ترید با پین بار در روند


نکات مهم در ترید کردن Fake Breakout

مقدمه ای بر پرایس اکشن

پرایس اکشن Price Action Trading یا مختصر شده PAT عبارتست از اینکه تریدر تمام تصمیمات خود در مورد ترید را فقط بر اساس نمودار قیمت (بدون هیچ اندیکاتور، اکسپرت و …) اخذ می نماید.

این بدین معنا است که هیچگونه اندیکاتور تاخیری مانند مووینگ اوریج ها برای تعیین سطوح دینامیک حمایت و مقاومت استفاده نمی شود.(سطوح حمایت و مقاومت به دو دسته استایک و دینامیک تقسیم می شود. در سطوح استایک برای تعیین حمایت و مقاومت از خطهای افقی استفاده می شود که در نتیجه نسبت به زمان ثابت است اما در سطوح دینامیک مقادیر حمایت و مقاومت نسبت به زمان تغییر می نماید مانند موینگ اوریج ها که یکی از کاربرد های انها استفاده از آنها بعنوان سطوح حمایت و مقاومت می باشد.)

در تمام بازار های مالی اطلاعات قیمت بر اساس پریود هائی از زمان ترسیم می شود. بدین ترتیب انواع نمودار قیمت بر اساس تایم فریم یک دقیفه تا ماهانه قابل دسترسی می باشد.

نمودار قیمت بازتابی از تمامی انتظارات بازیگران بازار اعم از بانکها، موسسات سرمایه گذاری، سرمایه گزارن خرد و حتی اکسپرتهای کامپیوتری (روباتهای معامله گر) در پریود زمانی مشخص (یک دقیقه، یکساعته و …) را نشان می دهد و این انتظارات این معامله گران در قالب نمودار و حرکت قیمت به بازار تجسم می بخشد.

در واقع میتوان اینگونه عنوان کرد که حرکت قیمت (Price Action) چیزی نیست جز تجسم و عینیت یافتن انتظارت بازیگران آن بازار.

اعلام اطلاعات اقتصادی دوره ائی مانند اعلام شاخصها، تغییر و تحولات سیاسی و رخدادن حوادث طبیعی مانند سیل، جنگ، زلزله و…، گرچه مانند کاتالیزو حرکت قیمت را تسریع می کند اما برای اینکه در بازار تریدر موفقی باشید نیاز به تحلیل آنها ندارید. که البته دلیل آن بسیار واضح است زیرا اینگونه رخداد ها در نهایت بر روی قیمت تاثیر گذار خواهند بود.

از آنجائیکه نمودار قیمت بازتابی از تمام متغیرهای تاثیر گذار بر حرکت قیمت در پریود زمانی داده شده می باشد، استفاده از اندیکاتور های تاخیری مانند استوکاستیک، مکدی،آر اس آی و … فقط از دست دادن زمان خواهد بود.

حرکت قیمت (Price Action) تمام سیگنالهائی را که شما برای داشتن یک سیستم موفق و سود ده نیاز دارید ، به شما خواهد داد. این سیگنالها توسط استراتژی های ترید پرایس اکش صادر می شوند و به تریدر تصویری از حرکت قیمت (آنچه تا کنون رخ داده است) و کمک به پیش بینی آینده قیمت با دقت بالا می نماید.

چارت ساده در برابر چارت شلوغ مملو از اندیکاتور

برای نشان دادن تفاوت بین چارت ساده پرایس اکشنی و چارتی که تعدادی از محبوب ترین اندیکاتور ها بر روی آن قرار دارد، دو چارت زیر بعنوان مثال در نظر بگیرید. در چارت اولی هیچ اندیکاتوری وجود ندارد و پرایس اکشن خالص است. و در چارت پائینی اندیکاتور های استوکاستیک، MACD، ADX و بالینگر باند قرار دارد.

پرایس اکشن

z2

نکته حائز اهمیت اینکه: چارتی که دارای تعداد بیشتری اندیکاتور باشد، با اشغال بخشی از چارت سبب کوچک شدن قسمت نموار قیمت شده و این باعث می شود توجه تریدر به حرکت خالص قیمت کمتر شود. بنابراین نه تنها فضای کمتری از صفحه مانیتور شما به حرکت قیمت اختصاص می یابد بلکه توجه شما آنطور که باید و شاید بطور کامل بر روح چگونگی حرکت قیمت متمرکز نمی شود.

اگر به هر دو چارت با دقت نگاه کرده و بخواهید یکی را برای تحلیل و ترید آسانتر انتخاب کنید، کدام را انتخاب خواهید کرد؟

تمام اندیکاتور های چارت پائینی و در حقیقت تمامی اندیکاتور ها بر پایه حرکت قیمت قرار دارند. به عبارت دیگر هر با که تریدر اندیکاتور جدیدی به چارت خود اضافه می کند،یک متغییر جدید به مجموعه متغییر های خود اضافه کرده است که علاوه بر آنکه سبب تحلیل و پیش بینی بهتر قیمت نخواهد شد بلکه سردرگمی بیشتر تریدر را نیز به همراه خواهد داشت.

مثالهائی از استراتژیهای پرایس اکشنی مورد علاقه من

توجه داشته باشد که چارت زیر به گونه ای انتخاب شده که سیگنالهای اشتباه (fail) نیز در آن وجود دارد. زیرا قرار بر این نیست که استراتژی تمام موقعیت های بازار را درست پیش بینی کند. و صدور سیگنالهای اشتباه ، توسط بهترین استراتژی ها نیز اجتناب ناپزیر است. بنابراین هدف من در نظر گرفتن مطمئن ترین و واقعی ترین حالت است.

پرایس اکشن

چگونه روند بازار را تشخیص دهیم

یکی از اولین مراحل یاد گیری ترید با پرایس اکشن عبارتست از تشخیص بازار روند دار از بازار رنج. استراتژی تعقیب روند یکی از استراتژی هائی است که بیشترین احتمال موفقیت را دارا می باشد. و اگر بخواهید از این بازار پول بیرون بکشید، مجبور هستید آنرا بخوبی فرا بگیرید.

نمودار زیر نشان می دهد که چگونه از حرکت مارکت برای تعیین روند استفاده می کنیم.

مارکت را صعودی می نامیم اگر همواره های High های بالاتر و Low های بالاتر تشکیل شود. (HH,Hl) و مارکت نزولی خوانده می شود اگر High های پایین تر و Low های پائئن تری در آن تشکیل شود (LH,LL) .

در تصویر زیر بخوبی روند صعودی ملاحظه میگردد.

پرایس اکشن

در تصویر زیر نیز روند نزولی در بازار (High های پایین تر و Low های پایین تر) بخوبی مشخص است.

z5

بازار روند دار در مقابل بازار رنج

همانگونه که قبلآ کفته شد، پرایس اکشن یا ترید بر مبنای آنالیز پرایس اکشن، عبارتست از آنالیز حرکت قیمت بر حسب زمان.

نتیجه حاصل از این آنالیز به ما خواهد گفت که آیا بازار دارای روند است و یا اینکه در حالت رنج قرار دارد.

پس با یک انالیز ساده پرایس اکشن می توان فهمید بازار دارای روند است و یا اینکه در حالت رنج قرار دارد.

با مثالهای بالا نشان دادیم که چگونه می توان فهمید بازار در حالت روند دار قرار دارد. حال خیلی ساده بازاری که داری روند نباشد (یعنی قانون HH,HL در روند صعودی و قانون LH,LL در روند نزولی در ان صدق نکند) بازار بدون روند و یا همام بازار رنج خواهد بود.

در نمودار دقت کنید که چگونه ناحیه رنج پرایس اکشنی، مابین سطوح حمایت و مقاومت در حال نوسان است. در این ناحیه قانون HH,HL و نیز قانون LH,LL وجود ندارد و ما در یک ناحیه رنج قرار داریم.

مثال زیر نشان می دهد که چگونه بازار از یک ناحیه رنج به یک ناحیه با ترند صعودی وارد می شود.

z6

با استراتژی های ترید پرایس اکشنی چگونه در بازار ترید کنیم

حال می خواهیم ببینیم چگونه میتوان با استفاده از پرایس اکشن در فارکس ترید کرد.

همانگونه که بارها تکرار شده است، طبیعت بازیگران بازار و نخوه واکنش آنها به متغیر های کلان اقتصادی، باعث می شود که حرکت قیمت در الگوهای مشخصی تمایل به تکرار خودش داشته باشد.

این الگوها به نام استراتژی های ترید پرایس اکشن شناخته می شوند.که هر استراتژی به روشهای مختلفی استفاده می شود.

این الگوهای برگشت قیمت یا حرکت قیمت نمایانگر هیجانات بازار هستند که ممکن است معرف ادامه دار بودن روند و یا تغییر جهت ان می باشند. به زبان عامیانه، با یادگیری الگو های لحظهائی پرایس اکشن، میتوانید به همراه قیمت به مکان بعدی که قیمت به آنجا حرکت خواهد کرد بروید.

اولین چیزی که در پرایس اکشن میبایست بیاموزید آنست که از شر هر چیز زائد بر روی چارت خود از جمل هر گونه اندیکاتور، اکسپرت و … خلاص شوید و تنها میله های قیمت را بر روی نمودار خود داشته باشید.

من ترجیح می دهم از نموارر های کندل استیک استفاده کنم زیرا احساس می کنم کندل استیک ها اطلاعات بازار را بطور دینامیکی و موثر بر روی نمودار منتقل می کنند.

به نظر من چارت های سیاه و سفید (همانگونه که در شکل زیر نشان داده شده اند) بهترین هستند .

پس از آنکه تمام اندیکاتور ها و متغییر های غیر ضروری را از روی چارت خود پاک کردید، میتوانید شروع به ترسیم سطوح کلیدی نموده و سپس در به دنبال یافتن الگوهای پرایس اکشن در نمودار خود بگردید.

در تصویر زیر مثالهائی از سطوح کلیدی حمایت و مقاومت در این نمودار ترسیم شده است.

پرایس اکشن

چگونه با استفاده از تلاقی نقاط در پرایس اکشن معامله کنیم.

مرجل مهم بعدی در ترید فارکس با استفاده از پرایش اکشن عبارتست از ترسم سطوح کلیدی نمودار و جستجوی برای یافتن نقاط متلاقی جهت استفاده از آنها برای ترید.

در نمودار زیر به وضوح یک سطح حمایت و ریتریس فیبوناچی 50% و پین بار در جفت ارز USDJPY ، در یک نقطه با یکدیگر متلاقی شده اند. این تلاقی سه گانه باعث شده تا قیمت به مقدار زیادی به سمت بالا صعود کند.

پرایس اکشن

تمام متغییر های اقتصادی باعث حرکت قیمت می شوندکه در نمودار قیمت به راحتی دیده می شوند. بنابراین تاثیری که اخبار فاندامنتال بر روی قیمت می گذارند (اعلام شاخصهای اقتصادی دوره ای، حوادث و تحولات سیاسی و حوادث غیر مترقبه مانند جنگ و بلایای طبیعی) تاثیر خود بر حرکت قیمت نشان داده و براحتی توسط نمدار قیمت قابل مشاهده است.

بنابراین بجای تجزیه و تحلیل میلیون ها متغییر اقتصادی در هر روز (که البته اگر تعدای زیادی تریدر با هم تلاش کنند باز هم غیر ممکن است) شما کافیست پرایس اکشن را یاد بگیرید.زیرا این روش معامله شما را قادر می سازد تا بازار را تجزیه و تحلیل کرده و با استفاده از تمام متغییر های بازار خیلی ساده با استفاده از پرایس اکشن نسبت به انجام معامله خود اقدام نمائید. زیرا تمام این متغییر ها نمودار حرکت قیمت لحاظ شده اند.

نکته آخر

امیدوارم این مقدمه که در مورد ترید با پرایس اکشن گفته شد، به روشن کردن این مسیر به شما کمک کرده باشد.

اصلآ مهم نیست که شما با چه سیستم و استراتژی به ترید می پردارید. درک مبانی پرایس اکشن می تواند از شما یک تریدر بهتری بسارد.

اگر شما نیر مانند من سادگی را دوست دارید و می خواهید یک تریدری باشید که صرفآ با پرایس اکشن ترید می کند، پس در قدم اول تمام متغییر های غیر ضروری را را از روی چارت خود پاک کنید.

معامله گری براساس کندل های اوج (climax) و خسته ی بازگشتی (exhaustion )

اخیرا در یکی از وبینارهایم دراین مورد حرف زده ام که چگونه روندهایی که بیش از حد لازم حرکت کرده اند را تشخیص بدهیم؛ منظورم کندل های climax & exhaustion reversal است.
من از لحاظ جریان سفارشات آنها را بررسی کردم و گفتم که چرا چنین کندل هایی تمایل به بازگشت روند دارند.
قبل از اینکه این مقاله را که به نوعی ضمیمه و ادامه دهنده ی همان وبینار است را شروع کنید، برای یادآوری مطالب، برای پیدا کردن چنین کندل هایی به این موارد اهمیت بیشتری بدهید:

  • کندلی که خیلی بزرگتر از کندل های قبلی باشد و به طور ایده آل بزرگترین کندل از لحاظ حرکت باشد.
  • این اتفاق نزدیک یک سطح حمایتی یا مقاومتی مهم رخ بدهد یا بعد از شکست آن سطوح.
  • این اتفاق بعد از چندین کندل پشت سرهم که حالت impulsive یا جنبشی داشته باشند، بیفتد.

هرچند که موارد جزئی تری برای تشخیص این کندل ها وجود دارد، ولی این سه مورد مهم ترین آنها هستند.
هدف از این مقاله نشان دادن مثالی در این مورد است و اینکه چگونه می توانید براساس آن از دید پرایس اکشن معامله کنید.
من یک مثال از چارت DOW می آورم؛ بعد از دید پرایس اکشن آن را بررسی میکنم و می بینیم که شاخصه هایی برای تشکیل این کندل ها لازم است؛ بعد از آن در مورد نحوه ی ترید کردن براساس آنها با چند قانون ساده حرف می زنیم.

به چارت روزانه DOW در بازه یک ساله نگاه می کنیم. روند صعودی کلی آن را بررسی میکنم و اینکه چگونه به سطح مقاومتی رسیده و بعد آن را در تایم 4 ساعته بررسی میکنیم تا ببینیم رفتار حرکتی قیمت بعد از شکست آن سطح مهم چگونه بوده است.

چارت داوجونز به سطح مقاومتی می رسد.
در چارت زیر به ارتباط بین قیمت و 20EMA یا حمایت دینامیکی توجه کنید. قبل از اینکه قیمت زیر حمایت دینامیکی نفوذ کند، قیمت قبلا سه بار از آن ریجکت شده است و وقتی هم که زیر آن نفوذ کرده سریعا هم برگشت پیدا کرده است؛ این به ما نشان میده که خریداران هنوز دوست دارند که قیمت را بالا ببرند و در هر پولبکی که می زنند وارد می شوند.
بعد از آن رفتار حرکتی قیمت تقریبا زیر سطح 13300 الگوی سه قله را تشکیل میدهد. در طول کل سال این اولین بار است که چنین شرایطی پیش می آید؛ پس قیمت سه بار تلاش کرده که سطح را بشکند ولی نتوانسته؛ این نشان می دهد که قیمت بیش از حد خودش بالا رفته و از طرف دیگر فروشندگان هم می خواهند از این سطح دفاع کنند.

در چارت زیر ببینید که چگونه الگوی سه قله به جز قله ی آخر، وقتی که قیمت به 20EMA رسیده تشکیل الگوی کندلی پین بار داده اند (کندل 1 و 2).
این نشان می دهد که خریداران خوشحال بوده اند که توانسته اند پولبک قیمت به آن سطح را بگیرند، ولی قدرت آن را نداشته اند که سطح را بشکنند و قیمت همچنان زیر سطح 13300 باقی مانده است. در اقدام دوم که نتوانستند قیمت را بالاتر ببرند، قیمت برای اولین بار در کل سال با قدرت بیشتری ریزش کرده و حدود 500 پیپ در 6 روز افت کرده است.

پس از ریزش، قیمت به سطح حمایتی قبلی برخورد کرده و قیمت روند صعودی خودش را ادامه داده است. به حرکت آن توجه کنید وقتی که قیمت به سطح مقاومتی رسیده چگونه الگوی کندلی دوجی و inside bar تشکیل داده است؛ این نشان از تردید میان خریداران است.
اگر الگوی کندلی inside bar بعد از یک الگوی صعودی قوی تشکیل میشد، آن موقع می توانستیم بگوییم که خریداران قدرت بیشتری دارند و امکان شکست سطح وجود دارد؛ ولی با وجود تشکیل الگوی کندل دوجی و inside bar در دو روز پشت سرهم، نشان از تردید و عدم توانایی خریداران برای بالا بردن قیمت است.

حال در روز بعد قیمت میتواند به بالای سطح نفوز کند و یک سقف جدید تشکیل بدهد، ولی در همان روز قیمت برمی گردد و زیر سطح مقاومتی بسته می شود و یک الگوی کندل رنج تشکیل می دهد.
بدانید که وقتی مقدار ریجکت شدن در بالای کندل و پایین کندل تقریبا یکسان بود، این نشان از شکست ناقص است زیرا:

  • قیمت نتوانسته سطحی را که به دست آورده نگه دارد و سود های کسب شده را حفظ کند.
  • بین خریداران و فروشندگان تناسبی نسبی برقرار است.
    به طور ایده آل، وقتی که به دنبال شکست باشیم باید عدم تعادل شدیدی بین خریداران و فروشندگان وجود داشته باشد؛ ولی در چارت زیر ما شاهد چنین قضیه ای نیستیم.

آناتومی کندل های climaxو exhaustion از دید پرایس اکشن

حال که ما محلی مورد مجادله بین خریداران و فروشندگان پیدا کردیم، به چارت 4 ساعته می رویم و کندل های climax/exhaustion را به طور اختصاصی بررسی کنیم.
آناتومی آنها را از دید پرایس اکشن بررسی می کنیم و به شما می گویم که چگونه براساس آنها معامله کنید.
در چارت زیر، اولین موردی را که بررسی می کنیم کندل 1 است که بزرگترین کندل در کل این دوره است؛ در این کندل ما شاهد هستیم که خریداران کنترل بازار را در دست دارند و با اطمینان قیمت رابالای سطح مقاومتی برده اند. در این دوره از میان 36 کندل موجود، 25 کندلش صعودی است ؛ یعنی نسبت خریداران به فروشندگان تا کندل شماره ی یک، 69درصد بوده است.

حال اگر از اول مقاله به یادتان باشد، گفتیم که کندل های climax/exhaustion نشان از طولانی شدن بیش از حد روند هستند؛ این کندل ها باید شاخصه های زیر را داشته باشند:

  • بزرگترین کندل در طول یک دوره باشد.
  • در نزدیکی سطحی حمایتی/ مفاومتی یا در بالای یکی از آنها رخ داده باشد.
  • بعد از یک رشته کندل همرنگ اتفاق افتاده باشد.

چرا این کندل ها میل دارند که خیلی بزرگ جلوه کنند؟

وقتی که روندی بیش از حد ادامه پیدا می کند، معامله گران زیادی را به خود جذب میکند؛ معامله گران سازمانی اولین افرادی هستند که به مارکت جذب می شوند؛ بعد معامله گران حرفه ای هستند و در آخر هم معامله گران خرده پا. معامله گران خرده پا معمولا آخر از همه وارد می شوند زیرا علاقه ی زیادی به تایید جهت روند دارند.
در آخر این روند، وقتی که معامله گران خرده پا هم وارد شدند، شما شاهد عدم تعادل زیادی بین خریداران و فروشندگان خواهید بود. افرادی که دیر وارد شده اند فکر می کنند جا مانده اند و به جای اینکه منتظر بمانند در پولبک ها ورود کنند، در هرجا که شکستی رخ می دهد ورود میکنند.
به علاوه این موارد، معامله گران سازمانی هم سعی می کنند تا جایی که امکان دارد قیمت را بالا بکشند؛ این موارد همه موجب میشود که کندل climax/exhaustion تشکیل بشود.

بعضی وقت ها این حرکت اضافی رو به بالا، برای این نیست که بیشترین استفاده را از این روند صعودی بگیرند؛ بلکه برای این است که معامله گرانی که تازه وارد شده اند را به تله بیندازند تا معامله گران قدیمی بتوانند از حجم معاملاتی آنها به عنوان سوخت لازم برای ریزش آینده استفاده کنند.
براساس همین دلایل است که این کندل ها میل دارند که بزرگ جلوه کنند.
این کندل در سطوح مهم اتفاق می افتند، بخصوص در جاهایی که ظاهرا شکست اتفاق افتاده تا خریدارانی که دیر وارد شده اند را به تله بیاندازند؛ امیدوارم آناتومی این کندل ها را درک کرده باشید.

حال برگردیم به چارت
اگر رفتار حرکتی قیمت می توانست خود را در بالای سطحی که شکسته شده است نگه دارد و سودی که کسب شده را از دست ندهد، آن موقع می توانیم بگوییم که شکست تایید شده و روند ادامه پیدا می کند؛ ولی به کندل 2 نگاه کنید و ببینید که رفتار حرکتی قیمت چگونه عکس العمل نشان داده است.
توجه کنید که قیمت چگونه سریع زیر سطح برگشته و این اخطار می دهد که شکست ممکن است ناقص شود.

در چنین مواردی باید این سوال ها را از خود بپرسید:
اگر خریداران کنترل قیمت را در دست داشتند، چه شد که سودی را که کسب کرده اند حفظ نکردند؟
این سودها کجا رفته است؟
چگونه چنین کندل بزرگی نتوانسته قیمت را به بالا ادامه بدهد؟
چرا فروشندگان سریعا قیمت را به عقب برگداندند؟
چرا سطح مقاومتی به عنوان پولبک و تغییر نقش به سطح حمایتی عمل نکرد؟

در چنین مواقعی همه ی این سوالات باید در ذهن شما شکل بگیرد و جواب آنها می تواند به شما بگوید که شکستی که اتفاق افتاده درست است یا ناقص.

هرچند که اگر شما این سوالات را هم از خود نمی پرسیدید، با توجه به مشخصه های کندل های climax/exhaustion، می توانستید تشخیص بدهید که این روند به آخر خود رسیده است.
به کندل 2 نگاه کنید؛ وقتی که قیمت برگشته، به سطح مقاومتی واکنش نشان نداده و سطح تغییر نقش نداشته؛ پس شما می توانید با پرسیدن این سوالات و شاخصه های کندل های climax/exhaustion شکست ها را تایید یا رد کنید.

چگونه براساس پرایس اکشن در چنین مواقعی معامه کنیم؟

عموما در یک روند صعودی، من به دنبال برخورد دوم به یک سطح مقاومتی مهم می گردم یا تشکیل lower high قبل از ریزش مارکت.
برای کسانی که به دنبال فرصت ورود دوباره هستند، بهتر است به دنبال تشکیل الگوی کندلی پین بار، engulfing و outside bar باشید؛ بعد سعی کنید آن را با کندل های climax/exhaustion مطابقت بدید؛ ولی از لحاظ رفتار حرکتی قیمت، شما باید متوجه بشوید که مومنتوم روند قبل از اینکه کندل های خسته تشکیل بشود در حال ضعیف شدن است.
بیشتر مواقع، همراه با حرکت های خسته ی بازار، یک تلاش شکسته خورده برای شکست سطح وجود دارد یا اینکه با تشکیل lower high، به شما آخرین تایید را می دهد که بازار خسته شده است و احتمال بازگشت قیمت بالا است.

بسته ترید با پین بار در روند به شرایط که کدام یک از این موارد پیش بیاید نحوه ی ورود من هم متغیر است، ولی وقتی که می بینیم تمام عوامل خسته شدن مارکت به چشم می آید پوزیشن فروش میگیرم؛ آن موقع یا مارکت ریزش شدیدی میکند یا اصلاح بزرگی انجام میدهد یا برای مدتی در یک ناحیه رنج قرار می گیرد.

حال نگاهی به چارت زیر بیندازید.
هرچند که کندل 2 یک کندل نزولی است، ولی به سختی توانسته 50 درصد از سود کندل خسته قبلی را برگرداند.
من معمولا به دنبال این هستم که تقریبا بیش از 60 درصد سود کندل خسته بازگردانده شود تا اینکه نتیجه بگیرم که فروشندگان حمله ی بزرگی را برای برگرداندن قیمت به راه انداخته اند.
اگر ببینم که فروشندگان، قیمت را خیلی کم به عقب رانده اند، سعی می کنم ترید نکنم و منتظر نقطه ی تریگر بعدی باشم.

هرچند که در اینجا این قضیه رخ نداده ولی اگر به کندل های 3،4 و 5 نگاه کنید، می بینید که هرسه زیر سطح ما قرار داشته اند و با آن به عنوان سطح مقاومتی رفتار کرده اند.
اگر این یک تله بود قیمت نمی بایست به سمت 20EMA حرکت کند و همچنین نمی بایست کندل های کوچک زیر سطح ما تشکیل بدهد؛ اگر قرار بود شکستی رخ بدهد کندل های کوچک باید بالای سطح تشکیل میشدند؛ با این وجود هیچکدام از نشانه های شکست را ندارد.

نقاط ورودی که بیشترین ریسک را داشته اند، گرفتن پوزیشن فروش بعد از بسته شدن کندل های 3 و 4 است.
چرا؟
این کندل های کوچک بعد از یک فشار فروش قوی زیر سطح مقاومتی به ما نشان می دهد که خریداران علاقه ی زیادی به بالا بردن قیمت نداشته اند؛ پس براین اساس، مورد مناسبی هست برای ورود و استاپ را هم می توانیم بالای سقف این کندل ها قرار دهیم یا شاید کمی بیشتر.
یک نقطه ی ورود مناسب دیگر در زیر کف کندل شماره ی 3 است یا در محل بسته شدن کندل شماره 3، و استاپمان را هم بالای سقف کندل 5 قرار می دهیم.
احیانا اگر قیمت به بالای سطح نفوذ کرد، بهتر است پوزیشن ما باز بماند؛ که در اینجا این اتفاق افتاده ولی این اتفاق همیشگی نیست.

نکته ی مثبتی که در گرفتن پوزیشن فروش زیر کف کندل 4 یا محل بسته شدن آن وجود دارد این است که معامله گرانی که پوزیشن خرید گرفته اند، می دانند که توی تله افتاده اند و کم کم شروع به خارج شدن از پوزیشن هایشان می کنند.
اگر کندل شماره ی 5 بالای سطح نفوذ نمی کرد، درست این بود که استاپ را کمی بالای سطح قرار می دادیم، ولی وقتی که نفوذ کرده است، بهتر است که استاپ را بالای کندل های 3-5 و کمی بیشتر به عنوان بافر قرار بدهیم.

یک روش محافظه کارانه این است که منتظر بمانیم قیمت به زیر 20EMA حرکت کند و بتواند به آن پولبک بزند و از آن به عنوان مقاومت دینامیکی استفاده کند.
روش های دیگری برای ورود در چنین شرایطی هستند ولی این موارد تقریبا ایده ی کلی را به شما می دهد که در چنین مواقعی چگونه ترید کنید.

جمع بندی

هدف از این مقاله این بود که به شما نشان بدهم از دید پرایس اکشن کندل های climax/exhaustion، چگونه خود را نشان می دهند و آناتومی آنها چگونه است.
همچنین شاخصه های مهم آنها را یاد بگیرید و بتوانید به خوبی آنها را در چارت تشخیص بدهید.
ما یک مثال خوب از چارت داوجونز آوردیم و دیدیم که چگونه در این چارت همه ی موارد به روشنی برقرار بودند. سرآخر هم به شما چند روش برای ورود به مارکت نشان دادیم و گفتیم که در چنین مواقعی چگونه ترید کنید.
شما براساس علاقه ی خود میتوانید روش پرریسک یا محافظه کارانه را برای خود انتخاب کنید.

این مقاله نوشته شده ی کریس کاپری معامله گر مطرح بازارهای مالی و ترجمه شده ی آکادمی دال ترید است.
اگر مایل به یادگیری سبک پرایس اکشن کریس کاپری هستید، می توانید در دوره پیشرفته پرایس اکشن کریس کاپری که به صورت تخصصی ترجمه و ارائه شده است، شرکت کنید.
همچنین اگر شما دانش پژوهی هستید که به بازارهای مالی و معامله گری علاقه دارید، اما هنوز هیچ اطلاعاتی در این باره ندارید، می توانید دوره مقدماتی فارکس کریس کاپری که به رایگان ترجمه و ارائه شده است را ببینید و سپس به دوره پیشرفته رجوع کنید.

استراتژی های معاملاتی پرایس اکشن

استراتژی های معاملاتی پرایس اکشن

با استراتژی های معاملاتی پرایس اکشن آشنایی دارید؟ پرایس اکشن در واقع یک نوع سبک معاملاتی است که در بازارهای مالی مختلفی مثل بورس، بازار ارزهای دیجیتال، فارکس و به صورت کلی هر بازاری که نمودار و قیمت در آن ها وجود دارد، مورد استفاده قرار می گیرد. البته استراتژی های معاملاتی پرایس اکشن متفاوت است و هر شخص معامله گری با توجه به نیاز، بازار مورد نظر، میزان ریسک پذیری، مقدار سرمایه ای که دارد و … می تواند بین استراتژی های معاملاتی پرایس اکشن برای خود بهترین گزینه را انتخاب کند.

استراتژی های معاملاتی پرایس اکشن

در واقع معاملات پرایس اکشن را می توان به یک شکل خالص از تجزیه و تحلیل تکنیکال تشبیه کرد، چرا که شامل هیچ شاخص و اندیکاتور دست دوم و مشتق شده از قیمت نیست. بلکه تریدرها پرایس اکشنی تنها داده های دست اول بازار که درباره خود متن بازار است را مورد بررسی قرار می دهند. این حرکت قیمت در طول زمان معیار حیاتی پرایس اکشن به حساب می آید. تجزیه و تحلیل عملکرد قیمت، این امکان را برای معامله گران فراهم می آورد تا حرکت قیمت بازار را درک کنند و توضیحاتی برای آن هاروشن شود که به عنوان معامله گر می تواند سناریوی ذهنی مورد نیاز برای توصیف ساختار فعلی بازار را به وجود آورند. معامله گران باتجربه در خصوص با قیمت، معمولا درک ذهنی منحصر به فرد خود از یک بازار را دلیل اصلی تجارت سودده خود به حساب می آورند.

تریدرهای پرایس اکشنی متن فعلی و قبلی حرکت قیمت در بازار را مورد استفاده قرار می دهند و معمولا بر عملکرد اخیر قیمت در 3 تا 6 ماه گذشته تمرکز می کنند و همچنین تمرکز سبک تری بر سابقه قیمتی دورتر دارند. جالب است بدانید که این سابقه قیمت شامل نوسانات بالا و پایین در بازار و همچنین سطوح حمایت و مقاومت می باشد. یک تریدر حرفه ای قادر است از قیمت در بازار برای درک و توصیف روند فکری انسان هایی که در پشت حرکت بازار ایستاده اند و نقش کلیدی در کنترل تحرکات قیمت دارند، بهره بگیرد. هر یک از شرکت کنندگان با توجه به اهمیت و حجم مالی تحت کنترلشان در بازار در زمان معاملات خود سرنخ های حائز اهمیتی را در نمودار قیمت بازار می گذارند، حالا می توان این سرنخ ها را تفسیر نمود و در راستای پیش بینی حرکت بعدی در بازار مورد استفاده قرار داد.

پرایس اکشن چیست؟

به عبارتی پرایس اکشن تحلیل و فهم نحوه تغییر قیمت می باشد و این بدین معنی است که عملکرد قیمت را مورد بررسی قرار می دهیم. این موضوع به سادگی در بازارهای با نقدینگی و نوسان بالا قابل دیدن است و هر چارت قیمتی که در بازار های مالی گوناگون مورد بررسی قرار دهید، قادرید به سادگی تحلیل کنید و مشاهده کنید، قاعدتا در واقعیت هر چیزی که در بازار مورد معامله قرار می گیرد، حرکتی در قیمت به وجود می آورد، به این خاطر که قیمت بر پایه عرضه و تقاضا نوسان می کند.

معامله گری بر پایه پرایس اکشن عوامل دیگر موثر بر حرکت بازار را نادیده می گیرد و در عوض معمولا به تاریخچه خود قیمت بازار می پردازد و این بدین معنی است که حرکت قیمت آن دارایی در یک دوره زمانی مشخص را ارزیابی می کند، لذا پرایس اکشن یک نوع تجزیه و تحلیل و آنالیز تکنیکال می باشد، ولی چیزی که آن را از بیشتر تجزیه و تحلیل های تکنیکال متمایز می کند این است که تمرکز اصلی آن بر رابطه قیمت فعلی بازار ترید با پین بار در روند با قیمت های گذشته یا اخیر آن می باشد.

مزایای پرایس اکشن نسبت به سایر استراتژی‌ ها

  • استراتژی پرایس اکشن هیچ وقت منسوخ نمی شود و همواره در هر بازاری می توانید از آن ها استفاده نمایید.
  • به این خاطر که در پرایس اکشن معاملات با توجه به سطوح قابل انجام است، حد ضررها بسیار کوچک و حد سودها بزرگ در نظر گرفته می شود.
  • پرایس اکشن یک استراتژی کارآمد به حساب می آید و به نرم‌ افزار خاصی نیز نیاز ندارد؛ بلکه تنها با یک چارت ساده که در همه نرم‌ افزار‌های تحلیلی وجود دارد، می‌ توان از این استراتژی بهره گرفت.
  • پرایس اکشن نه‌ تنها در همه بازارهای مالی قابل استفاده است، بلکه در همه بازه های زمانی از تایم‌ فریم‌ های بسیار کوچک تا تایم‌ فریم‌ های بزرگ هم می توان از آن استفاده کرد و کم‌ خطر‌ترین روش معاملاتی نیز به حساب می آید که برای افرادی که ریسک پذیری آن ها بالا نیست هم کاربرد دارد.
  • اصلی ترین مزیت سیستم پرایس اکشن این است که در عین حال که ساده است، بسیار سریع نیز می باشد و به هیچ وجه معامله‌ گر را گیج نمی‌ کند؛ در حقیقت می توان این طور گفت که پرایس اکشن آرامش فکری بیشتری را برای معامله گران به همراه می آورد.
  • معامله با پرایس اکشن درصد موفقیت بالایی به همراه دارد، به این خاطر که ما پیش از شکل‌ گیری قیمت، با توجه به هیجانات و تصمیمات دیگر معامله‌ گر‌ها، کار خود را آغاز کرده و معامله را باز می‌ کنیم. با این وجود ما راه بیشتر معامله گران بازار را نمی‌ رویم بلکه زمانی که آن‌ ها معامله‌ خود را متوقف می‌ کنند، ما همچنان در حال کسب سود از بازه‌ ای که در نظر داشته ایم هستیم.

استراتژی های پرایس اکشنی

الگوهای پرایس اکشن حائز اهمیت ترین جنبه معاملات بر پایه استراتژای اقدام قیمتی محسوب می شوند، چرا که این الگوها هستند که سرنخ های خوبی را درباره این که قیمت در گام بعدی چه حرکتی می کند را در اختیار معامله گران قرار می دهند. در این قسمت مقاله بنا داریم تا 5 استراتژی پرایس اکشن کاربردی را به شما آموزش دهیم؛ جالب است بدانید که این الگوها در عین سادگی، قدرت بسیار زیادی دارند و چنانچه به صورت درست از آن ها استفاده کنید، می توانید بازدهی بسیار خوبی را از آن ها مشاهده نمایید.

با این که این 5 الگوی معاملاتی، هسته اصلی استراتژی پرایس اکشن را تشکیل می دهند، ولی استراتژی های بسیار متنوع دیگری نیز وجود دارد که می توانید از آن ها هم در راستای تحقق اهداف مالی تان در بازارهای مالی مختلف بهره بگیرید ولی 5 تا از اصلی ترین استراتژی های معاملاتی با استفاده از پرایس اکشن به شرح زیر می باشند؛

1) استراتژی معاملاتی با خط روند : چنانچه در یک روند صعودی بتوان حداقل 2 کف ایجاد شده به وسیله کندل ­ها را با یک خط به یک دیگر وصل کرد، خط روند ایجاد خواهد شد. این خط روند مثل یک ناحیه حمایتی عمل خواهد کرد، به عبارتی شکست این خط روند صعودی به سمت پایین، می توانید سیگنال خروج از معامله را برای ما صادر کند که اعتبار آن نیز به مراتب بالاست.

و در مقابل چنانچه برای ترسیم خط روند در یک روند نزولی از دو اوج قیمتی کندل ­ها استفاده کنیم، خط روند نزولی تشکیل خواهد شد که مثل یک خط مقاومتی عمل می­ کند. خط روند نزولی به صورت معمول کمتر از خط روند صعودی به وسیله تحلیلگران تکنیکال در بازار استفاده می شود.

2) استراتژی پین بار : استراتژی پین بار یکی از مهم ترین روش هایی به حساب می آید که می توان از آن در بازارهای مالی مثل فارکس استفاده نمود. شایان ذکر است که پین بار دقت بسیار بالایی در بازارهای رونددار دارد، به ویژه چنانچه در مناطق مستعد شاهد آن باشیم.

پین بارهایی که در مناطق مقاومت و حمایت حائز اهمیت شاهد آن ها هستیم، معمولا از دقت بالایی برخوردار هستند. پین بارها به منظور تغییر روند هم می توانند کاربردهایی داشته باشند، البته باید حتما از کندل های اطراف آن ها به سادگی قابل تمییز دادن باشد و به خوبی بازگشت از یک سطح حمایت یا مقاوت را نشان دهد.

3) استراتژی اینساید بار : الگوی اینساید بار یک سیگنال ادامه دهنده قوی روند به حساب می آید که به منظور پیدا کردن نقاط بازگشت قیمت کاربرد دارد. با این وجود نخستین گام برای یادگیری معامله با این استراتژی به عنوان یک سیگنال ادامه دهنده روند است، لذا ما نیز همین کار را خواهیممی کنیم. در واقع زمانی که اینساید بار به صورت کامل به وسیله کندل قبلی خود احاطه شده است، بیانگر تثبیت کوتاه مدت قیمت و در ادامه شسکت روند برای ایجاد روند جدید خواهد بود.

استراتژی اینساید بار در تایم فریم روزانه و هفتگی بهترین عملکرد را می تواند از خود به نمایش بگذارد. در نظر داشته باشید که در این تایم فریم ها ریسک این استراتژی به مراتب پایین تر و سودی که می توانید کسب کنید نیز به مراتب بیشتر خواهد بود. استراتژی اینساید بار به همراه یک روند قدرتمند در بازار پرطرفدارترین روش معاملاتی برای بازار فارکس و سایر بازارها به حساب می آید.

4) استراتژی ساختگی : استراتژی فیکی یا همان ساختگی یا همان فیک هم یک استراتژی پرایس اکشن پرکاربرد و در عین حال ساده است که بازگشت از یک سطح مهم حمایت و یا مقاومتی را نشان می دهد.

بهترین استراتژی های پرایس اکشن

به صورت معمول بازار که در یک طرف در حال حرکت است، ناگهان بازمی گردد تنها به این منظور که معامله گران تازه کار و بی تجربه را از میدان به در کند و این در حالی است که معامله گران با تجربه دوباره بازار را به سمت و سوی اصلی و قبلی خود بازمی گردانند. الگوی فیکی یا ساختگی بیشتر مواقع، حرکت های بزرگی را در بازار به همراه خواهد داشت.

5) استراتژی سم سیدن : یکی دیگر از استراتژی های معاملاتی پرایس اکشن که عملکرد آن بسیار مناسب بوده است، استراتژی موضوع به عرضه و تقاضای آقای سیدن می باشد. آقای سیدن یکی از دست‌ اندرکاران بازار معاملات نیویورک بود که یکی از وظایف افراد شاغل در این بازار وارد کردن اردرهای دیگر تحلیلگران در سیستم بازار فارکس می باشد.

جالب است بدانید که دیدن این سفارشات جذابیت بسیار زیادی دارد. به عنوان مثال زمانی که شما با یک سفارش 500 لاتی در یک محدوده روبرو خواهید شد، بدیهی است که تشخیص روند بازار برایتان ساده تر خواهد بود و شما قادرید به سادگی بدین وسیله آینده بازار را پیش‌ بینی نمایید. چنین ناحیه‌ هایی در نمودار قیمت با عنوان نواحی عرضه و تقاضا شناخته می شوند. ولی معامله گران خرد نمی توانند این سفارشات را مشاهده کنند.

آقای سیدن در استراتژی خود در پرایس اکشن روشی را ابداع کرد که به وسیله آن می‌ توان بسیاری از این سفارشات خرید یا فروش را مشاهده کرد و بدین وسیله به ورود به بازار در راستای معاملات بانک‌ ها و مؤسسات مالی اقدام کرد. برای روش خود بازار را در چهار حالت پیش‌ بینی و تحلیل می کند.

  • روند صعود؛ در استراتژی عرضه و تقاضا با عنوان رالی معروف است. در حالات گوناگون بازار نیز این روند را با حرف R نمایش داده می شود.
  • روند نزولی؛ با عنوان دراپ شناخته شده و آن را با حرف D می شناسند.
  • روند رنج؛ با اصطلاح بیس در بازار معروف است و آن را با حرف B نشان می دهند.

آقای سیدن بر این باور است که بازار و قیمت در مسیر خود در چهار حالت RBD، RBR، DBR و DBD حرکت خواهد کرد. در این روند‌ها محدوده بیس در حقیقت همان محدوده‌ های عرضه و تقاضای استراتژی سیدن محسوب می شوند. آقای سیدن بر این باورند که قیمت دوباره به این مناطق باز می گردد، به همین خاطر بازگشت قیمت به این مناطق می‌ تواند بهترین شرایط را برای ورود به روندهای عالی موافق با حرکات بانک‌ ها و مؤسسات مالی برای تحلیل‌ گران و معامله گران فراهم کند.

با الگوهای پرایس اکشن در نقطه تلاقی چگونه معامله کنیم؟

بعضی اوقات یک سیگنال پرایس اکشن در ناحیه ای ایجاد می شود که ارزش ورود را ندارد یا این که امکان دارد یک سیگنال پرایس اکشن در جایی ایجاد شود که باید بدون تردید وارد سهم شد.

بنابراین قوی بودن این سیگنال ها به این وابسته است که این الگوها در کجا ایجاد شوند. بهترین سیگنال های پرایس اکشن، در نقطه تلاقی ایجاد می شوند. ولی نقطه تلاقی چیست؟ نقطه تلاقی یعنی چند سیگنال را با هم دیگر و در یک نقطه قیمتی شاهد باشیم.

نکات مهم درباره انواع استراتژی های پرایس اکشن

تایید ورود به معامله با پرایس اکشن : پس از شناخت انواع استراتژی های معاملاتی پرایس اکشن ، حال نوبت باید تایید ورود به معامله را یاد بگیرید. در این خصوص معامله‌ گر تنها زمانی برای ورود به معامله اقدام می نماید که چندین سیگنال مثبت از استراتژی های گوناگون دریافت کرده باشد؛ بدین شکل، ریسک ورود به معامله کاهش پیدا خواهد کرد و سود احتمالی ما نیز افزایش پیدا خواهد کرد.

اندیکاتورها در پرایس اکشن : هرچند اساس پرایس اکشن بر ساده کردن نمودار و بیرون کشیدن الگوها بوده و می گویند که به استفاده از اندیکاتورها احتیاجی نیست، ولی در واقع استفاده از اندیکاتورها نه تنها ضرری برای تریدرهای مختلف ندارد، بلکه آن ها را یاری می دهد تا اطلاعات بیشتری را از عمق بازار بیرون کشیده و از تحلیل‌ های صورت گرفته، اطمینان بیشتری حاصل گردد. اندیکاتورها هم هر کدام بر مبنای تعریف خود، سیگنال‌ هایی را صادر می کنند که می‌ تواند در مسیر تصمیم گیری بهتر برای ورود به معامله یا خروج از آن، کمک شایانی به ما کند.

مراقب الگوی فیکی باشید : یکی از اشتباهات مرسوم در بین تحلیل گران سبک پرایس اکشن، اشتباه کردن در تشخیص الگوهاست. الگوهای این استراتژی معاملاتی در برخی مواقع شباهت زیادی به یک دیگر دارند و امکان دارد تحلیل‌ گر را با اشتباه روبرو کنند. بسته به تایم فریم معاملاتی یا همان زمانی که در آن تحلیل کرده و باید معاملات را انجام دهید، بهتر است به جای عجله کردن در انجام معامله، حوصله بیشتری به خرج دهید تا از ثابت ماندن الگوی شکل گرفته، اطمینان حاصل کنید.

حتما برایتان جالب است : بهترین استراتژی خرید و فروش سهام چیست؟

پیشنهاد می کنیم که حتما از اندیکاتور کندل تایم بهره بگیرید تا زمان دقیق باز شدن و بسته شدن هر تایم فریم را با دقت مورد بررسی قرار دهید. به صورت کلی بهتر است در کنار تحلیل در تایم فریم مد نظر، نمودارها و قیمت‌ ها را در یک تایم فریم بالاتر هم مورد بررسی قرار دهید تا از همخوانی تحلیل در هر دو تایم فریم، اطمینان حاصل نمایید.

همان طور که در ابتدای مقاله قول دادیم، در این مطلب اصلی ترین استراتژی های معاملاتی پرایس اکشن را ترید با پین بار در روند خدمت شما آموزش دادیم.

همچنین اگر دوست دارید در مورد پذیره نویسی استقلال و پرسپولیس نیز اطلاعات مفیدی کسب کنید، توصیه می کنم حتما این مقاله را مطالعه کنید.

حال که دیگر استراتژی های پرایس اکشن را میشناسید، فکر می کنید کدام استراتژی پرایس اکشنی بیشتر با شرایط معاملاتی شما تناسب دارد؟

فیلم آموزشی پرایس اکشن توسط آترین

می توان گفت که در حقیقت، پرایس اکشن تلاشی برای فهمیدن رفتار قیمت بدون استفاده از اندیکاتورها و ابزارهای معاملاتی است. بنظر می رسد که اولین بار، در اوایل قرن بیستم، ریچارد وایکوف که ملقب به پدربزرگ علم تکنیکال است، تلاش کرد تا فراتر از تحلیل تکنیکال، به چارت خوانی و رفتارشناسی در بازار بپردازد. حتی جالب است بدانید که به نقلی، گفته می شود که خط روند را برای اولین بار، وایکوف به بازارهای مالی معرفی کرد.

نظریه ی وایکوف که از سه قانون مهم تشکیل شده است را می توان بعنوان اولین جرقه ها در شکل گیری پرایس اکشن دانست.

نظریه وایکوف در شکل گیری پرایس اکشن

1. قانون عرضه و تقاضا ( این قانون، توضیح دهنده ی رفتار قیمت با توجه به عرضه و تقاضا است به این معنی که برتری عرضه بر تقاضا یا تقاضا بر عرضه است که روندهای مختلف در بازار را می سازد و به جریان می اندازد. همانطور که می دانید، برتری تقاضا بر عرضه باعث افزایش قیمت و برتری عرضه بر تقاضا باعث کاهش قیمت خواهد شد. )

2. قانون علت و معلول ( بنا بر این قانون، برتری عرضه بر تقاضا یا تقاضا بر عرضه اتفاقی نیست و حاصل مجموعه ای از دلایل و اتفاقات است و درواقع تعادلی که بین عرضه و تقاضا ایجاد می شود، بی دلیل و تصادفی بر هم نخواهد خورد. )

3. قانون تلاش در برابر نتیجه ( بر اساس این قانون، تغییرات قیمت حاصل یک تلاش می باشد که این تلاش، در حجم معاملات مشخص می شود. به بیان دیگر، زمانی شانس برای ادامه ی یک روند زیاد است که حجم معاملات با روند فعلی مطابق باشد. برای مثال، در یک روند صعودی،

در هنگام افزایش قیمت، حجم خریدهایی که انجام می شود زیاد است و این خریدها، همان تلاشی است که در نتیجه آن، روند صعودی ادامه می یابد و از این رو، حجم و روند جاری مطابقت دارند اما اگر در هنگام افزایش قیمت، حجم خریدها شدیدا کاهش یابد، پتانسیل تغییر روند به شدت افزایش خواهد یافت. )

چه اتفاقی باعث شد پرایس اکشن همگانی شود؟

در سالهای 2007 و 2008، زمانی که بحران مالی بزرگی در آمریکا بوجود آمده بود و همچنین همزمان با ورشگستگی شرکت برادران لمن و ALG ، جمعی از اقتصاددانان و تحلیلگران گردهم آمدند تا با بررسی نمودارها، راهی را پیدا کنند که بتوان شروع بحران را از طریق آن تشخیص داد و در آینده با کمک آن، هم پیش بینی بهتر و دقیق تری از بازار داشته باشند و هم از ضررهای خود جلوگیری کنند. بنظر می رسد در این میان، پرایس اکشن تنها روشی بود که توجه آنان را به شدت جلب کرد و از آن زمان، پرایس اکشن بعنوان یکی از روش های همگانی و مطرح در تمام دنیا شناخته می شود که به خوبی می توان از آن استفاده کرد.

در این دوره پرایس اکشن چه چیزهایی یاد می گیرید

در این دوره 10 ساعته تلاش شده تا با بیانی ساده شده به معرفی پرایس اکشن شاخه عرضه و تقاضا (Supply & Demand : ساپلای به معنی محل عرضه و دیماند به معنای محل تقاضا) با تاثیر از جناب سایدن، آلفونسو و لیت پرداخته شود. انتظار می رود بعد از دیدن این دوره، عزیزان توانایی شناختن و رسم نواحی عرضه و تقاضا ، علت تشکیل نواحی، بررسی قدرت نواحی (جنگ بیس ها) را دارا باشند. همچنین در این دوره نحوه ی بک تست گرفتن که یکی از ملزومات برای ساختن سیستم معاملاتی است آموزش داده می‌شود.

خوب است بدانید که پرایس اکشن یک کلیت واحد دارد اما دارای روش های مختلفی است. در این دوره ی آموزشی، قصد داریم به بررسی مقوله ی عرضه و تقاضا که از مهمترین مباحث پرایس اکشن است، بپردازیم. همچنین این مطالب، از روش های آقایان سایدن، آلفونسو و لیت بهره گرفته است.

نمایش بخشی از این آموزش :

به نوآموزان علاقه مند به پرایس اکشن توصیه می شود قبل از تماشای این دوره مباحث تحلیل تکنیکال مقدماتی و کندل شناسی را به خوبی فراگرفته باشند. که در این لینک می توانید به آموزش های لازم دسترسی داشته باشید.

شکست نامعتبر چیست و چرا در ترید کردن اهمیت دارد؟

شکست بنیان اصلی بازار است. هنگامی که شکست در بازار اتفاق می افتد، تصمیم مختلفی از سوی تریدرهای اتخاذ خواهد شد.

روش های زیادی برای معامله بر اساس شکست ها وجود دارد.

اما باید بدانیم که همه شکست ها درست عمل نمی کنند. در این مطالب قصد داریم در مورد شکست های دروغین یا Fake Breakouts صحبت کنیم.

شکست های دروغین یا Fake Breakouts همانطور که از نامشان پیداست، شکست هایی هستند که نمی توانند خود را بالاتر از یک سطح مهم (حمایتی یا مقاومتی) تثبیت کنند.

در واقع شکست هایی که باعث گول خوردن معامله گران می شوند. این شکست ها را باید حتما بشناسید چون نشان قدرتمندی مبنی بر تغییر روند احتمالی بازار می باشند.

شکست دروغین یک سطح بیشتر حالت فریب دادن تریدرهای تازه کار را دارد. چون به نظر می رسد که قیمت توانسته اس که سطح مورد نظر ما را بشکند.

اما بعدا میبنیم که به سرعت به درون منطقه شکسته شده باز میگردد.

در اینجا تریدرهای تازه کار وارد بازار شده اما تریدرهای حرفه ای و بزرگان بازار، با فشار آوردن به قیمت، بازار را به سمت دیگری هدایت می کنند.

نکته: به منظور راحتی کار از این به بعد به جای “شکست دروغین” یا “Fake Breakout” از عبارت اختصاری FB استفاده میکنیم.

به عنوان یک تریدر به سبک پرایس اکشن، باید یاد بگیرید که چگونه از FB به سود خود استفاده کنید به جای اینکه قربانی آنها شوید.

در اینجا دو مثال واضح از FB داریم که یکی بالای سطح کلیدی ایجاد شده است و دیگری در زیر آن.

توجه داشته باشید که FB می تواند به شکل های مختلفی صورت گیرد.

گاهی اوقات به شکل یک Pinbar و گاهی اوقات نیز به شکل یک پترن جعلی (Fakey Pattern).

یک FB اساسا حرکتی متضاد با بازار است که باعث تخلیه تریدرهایی می شود که صرفا بر اساس احساسات خود وارد بازار شده اند و به صورت منطقی تصمیم نگرفته اند.

بحث اصلی این است که FB به این خاطر اتفاق می افتد که تریدرهای آماتور تمایل دارند که زمانی وارد بازار شوند که احساس امنیت می کنند.

این بدان معناست که آنها تمایل دارند زمانی وارد بازار شوند که بازار در حال ادامه یافتن در یک جهت است ( و همان جایی که آماده بازگشت است).

یا اینکه میخواهند خیلی زود شکست یک سطح حمایتی یا مقاومتی کلیدی را حدس بزنند.

تریدرهای حرفه ای به دنبال این اشتباهات از سوی تریدرهای آماتور هستند و در نتیجه یک ورود بسیار عالی با استاپ خیلی کوچک و ریسک به ریوارد مناسب را بدست می آورند. برای اینکه یک FB را تشخص دهیم نیاز به نظم داریم و تا زمانی به شکل کامل تشکیل نشوند نمی توانیم مطمئن باشیم.

مسئله مهمی که وجود دارد، شناسایی شکل آنها و نحوه ترید بر روی آنهاست. در ادامه به این موارد اشاره خواهیم کرد.

چگونه بر اساس FB معامله کنیم؟

در هر شرایطی از بازار (رنج، روند دار، خلاف روند) می توان انتظار دیدن FB را داشت.

اما شاید بهترین کار این باشد که ما بر اساس روند غالب بازار در تایم فریم روزانه ترید کنیم.

مشابه چارتی که در ادامه مشاهده می کنید.

توجه داشته باشید که در چارت زیر ما یک روند نزولی واضح به همراه چندین FB به سمت بالا داریم. هنگامی که یک FB بر خلاف روند اصلی را مشاهده می کنید، معمولا سیگنال بسیار مبنی بر آمادگی روند برای تغییر است.

آماتورها عاشق این هستند که سقف (در روند صعودی) یا کف (در روند نزولی) بازار را بگیرند.

همین مورد باعث می شود که گاهی اوقات دچار FB خلاف روند شوند.

در هر کدام از FBهایی که در تصویر زیر مشاهده می کنید، آماتورها فکر کرده اند که روند نزولی تمام شده است و رو به خرید می آورند.

در این حالت تریدرهای حرفه ای بازگشته و از این موقعیت به سود خود استفاده می کنند و بر اساس روند نزولی فعلی وارد پوزیشن فروش می شوند.

مجددا روند نزولی آغاز شده و آماتورهایی که سعی کرده بودند کف بازار را بگیرند، از بازار خارج می شوند.

تصویر زیر مثال های واضحی از FB در یک روند نزولی را نشان می دهد.

توجه کنید که هر کدام از آنها باعث از سر گیری روند شده اند.

در یک روند رنج FBها خیلی شایع هستند و به وفور بوجود می آیند.

چون اکثر تریدرها سعی می کنند تا شکست واقعی را پیدا کرده و از ابتدا روند را بگیرند. اما بازار کماکان در حالت رنج خود باقی می ماند و بیشتر از چیزی که سایرین تصویر می کنند طول می کشد.

دانستن این نکته که در روندهای رنج بازار FB به وفور رخ می دهد برای یک پرایس اکشن تریدر بسیار مفید خواهد بود.

ترید کردن در روندهای رنج می تواند بسیار سودآور باشد به شرط آنکه منتظر بمانید تا سیگنال های پرایس اکشن را روی حمایت و مقاومت روند رنج مشاهده کرده و پس از آن وارد معامله شوید. هدف شما سطح مقابل خواهد بود.

یکی از روش هایی که می تواند به شما کمک کند تا دچار FB در روندهای رنج نشوید این است که منتظر باشید تا قیمت برای چند روز خارج از رنج بازار بسته شود. اگر این اتفاق بیفتد، نشانه خوبی از این است که روند رنج به اتمام رسیده و دوباره میخواهد در یک روند حرکت کند.

در چارت زیر میبینیم که چگونه یک تریدر پرایس اکشن می تواند از سیگنال پین بار FB برای ورود به پوزیشن استفاده کند.

به پین بار FB در روی سطح مقاومتی و دو FB روی سطح حمایتی توجه کنید. تریدرهای بسیار با تجربه می توانند حتی FBهایی که سیگنال پرایس اکشنی ندارند را هم ترید کنند.

به عنوان مثال به دو FB روی سطح حمایتی توجه کنید. در این حالت نشان های احتمالی از پوزیشن خرید وجود دارند اما نیاز به تجربه بسیار زیاد برای ترید کردن این موقعیت ها می باشد.

هنگامی که یک روند به پایان می رسد، گاهی اوقات FB می تواند سیگنالی مبنی بر تغییر روند باشد.

در چارت زیر می توانید مثالی از این قضیه را مشاهده کنید. در این چارت ما یک مقاومت کلیدی را مشاهده میکنیم که دوبار جلوی قیمت را گرفته است.

اما در برخورد سوم یک پین بار FB بوجود آمده است که سیگنالی مبنی بر نزول احتمالی است که به زودی انجام خواهد شد.

همانطور که در این چارت مشاهده میکنید، نه تنها FB بوجود آمد، بلکه روند به کلی نزولی شد.

نکات مهم در ترید کردن Fake Breakout



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.