خرید عرضه اولیه در فردای عرضه
در مقالات و ویدیوهای گذشته در مورد عرضه اولیه و حتی آمار و اطلاعات آنها توضیحات مفصلی داده شد. اگر هنوز آنها را ندیدی و یا تازه وارد بورس شدهای حتما به این مطالب هم سری بزن. همچنین یک مقاله تحت عنوان راهنمای کامل شرکت در عرضه اولیه برای تو دوست خوبم نوشته شده که پاسخ همه سوالاتت را در آنجا خواهی یافت.
اما امروز قصد دارم یکی از سوالات شما در مورد خرید عرضه اولیه را پاسخ دهم. سوالی که به خصوص در بین تازه واردها بسیار پرسیده میشود …
“چطور در صف خرید عرضه اولیه، سهم بخریم؟!”
“چرا فردای عرضه اولیه نمیتوانم سهم بخرم؟!”
“به نظر میرسد خرید سهام عرضه اولیه فقط برای تعداد خاصی از افراد است، واقعا چرا؟!”
” آیا راه و روش و یا ترفند ویژهای برای خرید عرضه اولیه در روزهای بعد از عرضه وجود دارد؟!”
اینها فقط تعداد کمی از سوالات شماست که از طریق ایمیل، فضای مجازی و … از ما پرسیده میشود. اگر عرضهای هم در پیش باشد که تعداد این نوع سوالات دیگر حتی قابل شمارش هم نیست!
چرا عرضه اولیه جذاب است ؟!
قبلتر گفتیم که ارزشگذاری سهام شرکتها در عرضههای اولیه به صورتی است که معمولا کمتر از ارزش ذاتی آنها در نظر گرفته میشود. دلیل این موضوع این است که خرید سهام شرکت تازه وارد برای سرمایهگذاران و معاملهگران جذاب باشد. پس به همین دلیل و همچنین به دلیل این که معمولا تقاضا برای خرید عرضه اولیه زیاد است، تا چند روز سهام شرکت رشد خواهد کرد. در این مواقع (تا چند روز کاری) و در زمان پیشگشایش بازار، رأس ساعت ۸:۳۰ صبح، صفهای خرید توسط معاملهگران تشکیل میشوند. چرا که خیلی از افراد تقاضای خرید سهام عرضه شده را دارند تا بتوانند از این رشد قیمت سود خوبی کسب کنند!
اکثر افراد شکایت میکنند!
خیلی عرضه و تقاضای بازار پول از کسانی که در عرضه اولیه شرکت میکنند گله دارند که چرا مبلغ تخصیص یافته به هر نفر در این عرضهها بسیار کم است! بسیاری از افراد هم قصد دارند که در روزهای بعد از خرید عرضه اولیه تعداد بیشتری سهام بخرند تا سود بیشتری کسب کنند. حتما شما هم به این موضوع فکر کردهاید که اگر بتوانید فردای روز عرضه، تعداد عرضه و تقاضای بازار پول زیادی سهام بخرید، چقدر خوب خواهد شد! تصور میکنید که اگر بتوانید در روز بعد از عرضه اولیه تعداد زیادی سهام بخرید چه سود سرشاری کسب خواهید کرد! احتمالا روز کاری بعد برای خرید عرضه اولیه در همان ابتدای صبح هم اقدام میکنید تا نفر اول در صف خرید باشید! اما غافل از این که همزمان با شما هزاران و یا حتی دهها هزار نفر دیگر هم در صف خرید قرار میگیرند … درست در ساعت ۸:۳۰ صبح، دهها هزار سفارش، همزمان با شما …
پاسخ شما یک رابطه ساده است …
به طور خلاصه بگویم که نه روش و شیوه خاصی برای خرید عرضههای اولیه وجود دارد و نه افراد خاص و ویژهای هستند که سهام عرضه شده را بخرند! خیلی راحت بگویم که این ذهنیتها را دور بریزید! تنها روشی که برای ثبت سفارش استفاده میشود همان روشی است که همه ما از آن استفاده میکنیم. اگر قصد خرید عرضه اولیه پس از روز عرضه را دارید، میبایست همانند سایر افراد رأس ساعت ۸:۳۰ صبح سفارش خود را ارسال کنید. احتمالا میدانید که اولویت خرید سهام در صف خرید با کسانی است که سفارش خود را زودتر ارسال کردهاند. پس حتما توجه کنید که چند ثانیه تأخیر هم میتواند باعث شود که شما جایگاه مناسبی در صف خرید نداشته باشید!
توجه کنید که در مورد عرضههای اولیه تعداد سفارشهای ارسال شده بسیار زیاد بوده و در کسری از ثانیه هزاران سفارش به هسته معاملات بورس فرستاده میشود! طبق اعلام سازمان بورس در این گونه موارد سیستم به صورت تصادفی جایگاه افراد در صف خرید را مشخص میکند.
حالا فرض کنید که ۱۰,۰۰۰ نفر سفارش خود را برای خرید عرضه اولیه ارسال کرده باشند. معمولا اگر دقت کنید در روزهای اول پس از عرضه تعداد بسیار کمی از افراد (معمولا کمتر از تعداد انگشتان دست) هستند که میتوانند سهم مورد نظر را خریداری کنند. پس اگر طبق علم احتمال این دو عدد را بر هم تقسیم کنیم (۱۰,۰۰۰ تقسیم بر ۱۰)، احتمال این که شما جزء آن افراد باشید چقدر است؟! بلکه یک در هزار یا ۰.۱%!
به جای غصه خوردن از فرصتها استفاده کنید!
پس دیدیم که بیش از ۹۹% افراد در روزهای اول پس از عرضه نمیتوانند سهام عرضه شده را بخرند. طبیعی است که تعداد افرادی که ناراضی هستند بسیار بسیار بیشتر از تعداد افرادی است که راضی هستند … و این افراد هم معمولا یا از شانس و اقبال خود ناراحتاند و یا رانت و دستهای پشت پرده را مسئول میدانند!
من و دوستان من هیچگاه ذهن خود را درگیر این موضوع که آیا سهام عرضه اولیه به ما میرسد یا خیر نکرده و نمیکنیم. چرا که اساسا به دنبال شانس و اقبال نیستیم. هر کسی که با دانش کافی وارد بورس شود، میتواند سهمهایی را پیدا کند که حتی بسیار ارزندهتر از سهام عرضه اولیه هستند. به نظر عاقلانهتر هم هست که موفقیت و کسب سود را متکی به دانش و مهارت خود کنیم و نه متکی به شانس و اقبال و …
در مورد خرید عرضه اولیه هم اگر شما تحلیل مناسبی از نظر بنیادی بر روی سهم عرضه شده داشته باشید، در زمانهایی که اصطلاحا صف خرید میریزد و سهم متعادل میشود، میتوانید سرمایهگذاری خوبی را انجام دهید. البته همانطور که گفتم این موضوع به شرطی است که تحلیل مناسبی روی شرکت انجام شده باشد و شرکت از نظر بنیادی از ارزش بالایی برخوردار باشد.
بررسی آماری عرضههای اولیه
چرا سهمها گران عرضه میشوند؟!
نکته دیگری که قصد دارم به آن اشاره کنم در مورد قیمت سهام عرضه اولیه است. بسیاری از افراد تازه وارد فکر میکنند که اگر برای مثال سهام شرکت الف با قیمت ۳۰۰۰ تومان عرضه میشود، نسبت به سهام شرکت ب که مثلا با قیمت ۲۰۰ تومان عرضه میشود، خیلی گرانتر است! شاید برای شما جالب باشد که تعداد زیادی از افراد این طور فکر میکنند! اما اگر کمی تجربه داشته باشید احتمالا برایتان بدیهی است که ارزش یک سهم را نباید با قیمت ریالی آن سنجید. مثلا ممکن است ارزش واقعی سهام شرکت الف ۶۰۰۰ تومان باشد، پس در واقع ۳۰۰۰ تومان برای آن ارزان هم هست! اما در سمت مقابل سهام شرکت ب با قیمت ۲۰۰ تومان گران باشد، چرا که ارزش واقعی یا ذاتی بیشتر از ۱۵۰ تومان ندارد.
ارزش ذاتی یا واقعی سهام را میتوان با بررسی صورتهای مالی آنها به دست آورد.
چکیده مطلب:
بررسیهایی که ما داشتیم نشان میدهد که علاوه بر بازدهی اولیهای که خرید عرضه اولیه برای سرمایهگذاران به همراه دارد، بازدهی ثانویه میتواند بسیار پرسودتر بوده و پتانسیل بیشتری داشته باشد. چرا که تعداد سهام تخصیص یافته در عرضه اولیه به هر نفر (کد سهامداری) بسیار محدود است، اما برای کسب بازدهی ثانویه این محدودیت وجود ندارد. شما میتوانید این اطلاعات و آمار را در مقاله بررسی آماری عرضههای اولیه به تقکیک سهام مشاهده کنید.
توصیه ما این است که با سودهایی که از خرید عرضه اولیه به دست میآورید بر روی خودتان سرمایهگذاری کنید. سرمایهگذاری بر روی خودتان یعنی آموزش دیدن و کسب مهارت برای رسیدن به ثروت دلخواه خودتان …
عملیات بازار باز چیست؟ و چه تاثیری بر اقتصاد دارد؟
منظور از عملیات بازار باز(Open Market Operation) یا OMO چیست؟
رایج ترین ابزار سیاست پولی، عملیات بازار باز میباشد. عملیات بازار باز زمانی اتفاق میوفتد که بانک مرکز به خرید و فروش اوراق بهادار میپردازد. اینکار با هدف تغییر عرضه و تقاضای بازار پول در مقدار ذخایر مالی بانک و همچنین تغییر در سطح نرخ بهره صورت میگیرد.
در دهه های گذشته، عملیات بازار باز، پراستفاده ترین ابزار سیاست پولی بوده است و یکی از ابزارهای اصلی برای افزایش یا کاهش نرخ بهره میباشد.
در آمریکا، عملیات بازار باز و سیاست پولی توسط کمیته فدرال بازار باز(FOMC) اجرا میشود و اخبار مربوط به آن تاثیر بسیار مهمی بر بازارهای مالی مانند فارکس دارد. اینکار با هدف رسیدن به اشتغال کامل و کنترل تورم انجام میشود.
جلسات FOMC هر ۶ هفته یکبار برگزار میشود و یکی از موضوعات مهمی که در این جلسات بررسی میشود این است که آیا عرضه پول افزایش یا کاهش یابد؟ در بعضی از کشورها عملیات بازار باز بصورت هفتگی اجرا میشود.
عملیات بازار باز چگونه عمل میکند؟
وقتی بانک مرکزی، اوراق بهادار را خرید و فروش میکند، بر کل بازار و اقتصاد تاثیر میگذارد. زمانی که بانک مرکزی بدنبال افزایش نرخ بهره هست، اوراق بهادار را به بانکها میفروشد. این بعنوان سیاست پولی انقباضی شناخته شده است و با هدف کاهش تورم و تثبیت رشد اقتصادی انجام میشود.
وقتی بانک مرکز بخواهد نرخ بهره را کاهش دهد، اوراق بهادارا را میخرد که این سیاست پولی انبساطی میباشد و با هدف تشویق اقتصاد اجرا میشود. وقتی بانک مرکزی، اوراق قرضه را از بانک میخرد، ذخایر مالی بانک افزایش میابد. بنابراین بانک پول بیشتری در اختیار دارد که به مشتریان خود وام دهد. بانک ها تا جایی که بتوانند وام میدهند تا سود خود را افزایش دهند.
در عملیات بازار باز، نیروهای بازار(عرضه و تقاضا)، نرخ سود بر روی سرمایه گذاری را تعیین میکنند.
بنابراین عملیات بازار باز یک نوع سیاست پولی هست که به دو دسته تقسیم میشود:
۱-سیاست پولی انبساطی(افزایش عرضه پول):
سیاست پولی انبساطی همانند سوخت برای رشد اقتصادی عمل میکند. یعنی در طی رکود اقتصادی، بانک مرکز باید عرضه پول در اقتصاد را افزایش دهد. برای اینکار اوراق بهادار را از بانکها و سایر موسسات مالی میخرد و به آنها پول میدهد. اینحالت باعث میشود که پول و سرمایه در دست بانک و موسسات مالی بیوفتد و آنها میتوانند به مردم وام بدهند.
پس وقتی بانکه ها پول بیشتری داشته باشند، قیمت آن که نرخ بهره هست کاهش میابد تا مشتریان بانک تمایل داشته باشند وام بگیرند و سرمایه گذاری کنند. بدین ترتیب اقتصاد و اشتغال تشویق میشود.
۲-سیاست پولی انقباضی(کاهش عرضه پول):
وقتی اقتصاد در شرایط تورمی باشد، بانک مرکز عکس حالت بالا عمل میکند. یعنی اوراق بهادار را به بانکها و موسسات مالی میفروشد. با اینکار پول از سیستم مالی خارج میشود و عرضه پول کاهش میابد. اینحالت باعث میشود که نرخ بهره افزایش یابد.
بدین ترتیب مردم اشتیاق کمتری برای گرفتن وام و سرمایه گذاری دارند چون افزایش نرخ بهره منجر افزایش هزینه فرصت سرمایه گذاری میشود. بنابراین مردم ترجیح میدهند پول خود را در حساب پس انداز قرار دهند. اینحالت باعث میشود سرعت تورم و رشد اقتصادی کاهش یابد.
بازار سرمایه یا بازارهای مالی چیست؟
بورس اوراق بهادار به عنوان بخشی از بازار سرمایه، از اهمیت بسیار زیادی در میان سرمایهگذاران برخوردار است و مورد توجه خاص آنها قرار دارد. بنابراین پیش از آنکه به بررسی ساز و کار بورس اوراق بهادار و چگونگی انجام معاملات در این بازار پرداخته شود، نیاز است تا به اختصار این بازار را تعریف کرد و به بررسی انواع آن پرداخت. در این مطلب به سراغ این موضوع رفتهایم و به شما میگوییم بازار سرمایه یا بازارهای مالی چیست و بازار سرمایه خود به چند دسته تقسیم میشود. با ما همراه شوید.
بازار چیست؟
در علم اقتصاد تعاریف متعددی برای بازار ارائه شده است.
در تعاریف اولیه، بازار به مکان فیزیکى اطلاق میشد که خریداران و فروشندگان براى مبادله کالا و خدمات در آن دور هم جمع مىشدند. اما در تعاریف بعدی تاکید شد که بازار نباید لزوماً وجود فیزیکی داشته باشد و فضای مشخصی را در برگیرد، در حقیقت بازار شامل تمام خریداران و فروشندگانى است که در حال دادوستد کالا یا خدمات خاصى هستند.
برای مثال بازار معاملات سهام در سطح جهانی، بازاری است که عملیات خرید و فروش در آن از طریق شبکههای مخابراتی بینالمللی انجام میشود و مکان معینی ندارد. در حقیقت بازار یک مکانیزم است که این امکان را به خریداران و فروشندگان میدهد تا به معامله داراییهای خود بپردازند. این دارایی ممکن است فیزیکی (مانند املاک) یا مالی (مانند اوراق بهادار) باشد.
براساس تعریف دومنیک سالواتوره، بازار مکان و یا موقعیتی است که در آن خریداران و فروشندگان، کالا، خدمات و منابع را خرید و فروش میکنند. برای هر کالا، خدمت یا منبع که قابلیت معامله داشته باشد، بازاری وجود دارد. در تعریف سالواتوره هم مشاهده میشود که بازار میتواند یک محل مادی و فیزیکی یا موقعیتی برای انجام معامله باشد.
انواع بازارها کدامند؟
در یک نگاه کلی و از نقطه نظر نوع داراییها، بازارها به دو نوع بازار داراییهای فیزیکی (واقعی) و بازار داراییهای مالی تقسیم میشوند:
بازار داراییهای فیزیکی، بازاری است که در آن خریداران و فروشندگان به معامله داراییهایی که ماهیت واقعی و فیزیکی دارند، مانند اتومبیل، املاک و مستغلات، وسایل منزل و … میپردازند.
بازار داراییهای مالی به بازاری اطلاق می شود که در آن افراد اعم از حقیقی و حقوقی، می توانند در آن برای معامله اوراق ضمانت مالی، کالا و دیگر داراییهای مثلی (عوضدار) با هزینه مبادلاتی پایین اقدام کنند. قیمتهای این بازار تابع عرضه و تقاضا است. اوراق ضمانت شامل سهام، اوراق قرضه و برخی کالاها (فلزات گرانبها یا محصولات کشاورزی) میشود.
بازار میتواند از نظر سررسید تعهدات مالی، نوع ساختار یا برحسب دارایی طبقهبندی شود. بازارهای مالی از نظر سررسید تعهدات مالی، به دو گروه عمده بازار پول و بازار سرمایه تقسیم میشوند:
بازار پول چیست؟
بازار پول، بازاری برای داد و ستد پول و دیگر داراییهای مالی جانشین نزدیک پول با سررسید کمتر از یکسال است. به بیان دیگر بازار پول، بازار ابزارهای مالی کوتاهمدت با سه ویژگی مهم زیر است:
- نقدشوندگی بالا
- کم بودن ریسک عدم پرداخت
- ارزش اسمی زیاد
ابزارهای بازار پول شامل اسناد خزانه (اوراق بهادار کوتاه مدت با سه ماه، شش ماه یا یکسال)، پذیرش بانکی (دستور پرداخت مبلغی معین در تاریخی مشخص)، گواهی سپرده، اوراق تجاری (نوعی اوراق قرضه کوتاه مدت با سررسید ۲۷۰ روز یا کمتر)، قرادادهای بازخرید و دلار اروپایی است. از مهمترین نهادهای این بازار میتوان به بانک مرکزی، واسطههای مالی بانکی مانند بانکهای تجاری و مؤسسات اعتباری غیربانکی، شرکتهای تجاری، دولت و مؤسسات دولتی، صندوق های سرمایه گذاری، کارگزاریها و معاملهگران و در نهایت سرمایهگذاران اشاره کرد.
بازار سرمایه چیست؟
بازار سرمایه، به بازارهای مالی برای خرید و فروش ابزارهای مالی نظیر اوراق قرضه یا اوراق بهادار با سررسید بیشتر از یک سال و داراییهای بدون سررسید، اطلاق میشود. بازار سرمایه بزرگتر از بازار پول است و اهمیت بسیار زیادی در جمع آوری و تامین منابع لازم برای سرمایهگذاری واحدهای مختلف تولیدی دارد. بازار سرمایه از نظر مرحله عرضه اوراق بهادار، خود به دو دسته بازار اولیه (بازار دست اول) و بازار ثانویه (بازار دست دوم) تقسیم میشود.
بازار اولیه
بازار اولیه بازاری است که در آن سهام یک شرکت یا واحد اقتصادی برای اولین بار در آن عرضه و منتشر میشود. عایدی حاصل از عرضه این سهام، منبعی در تامین مالی آن شرکت یا موسسه خواهد بود. از آنجا که در بازار اولیه، سهام برای اولین بار به خریداران و متقاضیان عرضه میشود، فروشنده اوراق بهادار در حقیقت همان ناشر اوراق بهادار خواهد بود.
بازار ثانویه
با اتمام عرضه اولیه یک سهم در بازار اولیه، برای ادامه معاملات آن سهم، بازار دیگری به نام بازار ثانویه وجود دارد. بنابراین بازار ثانویه به منظور ایجاد امکان داد و ستد اوراق منتشره در بازار اولیه و افزایش قابلیت نقدشوندگی آن تشکیل شده است.
در این بازار است که طرفین معامله این امکان را پیدا میکنند که علاوه بر تجدید نظر در اوراق خریداری شده، با خرید و فروش دوباره یا چندباره، تعداد آن را افزایش و یا کاهش دهند و یا اوراق دیگری در سهم دیگری تهیه کنند. دفعات انجام معامه در بازار ثانویه محدودیتی ندارد، این ویژگی بازار ثانویه موجب میشود تا نقدشوندگی ابزارهای مالی با جابهجا شدن مالکیت آنها، قدرت بیشتری پیدا کند.
بازار ثانویه بر این اساس که چه نوع سهمی در چه محلی مبادله میشود، به چهار بازار تقسیم میشود:
بازار اول: مربوط به معاملات سهام شرکتهای بورسی که در بورس انجام میشود.
بازار دوم: مربوط به معاملات سهام شرکتهای غیربورسی که در فرابورس انجام میشود.
بازار سوم: مربوط به معاملات سهام شرکتهای بورسی که در فرابورس انجام میشود.
بازار چهارم: بازاری بدون کارگزار و معاملهگر و مربوط به معاملات خصوصی است که توسط شبکههای الکترونیکی و بین سرمایهگذاران نهادی و عادی صورت میگیرد. نهادها به منظور پرهیز از پرداخت هزینههای مربوط به کارگزاری، عموماً معاملات عمده و بلوک خود را در بازار چهارم انجام میدهند.
انواع بازارهای مالی بر اساس نوع دارایی
بازارهای مالی به لحاظ نوع دارایی به سه بخش تقسیم میشوند:
بـازار سـهام: در ایـن بـازار، سـهام شـرکت های سهامی پذیرفته شده در بورس مورد معامله قرار میگیرد.
بازار اوراق بدهی: این بازار برای دادوستد ابزارهای با درآمد ثابت (اوراق قرضه) در نظر گرفته شده است.
بازار ابزارهـای مشـتقه: بـازاری که در آن ابزارهـای مشتقه عرضه و تقاضای بازار پول که مبتنـی بـر دارایـی هـای مـالی یـا فیزیکی هستند، مانند اختیار معامله و قرارداد آتی مورد معامله قرار میگیرند.
تفاوت میان بازار سرمایه و بازار پول چیست؟
بازار سرمایه و بازار پول تفاوتهای اساسی با یکدیگر دارند. مهمترین تفاوت آنها در مدت زمان سرمایهگذاری است. در بازار پول معمولا با افق زمانی کوتاه مدت سرمایهگذاری میشود، در حالیکه در بازار سرمایه اینگونه نیست و سرمایهگذاری با دید بلندمدت انجام خواهد شد.
حق مالکیت دیگر تفاوت مهم این دو بازار با یکدیگر به شمار میرود. شرکتی که سهام خود را در بورس عرضه کرده است، در واقع بخشی از مالکیت شرکت را به سهامدارن خود واگذار میکند. در این بازار دارنده سهام به نوعی در مالکیت شرکت نیز سهیم خواهد بود. این در حالی است که در بازار پول بحث مالکیت مطرح نیست.
استفاده از بازارهای مالی متفاوت دیگر تفاوت بازار سرمایه و بازار پول است. ابزارهای بازار پول بیشتر شامل مواردی چون اسناد خزانه، گواهی سپرده، وام با وثیقه و … میشود، در حالیکه بازار سرمایه از ابزارهایی چون اوراق بهادار، اوراق قرضه و اوراق مشارکت استفاده میکند.
سخن آخر
در این مطلب به این موضوع پرداختیم که بازار سرمایه یا بازارهای مالی چیست و گفتیم بازارهای مالی از نظر سررسید تعهدات مالی، به دو گروه عمده بازار پول و بازار سرمایه تقسیم میشوند. بازار سرمایه، بازاری برای خرید و فروش ابزارهای مالی چون اوراق قرضه یا اوراق بهادار با سررسید بیشتر از یک سال و داراییهای بدون سررسید است.
عرضه و تقاضا چیست و چه رابطهای با هم دارد؟
عرضه و تقاضا شاید یکی از اساسیترین مفاهیم اقتصاد و رکن مهم اقتصاد بازار محسوب میشود. تقاضا به مقدار محصول یا خدمتی اطلاق میشود که برای خریداران مطلوب باشد. مقدار تقاضا، مقداری از محصول یا خدمت است که مردم مایل به خریدن آن با قیمتی مشخص هستند؛ رابطهی میان قیمت و مقدار تقاضا به رابطهی تقاضا معروف است. عرضه نشاندهندهی مقدار آوردهی بازار است. مقدار عرضه و تقاضای بازار پول عرضه به مقدار محصول یا خدمتی گفته میشود که تولیدکننده مایل به تأمین آن با قیمت مشخص است. ارتباط میان قیمت و مقدار محصول یا خدمت عرضهشده به بازار را رابطهی عرضه میگویند؛ بنابراین، قیمت بازتابی از عرضه و تقاضاست.
رابطهی بین عرضه و تقاضا ریشه در نیروهای پشت پردهی تخصیص منابع دارد. در تئوریهای اقتصاد بازار، تئوری عرضه و تقاضا بر تخصیص منابع به کاراترین شکل ممکن تأکید دارد. اما چگونه؟ برای پاسخ به این سؤال نگاهی به قانون عرضه و تقاضا میاندازیم.
قانون تقاضا
قانون تقاضا بیان میکند در صورت برابر بودن سایر عوامل، هر چه قیمت یک کالا بالاتر باشد، افراد کمتری متقاضی آن کالا خواهند بود. مقداری از کالا که خریداران با قیمتی بالاتر میخرند کمتر است، زیرا با بالا رفتن قیمت یک کالا، هزینهی فرصت خرید آن کالا نیز بالا میرود. در نتیجه، مردم بهطور طبیعی از خرید محصول چشمپوشی میکنند. نمودار زیر نشان میدهد که شیب منحنی به سمت پایین حرکت میکند.
هر نقطه روی منحنیِ تقاضا نشاندهندهی ارتباط مستقیمِ مقدار تقاضا (Q) و قیمت (P) است؛ بنابراین در نقطهی A، مقدار تقاضا Q1 و قیمت آن P1 خواهد بود و به همین ترتیب برای سایر نقاط روی منحنی. منحنی رابطهی تقاضا ارتباط معکوس میان قیمت و مقدار تقاضا را نشان میدهد. هر چه قیمت یک کالا بالاتر باشد، مقدار تقاضای آن پایین میآید (نقطهی A) و هرچه قیمت پایینتر باشد، مقدار تقاضای کالا بیشتر میشود (نقطهی C).
قانون عرضه
همانند قانون تقاضا، قانون عرضه نشاندهندهی مقادیری است که با قیمتی مشخص به فروش میرسد، اما بر خلاف قانون تقاضا، رابطهی عرضه یک شیب رو به بالا را به نمایش میگذارد، یعنی هر چه قیمت بالاتر برود، مقدار عرضه بیشتر میشود. تولیدکنندگان در قیمتهای بالاتر عرضه را بیشتر میکنند، زیرا فروش تعداد زیاد محصول در قیمتی بالاتر درآمد آنها را بیشتر میکند.
هر نقطه روی منحنی منعکسکنندهی ارتباط میان مقدار عرضه (Q) و قیمت (P) است. در نقطهی B، مقدار عرضه Q2 و قیمت P2 است و به همین ترتیب برای سایر نقاط روی منحنی.
زمان و عرضه
بر خلاف رابطهی تقاضا، رابطهی عرضه عنصری از زمان به حساب میآید. زمان در عرضه اهمیت دارد، زیرا تأمینکنندگان باید به سرعت به تغییر در عرضه یا قیمت واکنش نشان بدهند اما نه همیشه؛ بنابراین فهم این موضوع مهم است که آیا یک تغییر قیمتی در نتیجهی تغییر در تقاضا، موقتی است یا دائم.
فرض کنیم به دلیل شدت باران در فصل بهار، بازار شاهد افزایش تقاضا و قیمت برای محصول چتر است. تأمینکنندگان ممکن است خیلی ساده با شدت دادن به سرعت و زمان استفاده از تجهیزات خود، پاسخگوی تقاضا باشند، اما اگر این بارانهای مداوم در نتیجهی تغییرات آب و هوا باشد، مردم برای کل سال به چتر نیاز خواهند داشت، در نتیجه انتظار میرود تغییر در تقاضا و قیمت طولانیمدت باشد؛ در نتیجه تأمینکنندگان، تجهیزات و زیرساختهای تولیدی خود را به منظور برآوردن این تقاضای طولانیمدت تغییر خواهند داد.
رابطهی عرضه و تقاضا
حال که با قوانین عرضه و تقاضا آشنا شدیم، با یک مثال تأثیر عرضه و تقاضا را بر قیمت مورد بررسی قرار میدهیم.
فرض کنید که یک آلبوم موسیقی با قیمت ۲۰ هزار تومان عرضه شده است. از آنجا که در تحلیلهای پیشینِ شرکتِ تهیهکنندهی آلبوم مشخص شده بود که مشتریان آلبوم را با قیمتی بالاتر از ۲۰ هزار تومان خرید نمیکنند، تنها ۱۰ سیدی آلبوم عرضه شد، چرا که هزینهی فرصت آن برای تهیهکننده در تولید بیشتر بسیار بالاست. با این حال، اگر این ۱۰ سیدی آلبوم مورد تقاضای ۲۰ نفر باشد، قیمت متعاقبا بالا خواهد رفت، زیرا بر اساس رابطهی تقاضا، با افزایش تقاضا، قیمت نیز بالا میرود. در پی آن، با توجه به رابطهی عرضه افزایش قیمت باعث خواهد شد تا سیدی بیشتر عرضه شود، چرا که هر چه قیمت بالاتر باشد، مقدار عرضه بیشتر خواهد شد.
در مقابل، اگر ۳۰ سیدی تولید شود و تقاضا هنوز همان ۲۰ باشد، قیمت بالا نخواهد رفت، زیرا عرضه بیش از تقاضاست. در حقیقت، بعد از اینکه نیاز ۲۰ مصرفکننده با خرید سیدیها رفع شود، در نتیجه ممکن است تهیهکنندگان برای فروش آنها اقدام به پایین آوردن قیمت کنند. قیمت پایینتر باعث میشود افرادی که به نظر آنها هزینهی فرصت خرید سیدی با قیمت ۲۰ هزار تومان بسیار بالا بوده است، نظرشان به خرید سیدیها جلب شود.
تعادل
وقتی عرضه و تقاضا برابر باشند (یعنی زمانی که تابع عرضه و تابع تقاضا یکدیگر را قطع میکنند) به نقطهی برخورد دو منحنی در اقتصاد تعادل میگویند. در این نقطه، تخصیص کالاها در کارامدترین حالت خود قرار دارد، زیرا مقدار کالاهای عرضهشده دقیقا برابر با مقدار کالای مورد تقاضاست؛ بنابراین، همه در این شرایط اقتصادی خشنود هستند. در یک قیمت مشخص، عرضهکنندگان همهی کالاهای تولیدشده را به فروش میرسانند و مصرفکنندگان همهی کالای مورد تقاضای خود را به دست میآورند.
همانطور که در نمودار میبینید، تعادل در نقطهی تقاطع منحنیهای عرضه و تقاضا رخ میدهد که نشان میدهد در این نقطه هیچ نوع کمبودی در تخصیص وجود ندارد. در نقطهی تعادل، قیمت کالاها P* و مقدار عرضه و تقاضای بازار پول عرضه و تقاضای بازار پول آن Q* خواهد بود. این اعداد به قیمت و مقدار تعادلی معروف هستند. این تعادل تنها در تئوری قابل حصول است؛ بنابراین در دنیای واقعی قیمتهای کالاها و خدمات بسته به نوسانات عرضه و تقاضا دائما در حال تغییر هستند.
عدم تعادل
عدم تعادل زمانی اتفاق میافتد که قیمت یا مقدار برابر با P* یا Q* نباشد.
۱. مازاد عرضه
اگر قیمتی بالاتر از قیمت تعادلی تعیین شود، مازاد عرضه در اقتصاد رخ میدهد و بازار با ناکارامدی تخصیصی مواجه خواهد شد.
در قیمت P1، مقدار کالاهایی که تولیدکنندگان در صدد عرضهی آن هستند با Q2 نشان داده شده است. در قیمت P1، مقداری که مصرفکنندگان میخواهند مصرف کنند Q1 است، مقداری که بسیار کمتر از Q2 است. از آنجا که Q2 بیشتر از Q1 است، مقدار بسیار زیادی تولید و مقدار بسیار کمی مصرف میشود. عرضهکنندگان در تلاش هستند تا محصول بیشتری تولید کنند با این هدف که با فروش محصولات سود بیشتری کسب نمایند، اما در نظر مصرفکنندگان، محصول جذابیت کمتری دارد و در نتیجه کمتر میخرند، زیرا قیمت آن بسیار بالاست.
۲. مازاد تقاضا
مازاد تقاضا زمانی به وجود میآید که قیمتی کمتر از قیمت تعادلی تعیین شود. از آنجا که قیمت بسیار پایین است، مصرفکنندگان بسیار زیادی خواهان آن محصول هستند، در حالی که تولیدکنندگان به اندازهی کافی تولید نکردهاند.
در این وضعیت، در قیمت P1، مقدار کالاهای مورد تقاضا توسط مصرفکنندگان در این قیمت Q2 است. در مقابل، مقدار کالایی که تولیدکنندگان با این قیمت مایل به تولید هستند Q1 است؛ بنابراین، بازار برای برآوردن تقاضای مصرفکنندگان با کمبود کالا مواجه خواهد شد. همچنان که مصرفکنندگان باید با سایرین برای خرید محصولات با قیمتی مناسب رقابت کنند، این تقاضا قیمت را بالا میکشد و باعث میشود عرضهکنندگان بخواهند محصول بیشتری عرضه و قیمت را به نقطهی تعادل نزدیکتر کنند.
انتقال و حرکت
در اقتصاد، حرکت و انتقال در ارتباط با منحنیهای عرضه و تقاضا نشانگر پدیدههای بازاری بسیار متفاوتی هستند:
۱. حرکت
حرکت به معنای تغییر در طول منحنی است. در منحنی تقاضا، حرکت نشاندهندهی تغییر در قیمت و تعداد مورد تقاضا از یک نقطه به نقطهی دیگر منحنی است. این حرکت دلالت بر این دارد که رابطهی تقاضا پایدار خواهد ماند؛ بنابراین، حرکت در طول منحنیِ تقاضا زمانی اتفاق خواهد افتاد که قیمت کالا تغییر کند و مقدار تقاضا نیز بر طبق رابطهی عرضه و تقاضای بازار پول تقاضای اصلی دچار تغییر شود. به عبارت دیگر، حرکت زمانی رخ میدهد که تغییر در مقدار تقاضا تنها به علت تغییر در قیمت اتفاق بیفتد و بالعکس.
همانند حرکت در طول منحنی تقاضا، حرکت در طول منحنی عرضه به این معناست که رابطهی عرضه پایدار میماند؛ بنابراین، حرکت در طول منحنی عرضه زمانی اتفاق میافتد که قیمت کالا و مقدار عرضه نیز بر اساس رابطهی اصلی عرضه تغییر کند. به عبارت دیگر، حرکت زمانی اتفاق میافتد که تغییر در مقدار عرضه تنها به علت تغییر در قیمت رخ دهد و بالعکس.
۲. انتقال
انتقال در منحنی عرضه یا تقاضا زمانی رخ میدهد که مقدار تقاضا یا عرضهی یک کالا تغییر کند، هر چند قیمت دستخوش تغییر نشود. برای نمونه، اگر قیمت یک بطری آب معدنی ۵۰۰ تومان باشد و مقدار تقاضای آن از Q1 به Q2 تغییر کند، آنگاه در تقاضای آب معدنی انتقال رخ میدهد. انتقال در منحنی عرضه اشاره دارد که رابطهی اصلی تقاضا تغییر کرده است، یعنی مقدار تقاضا تحت تأثیر عاملی غیر از قیمت است. برای مثال مطرحشده، انتقال در رابطهی تقاضا در صورتی رخ میدهد که آب معدنی تنها نوشیدنی موجود برای مصرف باشد.
در مقابل، اگر قیمت یک بطری آب معدنی ۵۰۰ تومان باشد و مقدار عرضهی آن از مقدار Q1 به مقدار Q2 کاهش یابد، آنگاه یک انتقال در عرضهی آب معدنی رخ خواهد داد. همانند انتقال در منحنی تقاضا، انتقال در منحنی عرضه به این نکته اشاره دارد که منحنی اصلی عرضه تغییر کرده است، یعنی مقدار عرضه تحت تأثیر عاملی غیر از قیمت قرار دارد. انتقال در منحنی عرضه در صورتی رخ خواهد داد که مثلا بلایای طبیعی باعث کمبود آب معدنی شود؛ در نتیجه تولیدکنندگان آب معدنی مجبور خواهند شد تا آب معدنی کمتری با همان قیمت عرضه کند.
نگاهی به انواع سیاست های بازار کار
یکی از مهمترین و اساسی ترین عوامل تولید است که از طریق مشارکت در تولید چه به لحاظ یدی و فیزیکی و چه به لحاظ فکری و مدیریتی و تکنولوژیکی نقش بسیار برجسته ای را در روند تولید ایفا می کند؛ به نحوی که به جرات می توان گفت، جوامعی که موفق شده اند از طریق برنامه ریزی صحیح و متکی بر اصول و ضوابط علمی، نیروی انسانی کارآمد به وجود آورند، بخوبی بر کمیابی های ناشی از دیگر عوامل تولید غالب آمده، اوضاع اقتصادی مطلوبی برای خود فراهم کرده اند.
به عبارت دیگر یکی از مهم ترین منابع تولید برای هر جامعه، کمیت و کیفیت نیروی کار آن است. یکی از دغدغه های اساسی برنامه های توسعه در کشور نیز، تلاش برای کاهش معضل بیکاری است که همواره به عنوان یکی از اهداف مهم این برنامه ها مدنظر بوده است . ساختار جمعیتی خاص کشور و عرضه فراوان نیروی کار از یکسو و عدم تکافوی فرصت های شغلی موجود و نیز فقدان امکانات مناسب با ویژگی ها و نیازهای نیروی کار از سوی دیگر، امروزه بیکاری را به عنوان مهمترین چالش اقتصادی، اجتماعی ایران درآورده، به نحوی که متغیرهای اقتصادی، اجتماعی دیگر را نیز تحت تاثیر خود قرار داده است. بازار کار در بین بازارهای پنچ گانه اقتصاد(بازار سرمایه، بازار پول، بازار تامین اطمینان، بازارهای کالاها و خدمات و بازار کار)، در تنظیم روابط عرضه و تقاضای نیروی کار و تعادل در متغیرهای کلان اقتصادی، از جمله اشتغال جایگاه ویژه و نقش محوری و تعیین کننده دارد و به دلیل وجود عامل انسانی در عرضه و تقاضای این بازار، آن را از دیگر بازارهای اقتصاد متمایز می نماید. پیامدها و آثار مثبت فراوان اقتصادی-اجتماعی تعادل در بازار کار به نحوی است که مورد توجه اقتصاددانان، سیاست گذاران و سیاست مداران است و دراین راستا نیز طی سال های اخیر در قالب برنامه های توسعه ای، جهت ایجاد تعادل نسبی در بازار کار کشور، طرح ها و سیاست های اشتغال زایی متعددی در قالب سیاست بازار کار تدوین و بعد از به تصویب به مرحله اجرا گذارده شده اند.
در سال ۱۳۹۹ نیز به منظور ایجاد پویایی در بازارکار و کاهش نرخ بیکاری برنامه های متنوع اشتغالزایی و تسهیل گری در ذیل سیاست های بازار کاراز سوی سیاستگذاران و تصمیم گیران تدوین و جهت اجرا به استانها ابلاغ شده که در حال پی گیری از سوی متولیان استانی می باشد. در ادامه ضمن اشاره به انواع سیاست های بازار کار و توضیح مختصر درباره ماهیت و اهداف سیاست های مزبور، به برنامه های اشتغالزایی که متناسب با سیاست های چهارگانه بازارکار تدوین، مصوب و در حال اجرا در سال جاری می باشد نیز اشاره خواهد شد.
انواع سیاست های بازار کار:
۱- سیاست های فعال بازار
۲- سیاست های حمایتی و غیر فعال بازار کار
۳- سیاست های تنظیم بازار کار
۴- سیاست های کلان اقتصادی مؤثر بر اشتغال
۱- سیاست های فعال بازار کار:
این سیاستها بطور مستقیم و غیر مستقیم به بهبود و کارکرد بازارکار منجر می شوند و هدف از اتخاذ آنها کاهش نرخ بیکاری یا ایجاد تعادل در بازار کار است. این سیاست ها به اصلاح ساز و کارهای جستجوی شغل، آموزش بیکاران، ایجاد شغل بطور مستقیم و یا از طریق پرداخت یارانه و طرحهای خود اشتغالی می پردازد. بنابراین، ارتقای مهارتهای نیروی کار از طریق آموزشهای فنی و حرفه ای، ارایه مشاوره شغلی به جویندگان کار و ارایه اطلاعات لازم و مناسب به کارفرمایان در خصوص تخصص ها و مهارتهای جویندگان کار و پرداختهای یارانه دستمزد به عنوان اقدامات اجرایی سیاست های فعال بازار کار محسوب می شود.
۲- سیاست های حمایتی و غیر فعال بازار کار :
این سیاست ها مستقیماً برای بهبود زندگی بیکاران است و در قالب حمایت های مالی انجام می گیرد. این سیاست ها موضوعاتی مانند طرح های کمک به بیکاران اصلاح سیستم مقرری بیکاری، پرداخته یارانه افراد دارای دستمزد پایین، سیاست های مالیاتی یا کاهش در مالیات بر دستمزد ها را در بر می گیرد. هدف از اجرای این سیاست ها، کاهش فشارهای اجتماعی و سیاسی و حتی اقتصادی و کمک به تأمین حداقل امنیت مردم می باشد و چون این سیاست ها مستقیماً به شاغل شدن فرد کمک نمی کند. لذا این سیاست هارا منفعل می نامند.
۳- سیاست های تنظیم بازار کار:
این سیاست ها از طریق تنظیم قوانین و مقررات به ایجاد انعطاف پذیری در بازار کار و تسهیل جریان ورود و خروج نیروی کار کمک می کنند. در این سیاست ها موضوعات همچون چگونگی اشتغال، تغییر زمینه کار از طریق توجه به مشاغل پاره وقت و مشارکتی و مشاغل موقت نحوه تعیین دستمزد، حداقل دستمزد و باز نشستگی زود هنگام، سهم بیمه حق کارفرما، مورد توجه قرار می گیرد.
۴- سیاست های کلان اقتصادی مؤثر بر اشتغال:
این سیاست ها معمولاً از طریق افزایش تقاضای کل اقتصاد برای کالاها و خدمات،سطح تولید و به دنبال آن اشتغال را افزایش می دهند سیاست های پولی، مالی، تجاری و ارزی به عنوان سیاست های اصلی آن قلمداد می شوند افزون بر این، توسعه علم و فناوری در قالب ارتقای سرمایه انسانی و تحقق و توسعه نیز به افزایش تولید و اشتغال منجر می شوند.
حال با توجه مشخص شدن انواع سیاست های بازار کار و کارکردهای آنها،نکته کلیدی که در این ارتباط میبایست مورد توجه جدی سیاستگذاران و تصمیم سازان درحوزه بازارکار قرار بگیرد، داشتن برنامه مدون و کارشناسی شده در انواع سیاست های بازار کار که به اختصار به آنها پرداخت شد، می باشد. بعبارت دیگر اگر بخواهیم بین عرصه و تقاضای نیروی کار در کشور تعادل بوجود آید یا به نوعی شاهد ایجاد فرصت های شغلی جدید و نهایتا کاهش نرخ بیکاری در بین جویندگان کار باشیم،چاره ای جزء توجه به انواع سیاست های بازار کار نداریم، البته با برنامه های کارشناسی شده و آزمون پس داده در عرصه اقتصادی کشور تا بتوانیم با تحریک اقتصاد کل،تسهیل فعالیت های سرمایه گذاری و حمایت از صاحبان واقعی کسب و کارهای خرد و بزرگ موجود و جدید التاسیس، ضمن کمک به پایداری و ماندگاری فرصت های شغلی موجود، شاهد ایجاد فرصت های شغلی جدید نیز باشیم. با توجه به شرایط حاد بازار کار و سنگینی عرضه نیروی کار به تقاضای آن در نظام بازار کار کشور، می طلعبد در انتخاب سیاست های بازار کار با حساسیت ویژه فکر و اقدام گردد و از تکرار سیاست های که در سال های گذشته آزموده شده و نتیجه و اثر بخشی لازم را در ایجاد فرصت های َشغلی نداشته اند، پرهیز شود. نگاهی به برنامه های اشتغالزایی سال جاری( ۱۳۹۹) ،بیانگر این موضوع است که به نوعی در چهار نوع سیاست های بازار کار،برنامه از سوی متولیان امر برای ایجاد تعادل در بازار کار بین عرضه و تقاضای نیروی کار، تدوین و جهت اجرا ابلاغ شده است البته با درجات متفاوت هم از حیث تعداد و هم از حیث محتوای برنامه ها، در جدول زیر برنامه اشتغالزایی سال جاری با توجه به نوع سیاست های بازار کار به تفکیک آورده شده است:
همانطور که در جدول فوق نیز مشخص شده در هرچهار نوع سیاست های بازار کار، برنامه های اشتغالزایی وتسهیل گری خاصی برای ایجاد تعادل بین عرضه و تقاضای نیروی کار و نهایتا کاهش نرخ بیکاری پیش بینی و در حال پی گیری و اجرا می باشد. اینکه برنامه های تدوین شده در سال جاری تا چه حد توانسته است در قالب سیاست های چهارگانه بازار کار در رسیدن به اهداف کمی و کیفی از جمله ایجاد تعادل بین عرضه و تقاضای نیروی کار، رونق اقتصادی، ایجاد بسترهای سرمایه گذاری و نهایتا ایجاد فرصت های شغلی به اهداف از قبل تعریف شده خود نایل گردند،خود نیازمند مطالعات پژوهشی و میدانی از سوی متخصصان امر در حوزه بازار کار، می باشد که قطعا در پایان برنامه ششم توسعه اقتصادی و قانون بودجه سال ۱۳۹۹ به موضوعات مزبورپرداخت خواهد شد. با توجه به بررسی میدانی صورت گرفته و رصد دیدگاه کارشناسان در سطح دستگاههای اجرایی و همچنین نکته نظرات فعالان اقتصادی بخش خصوصی، نکته حائز اهمیت که ضروری است در قانون برنامه هفتم توسعه و بویژه قانون بودجه سال ۱۴۰۰ که در حال بررسی می باشد بطور جد مورد توجه تصمیم سازان و تصمیم گیران حوزه بازار کار و همچنین نمایندگان مجلس شورای اسلامی قرار بگیرد، موضوع متمرکز شدن مشوق های بیمه ای و تسهیلاتی بعنوان یکی از سیاست های بازار کار در قالب یک برنامه مدون و یا یک سیاست فعال بازار کار در راستای حمایت از کارفرمایان کسب و کارهای خرد و بزرگ است. در شرایط کنونی انواع مشوق های بیمه ای و مالی با عناوین و شرایط متفاوت از همدیگر و گاها مشابه به منظور حمایت از تولید با توجه به ابلاغ صورت گرفته، از سوی دستگاههای اجرایی مختلف در حال پی گیری و اجرا می باشد. نتایج بررسی های به عمل آمده گویای این موضوع است که این گونه سیاست های اشتغالزایی در برخی موارد بجای تسهیل امور سرمایه گذاری، تولید و اشتغال خود باعث ایجاد ابهام و سردرگمی کارشناسان و کارفرمایان گردیده که نهایتا باعث عدم تحقق برنامه های پیش بینی شده نیز شده است. بعنوان مثال وزارت تعاون،کار ورفاه اجتماعی، برنامه های اشتغالزایی همچون طرح کارورزی، مشوق بیمه ای و یارانه دستمزد را در دستور کار خود دارد و از طرفی دستگاه های حمایتی(کمیته امداد،بنیاد شهید و بهزیستی) نیز برنامه های مشابهی با شرایط بهتر و متفاوت در رئوس برنامه های اشتغالزایی خود دارند. بنظر میرسد برای بسیج بهتر منابع مالی و مدیریت بهتر آن باید در روند موجود تغییرات اساسی در جهت استفاده بهینه از منابع ایجاد گردد. لذا در این راستا پیشنهاد میگردد:
“کلیه مشوق های بیمه ای و تسهیلاتی به منظور ارتقاء عملکرد و پرهیز از هرگونه سردرگمی بین فعالان بخش خصوصی به عنوان یکی از سیاست های فعال بازار کار در قالب یک دستورالعمل و آئین نامه اجرایی تدوین و توسط یک دبیرخانه واحد و مشخص مدیریت گردد. در این صورت ضمن جلوگیری از پراکندگی عملکرد از سوی دستگاه های اجرایی مختلف که گاها باعث موازی کاری و از همه مهمتر همپوشانی آمارها نیز می شود با این شیوه میتوان با مدیریت یکپارچه منابع مالی، اثربخشی سیاست های ابلاغی را نیز افزایش داد.”
*کارشناس اشتغال و بازارکار
* رئیس اداره اشتغال و هدایت نیروی کار اداره کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان اردبیل
دیدگاه شما