نکات حیاتی تحلیل تکنیکال در فارکس | ۵ دستورالعمل کلیدی
در هنگام ترید در فارکس نکات حیاتی برای تحلیل تکنیکال وجود دارد که باید آنها را در نظر بگیرند، در این حالت به ندرت استراتژی با تحلیل تکنیکال شما با شکست مواجه می شود. تنها کاری که باید انجام دهید این است که این نکات را به خاطر بسپارید
افیکس کار: تحلیل تکنیکال ابزار ارزشمندی برای معامله گران است که توسط پلتفرم های معاملاتی فراهم می شود. برای تحلیل های تکنیکال و تهیه استراتژیهای مختلف از خطوط روند، سطوح حمایت یا مقاومت و شاخصهای تکنیکال استفاده میشود.
هنگام تهیه استراتژی، باید در نظر داشته باشید که هیچ شاخص جادویی نمیتواند سود شما را تضمین کند.
- بیشتر بخوانید : استراتژیهای موفق معامله در فارکس
چیزی که تریدر هنگام تهیه یک استراتژی مبتنی بر تحلیل تکنیکال به آن احتیاج دارد یک چارچوب است که 5 نکته کلیدی دارد:
1. تایم فریم مناسب تحلیل تکنیکال
یکی از نکات تحلیل تکنیکال فارکس استفاده از تایم فریم های مختلف است . زمان می تواند چندین چارچوب و تایم فریم داشته باشد.
هنگام ایجاد یک استراتژی یا مدل تحلیل تکنیکال برای معاملات کوتاه مدت، منطقی به نظر می رسد که بر تجزیه و تحلیل بازه های زمانی یک روز یا بیشتر تمرکز کنیم.
با این وجود، دقت داشته باشید که تایم فریم های مختلف، مستقل نیستند. زیرا در واقع هر کدام بخشی از کل معاملات هستند .
این بدان معناست که وقتی ما بر اساس بازه و تایم فریم یک روزه یک مدل را مطالعه می کنیم، لازم است از این چارچوب زمانی کمی دورتر برویم.
به تعبیر دیگر ، آنچه در سه روز گذشته، هفته گذشته و احتمالاً ماه گذشته در قیمت و روند اینسترومنت مورد مطالعه ما رخ داده را نیز باید بررسی کنیم.
به این ترتیب، اطلاعات بسیار ارزشمندی برای ترسیم و مشاهده تصویر کلی قیمت، ارزیابی بهتر روند در کوتاه مدت و نکات مهم تغییر روند در بلند مدت و همچنین سطوح مهم حمایت یا مقاومت به دست خواهیم آورد.
عملاً، اگر ما یک سیگنال از میانگین متحرک در تایم فریم های ساعتی دریافت کنیم، این سیگنال زمانی قوی عمل می کند که همان میانگین متحرک سیگنال مشابهی را در تایم فریم های روزانه ارائه دهد.
در واقع، اگر سیگنال ساعتی همان سیگنال روزانه باشد، یک نشانه کاملاً مطمئن است. در غیر این صورت ، سیگنال مناسبی نخواهد بود.
بنابراین، اگر می خواهید بروی تایم فریم های کوتاه مدت معامله کنید، بازه زمانی تحلیل خود را افزایش دهید و ارز مورد نظر را در تایم فریم بزرگتری مورد بررسی قرار دهید. سپس محدوده زمانی را به تایم فریم اولیه کاهش دهید و به معاملات کوتاه مدت ادامه دهید.
2. تشخیص روند و مناطق حمایت و مقاومت
یکی دیگر از نکات مهم تحلیل تکنیکال فارکس این است که دقت کنید خطوط حمایت و مقاومت نقاط کوتاه و باریک نیستند، بلکه یک منطقه اند.
هنگام آنالیز خطوط حمایت و مقاومت در نمودار قیمت، بهتر است آنها را به عنوان مناطق مورد علاقه برای خرید و فروش در نظر بگیرید. بنابراین امکان معامله در آنجا وجود خواهد داشت.
خطوط روندتان را با نقاطی که تریدرهای دیگر برای خرید و فروش انتخاب کرده اند مقایسه کنید. ببینید که آنها در کدام منطقه حمایت جایی نزدیک به خطوط روند، حمایت یا مقاومت شما خرید انجام داده اند.
بنابرابن، هنگام طراحی خط حمایت یا مقاومت لازم است که نسبت به شکست خط قیمت انعطاف پذیر باشید. برای جلوگیری از اشتباه در تشخیص شکست ها، برای قیمت و زمان با ایجاد فیلتر، مارجین قرار دهید.
اگر سطح حمایت با سفارش توقف ضرر همراه باشد، با تعیین مارجین برای قیمت یا زمان به منظور تأیید شکست قیمت خط حمایت، احتمال ضرر بیشتر وجود دارد. از طرف دیگر، ممکن است شما از خروج غیرضروری از پوزیشن که پس از شکست کاذب سودآور است، اجتناب کنید.
همچنین، اگر در یک پوزیشن خرید، سطح مقاومت با قرار دادن مارجین تأیید برای قیمت و زمان، سیگنال خرید دهد، به نظر می رسد که شما این موقعیت را با قیمت بالاتری خواهید داشت.
از طرفی دیگر،این فیلتر زمان و قیمت، سیگنال را قابل اطمینان تر کرده و شانس سودآوری پوزیشن را افزایش میدهد.
3. پوزیشن مناسب ندارید، معامله نکنید
عدم قرار دادن سفارش معامله، خود نیز یک معامله است. معامله گران زیادی هستند که با مطالعه نمودار یک ابزار مالی، مانند ارز یا کالایی که دوست دارند و با آن احساس امنیت می کنند، سعی دارند نکات مهم شکست روند به دنبال معامله باشند و معتقدند که هنوز معامله ای انجام نداده اند.
آنها با جستجوی یک نرخ سود خوب برای نموداری که آنالیز می کنند، معامله را تحمیل می کنند. با این وجود، واقعیت تا حدودی متفاوت است. بهتر است به اجبار معامله نکنید و سعی در کسب درآمد نداشته باشید. زیرا به احتمال زیاد ضرر خواهید کرد.
لازم نیست همیشه در بازار باشید یا بدون دلیل از معامله خودداری کنید. به زبان ساده، وقتی پوزیشن معاملاتی ندارید، باید بدانید چرا پوزیشن معاملاتی ندارید. اگر بتوانید دلایل عدم وجود پوزیشن معاملاتی را درک کنید، در واقع شما پوزیشن معاملاتی دارید.
به عبارت دیگر، اگر معاملهای را مناسب نمی بینید که با معیارهای شما مطابقت داشته باشد، از آن اجتناب کنید. تا زمانیکه معامله ای را که با معیارهای شما مطابقت دارد پیدا نکرده اید، به همین روش ادامه دهید.
4. کاربرد شاخص های تکنیکال
شاخص های تکنیکال مکمل های آنالیز تکنیکال هستند. استفاده خالی از شاخص های تکنیکال نمی تواند ملاک اصلی خرید یا فروش محصولات مالی باشد.
شاخص های تکنیکال ابزارهای ارزشمندی هستند ، اما باید عمدتا برای تأیید ارزیابی ما مورد استفاده قرار گیرند.
در تجزیه و تحلیل تکنیکال، هدف اصلی توسعه توانایی برای تجزیه و تحلیل نمودارها است تا یک معامله گر بتواند بر اساس پرایس اکشن ترید کند.
در اصل، مهمترین چیز برای یک معامله گر این است که بتواند نمودار را بدون استفاده از شاخص های تکنیکال تجزیه و تحلیل کند.
پس از تجزیه و تحلیل قیمت، سیگنال های واضحی برای خرید یا فروش دریافت کند، سپس به دنبال این باشد که آیا این سیگنال ها با شاخص های تکنیکال تأیید شده اند یا خیر.
به این ترتیب، یک معامله گر از تمام پتانسیل شاخص های تکنیکال استفاده می کند. زیرا تشخیص می دهد که کدام شاخص ها واقعاً او را راضی می کند. بنابراین، وی اهمیت هر شاخص را درک می کند تا آنها را اشتباه تفسیر نکند.نکات مهم شکست روند
روی هم رفته، هنگام طراحی یک مدل آنالیز تکنیکال معامله گران باید بر روی قیمت ارز خود تمرکز کنند و به محض اینکه سیگنال خوبی دریافت کردند، از شاخص های تکنیکال برای تأیید سیگنال و مدل خود استفاده کنند.
5. استراتژی های مختلف در بازارهای مختلف
در صورت هماهنگی با بازار، هر استراتژی می تواند عملکرد عالی ارائه دهد.
به عنوان مثال، مدلهای تحلیل تکنیکال که به دنبال یک روند در یک اینسترومنت هستند، زمانیکه واقعاً روند بازار برای آن دارایی وجود دارد، بسیار خوب عمل می کنند.
با این وجود، وقتی هیچ روندی در بازار وجود ندارد ، عملکرد آنها خوب نیست. زیرا در این مورد، سیگنال های کاذب خرید یا فروش برای آن محصول نمایش داده میشود. بنابراین، در چنین مواردی، وقتی بازار به صورت افقی در حال حرکت است یک معامله گر باید الگوهای خود را داشته باشد تا بتواند تصمیم خوبی بگیرد.
با این حال ، نامناسب بودن یک مدل در شرایط خاص بازار در حالیکه در دوره قبل عملکرد خوبی داشته، آن را بیفایده نمیکند. تنها نشان میدهد که باید سایر مدل های تکنیکال را جستجو و از آنها در شرایط مختلف بازار استفاده کرد.
در نتیجه، معاملهگران باید از مدلهای مختلف تحلیل تکنیکال استفاده کنند که هر یک با شرایط بازار مشخص میشود.
نکاتی در رابطه با خط روند
خطوط روند شاید در اولین نگاه ساده به نظر برسند اما میتوانند به اندازه یک استراتژی معاملاتی کامل به شما فرصت های سودآوری بدهند. بدون استفاده از حتی یک اندیکاتور و یا ابزار دیگری! اما به شرطی که تکنیک های آن را به خوبی فرا گرفته باشیم. در ادامه دو نکته مهم در مورد خطوط روند بیان میکنیم که مسلما دانستن آنها به شما کمک شایانی خواهد کرد.
۱- فاصله برخوردها
خطوط روندی که رسم میکنیم باید از لحاظ فاصله بین برخوردها در وضعیت مناسبی باشند. یعنی به این صورت نباشد که فاصله برخوردها خیلی کوتاه بوده و عملا نقاط کم اهمیتی را به همدیگر متصل کرده باشیم. به صورت کلی باید بگوییم هرچه فاصله برخورد نقاطی که خط روند ما را تشکیل میدهند بیشتر باشد، عملا با یک خط روند مناسب تر (از لحاظ کارایی) مواجه خواهیم بود.
طی تحقیقاتی که “توماس بولکوفسکی” انجام داده و در کتاب خود منتشر کرده است، از بین نمونه های آزمایشی در نمودار سهام شرکت های مختلف، آن دسته از خطوط روندی که فاصله نقاط برخوردشان کمتر از ۲۹ روز بوده، میزان سوددهی آنها ۳۶% بوده است اما خطوط روندی که فاصله نقاط برخورد آنها بیش از ۲۹ روز بوده، بازدهی ۴۱% داشته اند.
نکته: فاصله ۲۹ روزه که در این تحقیق به آن اشاره شده است مربوط به نمودارهای سهام می باشند. مسلما اگر شما در بازارهای دیگری مثل فارکس و … فعالیت میکنید، بهتر است متناسب با وضعیت همان بازار وضعیت زمانی برخوردها را مورد بررسی قرار دهید.
۲- تعداد برخوردها
اما مسئله تعداد برخوردها نیز بسیار مهم است. در واقع اگر تعداد برخوردهای یک خط روند بیشتر باشد، نشان میدهد که هر بار به محض رسیدن قیمت به خط روند، معامله گران از فرصت استفاده کرده و بر حجم معاملات شان افزوده اند.
توماس بولکوفسکی در این زمینه نیز تحقیقی انجام داده است. در این بررسی، خطوط روندی که کمتر از ۴ برخورد داشته اند، بازدهی ۳۵% را نصیب تریدرها کرده اند. اما آن دسته از خطوط نکات مهم شکست روند روند که بیش از ۴ برخورد داشته اند، بازدهی ۴۸% به معامله گران داده اند. بنابراین سعی کنید که این دو نکته مهم را در مورد خطوط روند مدنظر قرار دهید.
هنگامی که یک خط روند صعودی داریم ٬ هر برخورد به خط روند صعود نکات مهم شکست روند و سپس بالا رفتن قيمت ٬ یک سطح حمایتی ایجاد می کند. در روند نزولی این قضيه برعکس می باشد. در واقع هر بار که قيمت به خط روند نزولی برخورد می کند و مجددا ریزش ميکند ٬ یک سطح مقاومتی ایجاد می شود. هنگامی که بازار نتواند سقف قبلی را بزند و یکی از این سطوح را بکشند ٬ ميتوانيم بگویيم که احتمالا روند به پایان رسيده است. حالا ميتوانيم از سطوح حمایتی که قبلا ایجاد شده (خطوط صاف مشکی رنگ) برای در نظر گرفتن حد سود و یا جابجایی استاپ لاس برای موقعيت های فروش (بعد از تثبيت شکسته شدن خط روند صعودی) استفاده کنيم.
نکته: تمامی موارد برای خطوط روند نزولی به صعود برعکس می باشد و تفاوتی در اصل روش وجود ندارد.هنگامی که یک خط روند صعودی داریم ٬ هر برخورد به خط روند صعود و سپس بالا رفتن قيمت ٬ یک سطح حمایتی ایجاد می کند. در روند نزولی این قضيه برعکس می باشد. در واقع هر بار که قيمت به خط روند نزولی برخورد می کند و مجددا ریزش ميکند ٬ یک سطح مقاومتی ایجاد می شود. هنگامی که بازار نتواند سقف قبلی را بزند و یکی از این سطوح را بکشند ٬ ميتوانيم بگویيم که احتمالا روند به پایان رسيده است. حالا ميتوانيم از سطوح حمایتی که قبلا ایجاد شده (خطوط صاف مشکی رنگ) برای در نظر نکات مهم شکست روند گرفتن حد سود و یا جابجایی استاپ لاس برای موقعيت های فروش (بعد از تثبيت شکسته شدن خط روند صعودی) استفاده کنيم.
نکته: تمامی موارد برای خطوط روند نزولی به صعود برعکس می باشد و تفاوتی در اصل روش وجود ندارد.
اتفاقی که به وفور در یک کانال رخ می دهد این است که می توان روی حرکات در جهت کانال یک خط روند کشيد. این خط روند می تواند جایی که قيمت به سقف کانال ميرسد را نشان داده و همچنين در اندازه گيری زمانی نيز به ما کمک کند. جالب اینجاست که در یک کانال ٬ معمولا شيب خط های روند کوتاه مدت داخل کانال تقریبا با یکدیگر برابر است.
طول خط روند
طول خط روند
طول خط روند یکی از مباحث مهمی است که برای تشخیص خطوط روند پرقدرت تر به کمک تحلیلگر خواهند آمد. توماس بولکوفسکی خطوط روند را به ۴ دسته تقسیم بندی کرده است:
1- خطوط روند کوتاه مدت (۳ ماهه)
2- خطوط روند میان مدت (۳ تا ۶ ماهه)
3- خطوط روند بلند مدت (بیش از ۶ ماه)
4- خطوط روند فراتر از بلند مدت ( بیش از ۱ سال)
وقتی قیمت روی هر کدام از انواع ۴ گانه خطوط روند قرار میگیرد، بالاخره زمان شکستن آنها (Breakout) فرا میرسد. هر خط روند پس از شکست شدن به صورت میانگین درصد مشخصی سود نصیب معامله گر میکند.
1- خطوط روند کوتاه مدت: ۳۴%
2- خطوط روند میان مدت: ۳۵%
3- خطوط روند بلندمدت: ۴۶%
4- خطوط روند فراتر از بلندمدت: ۵۲%
زاویه خطوط روند
آیا زاویه خطوط روند هم مهم است؟ بدون شک بله! در اینجا به بحث پایداری حرکت قیمت میرسیم (Price Movement Stability). حتما شنیده اید که نکات مهم شکست روند میگویند “آنچه که به سرعت اوج میگیرد با همان سرعت هم فرود خواهد آمد”. در بازار همین موضوع وجود دارد. در واقع وقتی قیمت با هیجان بسیار زیادی حرکت میکند، معمولا پس از اتمام جو هیجانی با همان سرعت هم برگشت میکند (مگر اینکه مسائل بنیادی بسیار قدرتمندی پشت قضیه وجود داشته باشد).
در این حالت اگر زاویه حرکت قیمت در صعود یا نزول زیاد باشد، “پایداری حرکت قیمت” معمولا زودتر مختل خواهد شد. بنابراین اگر یک خط روند هم روی حرکات هیجانی رسم کنید (به شرط آنکه کلا امکان رسم خط روند وجود داشته باشد) خط روندتان زودتر شکسته خواهد شد.
برای درک بهتر مسئله باید زوایای خطوط روند را مدنظر قرار دهید. توماس بولکوفسکی کار شما را راحت کرده است. اعدادی که با عنوان بازدهی مشخص شده اند، میزان درصدی حرکت قیمت بعد از بریک آوت هستند.
زاویه ۰ درجه: بازدهی ۷۵%
زاویه ۶ درجه: بازدهی ۴۵%
زاویه ۱۲ درجه: بازدهی ۴۱%
زاویه ۱۸ درجه: بازدهی ۲۸%
زاویه ۲۴ درجه: بازدهی ۳۱%
زاویه ۳۰ درجه: بازدهی ۲۵%
زاویه ۳۶ درجه: بازدهی ۲۲%
زاویه ۴۲ درجه: بازدهی ۵۸%
زاویه ۴۸ درجه: بازدهی ۳۷%
زاویه ۵۴ درجه: بازدهی ۲۰%
زوایایی مثل ۰، ۶ و ۱۲ درجه معمولا روندهای قدرتمندی را نشان نمیدهند و بیشتر شامل روندهای رنج میشوند. اما در بین زوایای دیگر که روندهای خوب را نشان میدهند، زاویه ۴۲% بازدهی بسیار مناسبی بعد از بریک آوت خواهد داشت. در سایر کتاب های تحلیل تکنیکال نیز به زاویه ۴۵ درجه اشاره شده است که تفاوتی با ۴۲ درجه ندارد.
اما چرا ۴۵ درجه زاویه مناسبی برای خط روند است؟ چون قاعده “پایداری حرکت قیمت (PMS)” در آن حفظ شده است. حرکات کاملا معقول انجام میشوند و هیجانی در کار نیست. بنابراین در این حالت بازار منطقی است.
نکات مهم شکست روند
حالا که با نحوه تشکیل یک روند و پایان و تغییر آن و سرنخ های مهمی برای شناسایی رد پای پول های در جهت و خلاف جهت یک روند آشنا شدیم زمان آن رسیده که اصول روند و اصول شکست سطوح را بشناسیم.
برای یادگیری این موضوع مهم آماده اید ؟ در ادامه با من همراه باشید
جهت دریافت آرشیو جلسات دوره روی لینک زیر کلیک کنید :
اصول روند چیست؟!
به طور کلی اصول روند در سه دسته بندی قرار می گیرند، که شامل:
1. قوانین ادامه روند
2. قوانین برگشت روند
3. قوانین محدوده های شکست سطوح
قوانین ادامه و عدم ادامه روند :
طبق این اصل هرگاه در متن بازار قیمت از یک سطح شروع به حرکت کند،
هر اتفاقی هم که برای آن بیفتد در نهایت خودش را به سطح مقابل خواهد رساند .
برای درک بهتر این اصل به تصویر زیر نگاه کنید .
می بینید که قیمت اگر از یک سطح موثر شروع به حرکت کند صرف نظر از اینکه بین دو سطح چه اتفاقی بیفتد،
خودش را به سطح نکات مهم شکست روند مقابل خواهد رساند .
قانون برگشت روند :
یکی دیگر از اصول روند این است که اگر:
در چارچوب متن بازار قیمت از یک سطحی به سمت سطح مقابل حرکت کرد در صورتی به سطح مقابل نخواهد رسید که گامی پرقدرت و اصلاحی ضعیف برخلاف روند فعلی نکات مهم شکست روند شکل بگیرد .
و در حالت دوم به این شکل است که:
وقتی قیمت از یک سطح حرکت کرد و به سطح مقابل رسید به آن برخورد کند و دوباره خودش را به سطح مقابل برساند .
اصول شکست سطوح:
حالا چه زمانی که سطح شکسته می شود؟ و ما چطور می توانیم از شکست سطح مطمئن باشیم؟
رفتار قیمت در محدوده جدید برای ما مهم است.
اگر بعد از شکسته شدن یک سطح قیمت به طور ضعیف اصلاح کند این یعنی
معامله گران خرد قیمت را در سطح جدید نپذیرفته اند .
و خیلی ساده طبق تئوری خلاف زمانی که پول معامله گران ناشی تمام شد، با تغییر وزن جریان سفارشات همراه با معامله گران بزرگ وارد معامله مخالف می شویم.
برای درک بهتر به تصویر نگاه کنید:
همان طور که مشاهده کردید قیمت در محدوده جدید اصلاحی ضعیف داشته و بعد شروع به رشد کرده است .
یعنی کسانی که قیمت را در محدوده ضعیف نپذیرفته اند معامله گران خرداند که پول کمی دارند .
پس طبق این اصل از روند برای ما مهم این است که چه کسانی قیمت را در محدوده جدید نپذیرفته اند؛
معامله گران خرد وناشی یا معامله گران بزرگ و سازمانی
اما اگر پس از شکسته شدن سطح معامله گران بزرگ قیمت را در محدوه جدید قبول نکنند، چه اتفاقی می افتد؟
بعد از صعودی ضعیف ریزشی سنگین اتفاق خواهد افتاد
مثل تصویری که در ادامه قرار گرفته است:
پس روند از هر سطحی شروع کند خودش را به سطح مقابل می رساند،
مگر اینکه در بین راه یک گام پرقدرت و یک اصلاح ضعیف در خلاف جهت روند فعلی داشته باشد.
و اگر قیمت سطحی از متن بازار را شکست رفتار قیمت را بعد از شکستن سطح مورد بررسی قرار می دهیم.
در ادامه حتما ویدیو این جلسه را مشاهده کنید تا به طور کامل اصول روند را بشناسید .
كتاب مرجع كامل تحليل تكنيكال در بازارهاي سرمايه
كتاب مرجع كامل تحليل تكنيكال در بازارهای سرمایه حاضر از جمله جديدترين و كامل ترين منبع تحليل تكنيكال محسوب مي شود كه در آن مطالب مختلف تكنيكال با سبكي نوين و با رويكرد كاربردي در بازارهاي سرمايه در 5 بخش و 17 فصل نگاشته شده است كه فهرست مطالب آن را در زير مي توانيد مشاهده نماييد.
كتاب مرجع كامل تحليل تكنيكال در بازارهای سرمایه براي كليه علاقمندان و تحليل گران بازارهاي سرمايه به خصوص بازار سهام ايران، كالا، ارز و فيوچرز و آموزش بورس مناسب مي باشد.
ضمن اينكه به دليل درسنامه بودن به عنوان يك منبع آموزشي مي تواند در كليه دوره هاي آموزشي تحليل گري در بازارهاي سرمايه و همچنين آزمون هاي سازمان بورس و اوراق بهادار بكار گرفته شود.
برخي از مطالبي كه از اين كتاب خواهيد آموخت:
- تئوري هاي مختلف تحليل بنيادين
- تفاوت بازار صعودي با روند صعودي
- تفاوت بازار نزولي و روند نزولي
- شناسايي هشدارهاي صعودي و تمييز آن از روندهاي صعودي
- شناسايي هشدارهاي نزولي و تمييز آن از روندهاي نزولي
- استفاده از شيب قيمت در تعيين اهداف معاملاتي
- ماهيت شكست نواحي حمايت و مقاومت
- نحوه شناسايي شكست هاي واقعي و تمييز آن از شكست هاي مقطعي
- شكست هاي مختلف نواحي حمايت و مقاومت
- آشنايي با مفاهيم جديد شكست شامل:
- فشار شکست (Thrust Breakout;TB)
- آغوش فرار (Breakaway Lap ;BL)
- شکست فرار (Breakaway Gap;BG)
- مكان ورود به معامله در شكست
- نكات مهم الگوهاي قيمت
- نكات كاربردي الگوهاي شمعي
- آشنايي با الگوهاي كه كمتر شنيده ايد:
- الگوی مثلث افزايشي پهن شونده
- الگوی مثلث كاهشي پهن شونده
- الگوی كنج افزايشي پهن شونده
- الگوی كنج كاهشي پهن شونده
- انديكاتورهاي تكنيكال و نحوه بكارگيري آنها
و مطالب ديگري كه در تحلیل تکنیکال بورس، سهام، ارز، کالا، سکه آتی،…و تحليل تكنيكال بیت کوین كاربرد دارد.
آموزش پرایس اکشن: بخش نوزدهم رسم خط روند و کانال قیمتی
رسم خط روند پس از آشنایی با مفهوم و شناسایی خط روند کار چندان مشکلی نیست.
علاوه بر خطوط حمایت و مقاومت افقی میتوانیم این خطوط را به صورت مورب نیز رسم کنیم.
زمانی که خطوط حمایت و مقاومت را به صورت مورب رسم کنیم خط روند را رسم کرده ایم.
می دانیم حرکت قیمت همیشه به صورت زیگ زاگ است در روند صعودی یا نزولی علاوه بر
سطوح حمایت و مقاومت میتوانیم از خط روند نیز استفاده کنیم.
نحوه رسم خط روند صعودی
مطابق تصویر زیر زمانی که در یک روند صعودی قیمت از نقطه A به سمت نقطه B حرکت میکند.
در نقطه B یک قله می سازد سپس به سمته نقطه C حرکت میکند.
شرط روند صعودی اینست که نقطه C پایین تر نقطه A قرار نگیرد یعنی اگر فاصله نقطه A تا B
۱۰۰پیپ باشد.فاصله نقطه B تا C نباید بیشتر از ۶۰ تا ۷۰ پیپ باشد.
زمانی که قیمت در نقطه C یک دره می سازد معامله گران میدانند که اصلاح قیمت تمام شده است
و روند صعودی می شود.
اما برای اینکه از صعودی بودن روند مطمئن شویم صبر میکنیم تا قیمت از نقطه B عبور کند.
در روند صعودی کف هر دره نقطه حمایتی برای آن موج حرکت در نظر گرفته میشود.
ما نقطه A و C را یعنی دو دره را بهم وصل میکنیم.
اما تا زمانی که قیمت از خط قیمت B عبور نکرده است و تایید روند صعودی را ندیده ایم
وارد معامله نمیشویم
در واقع خط روند ای که با وصل کردن دره ها رسم کرده ایم حکم حمایت و مقاومت را دارد
در صورتی که قیمت این خط روند را بشکند و کندلی زیر این خط تشکیل شود تایید برگشت
با توضیحات بالا نباید دچار خطا بشوید.
تشخیص سطح ورود و نقطه ورود متفاومت است.با تشخیص سطوح حمایت و مقاومت چه به صورت افقی
چه به صورت خط روند ما سطح ورود را پیدا میکنیم اما نقطه ورود به وسیله الگوی کندل ها شناسایی می شود.
طبق تصویر بالا با شکست قله ی B ، ما از دره ی اول به دره ی دوم خط روند صعودی را میکشیم.
قیمت قله را شکسته و در همان سطح پولبک زده است.
ما دو نوع خط روند داریم. اصلی و فرعی . خط روند های فرعی در داخل روند اصلی ما هستن.
برای استفاده از روندهای فرعی بهتر است یک یا دو تایم پایینتر برویم.
رسم خط روند و کانال قیمتی
عامل درجه اهمیت روند:
- تعداد برخورد قیمت به آن روند.
- مدت زمانی که روند در بازار دوام آورده
- شیب روند
باید توجه داشت که فاصله بین نقاط A و B که بهم وصل میکنیم باید منطقی باشد
نباید این دره ها زیاد بهم نزدیک یا دور باشد.
خط کانال قیمت چیست؟
برای پیدا کردن مکان احتمالی خروج از معامله و شروع معامله جدید خطی موازی خط روند رسم میکنیم.
پیدا کردن کانال قیمتی و شناسایی آن تاثیر مهمی در روند معاملات دارد
همانطور که در تصویر بالا مشاهده میکنید قیمت ۳ بار کانال قیمتی را لمس کرده است.
تشکیل سوئینگ ها دور از خط کانال میتواند نشانه تغییر روند باشد.
در تصویر بالا قله ها از خط کانال دور شده است و قله ها کوتاه تر شده است در نهایت خط روند
شکست روند ها:
زمانی که قیمت از خط روند عبور میکند اصطلاحا خط روند شکسته می شود.
یعنی فروشندگان و خریدارن تغییر موضع داده اند.
*نکته مهم:تمامی قوانینی که برای سطوح حمایت و مقاومت افقی وجود دارد برای
خط روند ها نیز صدق میکند.
مراحل شکست روند صعودی و تشکیل روند نزولی:
- دور شدن قیمت از خط کانال و نزدیکی به خط روند
- تشکیل قله ای مساوی یا پایین تر از قله قبل
- شکسته شدن خط روند صعودی
- اصلاح قیمت به خط روندی که شکسته شده است
- تشکیل دره ای پایین تر از دره قبل
مراحل شکست روند نزولی و شکیل روند صعودی:
- دور شدن قیمت از خط کانال و نزدیکی به خط روند
- تشکیل دره ای مساوی یا بالاتر از دره قبلی
- شکسته شدن خط روند نزولی
- اصلاح قیمت به خط روندی که شکسته شده است
- تشکیل قله ای بالاتر از قله قبل
*ممکن است برخی از مراحل بالا (مراحل ۱ ،۲ و۴) انجام نشود.
برای ورود به معامله علاوه بر مشاهده علائم و نشانه های تغییر روند باید حتما الگوی کندل استیک را
مشاهده کنیم در واقع مشاهده الگوی کندل استیک از الزامات ورود به معامله است.
همانطور که در تصویر بالا میبینیم ، قیمت بعد از سویینگ ۴ و برخورد به خط کانال از خط کانال دور شده
و به خط روند نزدیک شده است.
در مرحله ی بعد خریداران بیشتری وارد شدن و قیمت خط روند نزولی را شکسته و بعد از پولبک(اصلاح قیمت) به صعودش ادامه داده است.
رسم خط روند و کانال قیمتی
نحوه تعیین حد ضرر(استاپ) و حد سود(تارگت)
با فرض قرار داشت در یک روند صعودی برا تعیین حد ضرر قله قبل از ناحیه شکست را در نظر میگیریم
و استاپ را بالای قله قرار می دهیم و در روند نزولی دره قبل از ناحیه شکست را در نظر میگیریم و
استاپ را زیر دره قرار می دهیم.
برای تعیین حد سود در شکست روند صعودی هم اندازه نقطه ی شکسته شده تا قله قبل را بعنوان
هدف اول و ساپورت های پایینتر را به عنوان هدف های بعدی در نظر میگیریم.
برای تعیین حد سود در شکست روند نزولی هم اندازه نقطه ی شکسته شده تا دره قبل را بعنوان
هدف اول و مقاومت های بالاتر را به عنوان هدف های بعدی در نظر میگیریم.
در تصویر بالا استاپ زیر دره قبل از شکست قرار دادیم و اندازه ی دره تا ناحیه شکست بعنوان هدف اول حد سود در نظر میگیریم.
تصویر بالا مثالی از شکست روند نزولی که بعد شکست وارد خرید میشویم.
هدفها ترکیبی از اندازه ی دره ی قبل و مقاومتهای پیش رو هستند که به زیبایی لمس شده اند.
مثال بعدی از جفت ارز پوند ین
همانطور که در جفت ارز پوند ین میبینید قله ای پایینتر از قله قبل زده شده و هشدار تغییر روند به صدا در آمده است.
- روند شکسته شد و دره ای پایینتر از دره قبل زده شده است.
- بدون پولبک زدن هدف اول براحتی لمس شد و هدف دوم هم لمس شد.
مثال بعدی از جفت ارز یورو ین هست که روند صعودی شکسته شده.
قیمت پولبک زده و با تبدیل به روند نزولی شده سپس روند شکسته شده ابتدا قله ای مساوی قله قبل زده شده است.
در تصویر بالا اهمیت تعیین استاپ نشان داده شده است. بعد از شکست روند و ریزش ، مجددا
قیمت جهت زدن استاپها و فعال کردن سفارشات فروش و ریزش شارپی توسط مارک میکرها صعودی شده است.
همانطور که میبینید سایه بلند(شادو) نتوانسته است بالاتر از قله ی قبل از شکست روند نکات مهم شکست روند قرار بگیرد.
نکات مهم دیگر:
زمانی که شکست روند به وسیله کندل های بزرگ و حرکات شارپی صورت میگیرد بهتر است به دلیل
ریسک بالا وارد معامله نشوید.در این شرایط فاصله استاپ زیاد می شود و میزان ضرر زیاد می شود.
تصویر بالا تصویر واضحی از این نوع شکست روند است.
به کندلی که خط روند توسط آن شکسته می شود،کندل شکست میگوییم.
برای تایید شکست باید علاوه بر عبور قیمت از خط روند OPEN و CLOSE کندل بعدی نیز باید بعد از
مثلا در شکست روند صعودی، بعد از کندل شکست باید یه کندل کامل زیر خط روند بسته شود.
همانطور که در تصویر بالا مشاهده میکنید، با لمس خط روند و مشاهده الگوی کندل استیک piercing ، وارد معامله شده ایم.
با شکست خط روند نزولی قیمت به صعود ادامه داد.
همیشه شکست در حرکات اصلاحی روند اصلی یا ریتریس ها حد سود خوب و قدرتمندی به ما میدهد.
در بالا خط روندهایی که شکسته شده است را میبینید و زیبایی و سادگی کار با روند را به ما نشان میدهد.
کانال تلگرام توس اف ایکس
امتیاز نظر یادت نشه
دیدگاه شما