سهم مدلهای پرو آیفون ۱۴ در نیمه دوم ۲۰۲۲ چقدر است؟
به نظر میرسد پیشخرید ضعیف مدلهای استاندارد آیفون ۱۴ باعث شده اپل تمرکز خود را روی مدلهای پرو قرار دهد.
تحلیلگر مشهور و معتبر حوزه محصولات اپل یعنی «مینگ-چی کو» با گزارش دیگری در خصوص مدلهای پرو آیفون ۱۴ بازگشته و به گفته وی تمرکز و تاکید اپل روی نسخههای پرو از نسل جدید آیفون بسیار بیشتر از چیزی است که پیشتر تصور میشد.
پس از آنکه به درخواست اپل تغییراتی در خطوط تولید آیفون ۱۴ ایجاد شد تا تولید مدلهای پرو افزایش یابد، کو اعلام کرد مدلهای پرو بین ۶۰ تا ۶۵ درصد از کل آیفونهای عرضه شده در نیمه دوم ۲۰۲۲ را تشکیل خواهند داد، این در حالی است که پیشبینیهای اولیه حاکی از آمار ۵۵ تا ۶۰ درصد بودند.
همچنین به نظر میرسد از میان همه مدلهای معرفی شده، نسخه پرو مکس بیشترین فروش را خواهد داشت و سهمی معادل ۳۰ تا ۳۵ درصد از تمامی آیفونهای عرضه شده به بازار را به خود اختصاص دهد. این پیشبینیهای انجام شده توسط کو با اظهارات منابع دیگری مانند موسسه خدمات مالی جیپی مورگان هم همخوانی دارد.
اطلاعات تکمیلی از تولید و فروش سری آیفون ۱۴
کو همینطور در ادامه عقیده دارد که استراتژی بازاریابی ترکیبی اپل در حال ارتقا یافتن است و این شرکت چشمانداز مثبتی از میزان درآمد در سه ماهه چهارم امسال میلادی دارد. هرچند این فرض تنها در صورتی معتبر خواهد بود که عرضه آیفون پس از اواخر نوامبر با افت چشمگیری مواجه نشود.
در ضمن وی گفته از میان شرکتهای زنجیره تامین و تولیدکنندگان اپل، سازندگان اجزای دوربین بیش از باقی بخشها ذینفع خواهند بود، بدین ترتیب سونی تنها تامینکننده حسگر ۴۸ مگاپیکسلی آیفون، لارگان، الجی اینوتک، آلپز و ماینبی بیشترین سود را از این تغییر رویکرد کسب خواهند کرد.
اظهارات تازه «مینگ چی کو» در خصوص آیفون ۱۴ پرو
در بخش نمایشگر نیز از آنجایی که «سامسونگ دیسپلی» تنها تولیدکننده پنل نمایشگر برای مدلهای پرو است، سود بالایی را از تمرکز اپل روی مدلهای پرو کسب خواهد کرد.
دستور اژهای برای رسیدگی به ساختن استراتژی معاملات پرونده عناصر اغتشاش
حجتالاسلام والمسلمین محسنی اژهای، طی تماسهای جداگانهای با دادستان کل کشور و مراجع قضایی، خطاب به آنها دستور داد در راستای حفظ امنیت و آرامش شهروندان و صیانت از زندگی عادی و روزمره آنها در سراسر کشور و مقابله با عناصر اصلی اغتشاشگر و آشوبطلب حرفهإای، برخورد بازدارنده طبق قانون صورت گیرد و در تکمیل و رسیدگی به پرونده های قضایی انها هم تسریع شود.
حجتالاسلام والمسلمین محسنی اژهای، طی تماسهای جداگانهای با دادستان کل کشور و مراجع قضایی، خطاب به آنها دستور داد در راستای حفظ امنیت و آرامش شهروندان و صیانت از زندگی عادی و روزمره آنها در سراسر کشور و مقابله با عناصر اصلی اغتشاشگر و آشوبطلب حرفهإای، برخورد بازدارنده طبق قانون صورت گیرد و در تکمیل و رسیدگی به پرونده های قضایی انها هم تسریع شود.
به نقل از مرکز رسانه قوه قضاییه، حجتالاسلام والمسلمین محسنی اژهای، طی تماسهای جداگانهای با دادستان کل کشور و مراجع قضایی ، خطاب به آنها دستور داد در راستای حفظ امنیت و آرامش شهروندان و صیانت از زندگی عادی و روزمره آن ها در سراسر کشور و مقابله با عناصر اصلی اغتشاشگر و آشوبطلب حرفه ای ، مخلان آرامش شهروندان و امنیت روانی مردم ، افرادی که به اموال عمومی و دولتی خسارت وارد کرده اند و در برابر پلیس تمرد میکنند، مرتبطین با سرویس های جاسوسی خارج از کشور برخورد بازدارنده طبق قانون صورت گیرد و در تکمیل و رسیدگی به پرونده های قضایی انها هم تسریع شود.
رئیس قوه قضاییه کلیه دادستانها و مسئولان قضایی ذیربط در نقاط مختلف کشور را مکلف و موظف کرد، در این راستا بدون هیچگونه اغماض و کوتاهی و در چهارچوب موازین قانونی اقدام کنند.
رئیس دستگاه قضا همچنین در این تماسها با اشاره به شگرد دشمنان و عناصر وابسته به گروهکهای معاند در برانگیختن هیجانات مردم به ویژه نوجوانان و جوانان و تحریک احساسات آنها با ترویج شایعات و اکاذیب، به مسئولان قضایی ذیربط در سراسر کشور دستور داد، در مورد برخورد قانونی با منابع ترویج دروغ و شایعه هم اهتمام صورت گیردرییس عدلیه تاکید کرد: نباید اجازه دهیم دشمن با سواستفاده از موقعیت به وجود آمده بخشی از جامعه را که بر اساس شنیدن برخی از اخبار غیر دقیق، دارای سوال و مطالبه می باشند را مساله دار و دارای شبهه کند./ایسنا
برزگر: یزدانی برای مردم حکم تختی را پیدا کرده
علاقهمندان کشتی در ایران در انتظار پاسخ به این سوال هستند که چرا حسن یزدانی به تیلور باخت.
به گزارش "ورزش سه"، اگرچه کشتی ورزش اول ایران است اما گرایش بیشتر علاقهمندان ورزش به فوتبال است و جزئیات سایر رشتههای ورزشی را بررسی نمیکنند اما در هنگام مسابقات جهانی، نگاه تعداد زیادی از علاقهمندان به ورزش، معطوف به رقابتهای کشتی است.
در این شرایط معمایی که برای اغلب دنبال کنندگان کشتی در این روزها وجود دارد، چرایی شکست سنگین حسن یزدانی مقابل دیوید تیلور است. این موضوعی است که آن را از کارشناسهای مختلف سوال کردهایم اما شاید یکی از بهترینهای آنها در این جمع منصور برزگر، سرمربی سابق کشتی آزاد ایران باشد که البته به سختی مصاحبه میکند. او در مصاحبهای با ایرنا در این مورد توضیح داده است:
*یزدانی با برنامه پارسال آمده بود
مربیان و حسن یزدانی با همان شیوه سال قبل به مصاف تیلور رفتند و این ایراد کار بود، زیرا قهرمان آمریکایی بر روی آن کار کرده بود و توانست به راحتی از دستان یزدانی عبور کند. به عبارتی کشتیگیر آمریکا به خوبی یزدانی را آنالیز و با آمادگی کامل گام در این دوره از مسابقات گذاشت. من نمیدانم مقصر این باخت مربیان است یا حسن یزدانی اما باید برای این دیدار حساس راهبردهای بهتری در دستور کار قرار میگرفت تا یزدانی به راحتی بازنده این دیدار نباشد.
*کشتیگیری که به بهتر آنالیز کند برنده میشود
اینکه از برنامه برای شکست تیلور صحبت میکنم به خاطر آن است که این ۲ قهرمان هم در قدرت و هم از لحاظ فنی در یک سطح قرار دارند و نمیشود گفت که چه کسی برتر است. در رقابت فینال ۸۶ کیلوگرم کسی برنده خواهد شد که طرح و برنامه ویژه داشته باشد و این مهم باید در دستور کار کادر فنی و تیم آنالیز قرار میگرفت. به خاطر دارم که در سال ۲۰۰۴ و ماههای منتهی به المپیک آتن، تمام فکر و ذکر کادر فنی شکست الدار کورتانیدزه قهرمان نامدار گرجستانی بود و با بررسی فیلمهای این قهرمان راه شکست وی را پیدا کردیم. علیرضا حیدری نیز به خوبی دستورات کادر فنی را پیاده کرد. حیدری بدشانس بود که نتوانست مدال طلای المپیک ۲۰۰۴ آتن را کسب کند.
*یزدانی نباید دچار استرس شود
حسن کشتیگیر بیتجربهای نیست وی هشت مدال طلای جهان و المپیک را در کارنامه دارد. مردم نیز وی را دوست دارند. یزدانی این را به خوبی درک می کند. من بار روانی ناشی از توقع مردم را قبول ندارم. مردم ما کشتی را به خوبی میفهمند و قهرمانانشان را دوست دارند. از قدیم هم اینگونه بود. مردم برای باخت تختی گریه میکردند و برای باخت یزدانی هم ناراحت هستند. یزدانی نباید اسیر استرس ناشی از بار روانی شود چون چیزی از تیلور کم ندارد و از نظر فنی برابر هستند.
*اگر روسیه بود کار برای ما دشوارتر میشد
هنر مربیان و کادر فنی برنامهریزی برای شکست کشتیگیران بزرگ در رقابتهای جهانی و المپیک است. در این دوره تیم آمریکا قدرتمند ظاهر شد و تیم ایران نتوانست آنگونه که باید در برابر این تیم نتیجه بگیرد. چهار مسابقه را به آمریکاییها واگذار کردیم و ۲ مسابقه را هم با پیروزی پشت سر گذاشتیم و این خوب نیست. بردن تیمهای سطح ۲ کشتی کار سختی نیست هنر ما آن است که تیم قدرتمندی مانند آمریکا و ستارگان آن را شکست دهیم. اگر روسیه در این دوره مسابقات بود کار برای ایران و آمریکا سخت میشد و مردم بهتر از من این را میفهمند. آنان دوست دارند رقابت بزرگان را ملاحظه کنند.
چارچوبی جدید برای بهبود روابط ایران و آمریکا
استفان والت و دنی رودریک دو استاد ممتاز دانشگاه هاروارد در مقالهای برای شماره جدید نشریه فارن افرز، چارچوب جدیدی برای «ساختن یک نظم جهانی بهتر» معرفی میکنند که نه تنها میتواند رقابت تنشآمیز قدرتهای بزرگ را محدود کند، بلکه نشان می دهد که چگونه روابط آشفته بین ایالات متحده و ایران ممکن است به نفع هر دو طرف بهبود یابد.
به گزارش اقتصادنیوز؛ «کارگروه سیاست تجاری ایالات متحده و چین» مجمعی که در سال 2019 توسط جفری اس. لمن، پژوهشگر حقوقدان دانشگاه نیویورک، یانگ یائو اقتصاددان چینی، و دنی رودریک استاد اقتصاد سیاسی بینالمللی دانشگاه هاروارد، با هدف ترسیم رویکردی سازندهتر به روابط دوجانبه این ۲ ابرقدرت تشکیل شد.
این کارگروه آکادمیک یک چارچوب ساده چهارگانه را برای هدایت روابط بین قدرت های بزرگ پیشنهاد میکند که ۲ استاد ممتاز دانشکده کندی دانشگاه هاروارد در مقالهای برای دوماهنامه فارنافرز آن را به تفصیل توضیح میدهند.
استفن والت نظریهپرداز و استاد روابط بینالملل، به همراه دنی رودریک یکی از ۳ بنیانگذار کارگروه یادشده در این مقاله با عنوان «چگونه یک نظم جهانی بهتر بسازیم؛ محدودسازی رقابت ابرقدرتها در جهان آنارشیک» با نگاهی به روند زوال نظم جهانی ۳ دهه گذشته، در راستای ایجاد یک نظام ساختن استراتژی معاملات بینالمللی بهبودیافته استدلال میکنند.
اقتصادنیوز این مقاله مفصل و خواندنی از شماره سپتامبر-اکتبر نشریه فارنافرز را در ۴ بخش مجزا منتشر میکند.
ارکان ۴گانه یک نظم جهانی خوشخیمتر
در بخش نخست که پیشتر با عنوان «محدودسازی رقابت ابرقدرتها در جهان آنارشیک» منتشر شد والت و رودریک با تکیه بر مطالعات کارگروه «کارگروه سیاست تجاری ایالات متحده و چین»، نقشه راهی برای ایجاد «نظمی خوشخیمتر» را ترسیم میکنند که در آن «ایالات متحده، چین و دیگر قدرتهای جهانی در برخی زمینهها به رقابت میپردازند، در برخی دیگر با یکدیگر همکاری میکنند و قوانین جدید و انعطافپذیرتر مسیری را رعایت میکنند که برای حفظ عناصر اصلی اقتصاد جهان باز و جلوگیری از درگیریهای مسلحانه طراحی شده و در عین حال به کشورها اجازه می دهد آزادی عمل بیشتری برای رسیدگی به اولویتهای اقتصادی و اجتماعی فوری در داخل کشور داشته باشند».
نویسندگان آنها در عوض شماتیک کلی نظم جهانی مورد هدف خود را اینگونه ترسیم میکنند: «نظم جهانی آینده باید قدرتهای غیرغربی را در خود جای دهد و تنوع بیشتری در ترتیبات و مناسبات نهادی ملی را تحمل کند. ترجیحات سیاست غرب کمتر غالب خواهد شد، تلاش برای هماهنگی در میان اقتصادهایی که دوران فراجهانی شدن را تعریف میکردند کاهش مییابد و به هر کشوری باید آزادی عمل بیشتری در مدیریت اقتصاد، جامعه و نظام سیاسی خود داده شود. نهادهای بین المللی مانند سازمان تجارت جهانی و صندوق بین المللی پول باید با این واقعیت سازگار شوند. با این حال، به جای درگیری بیشتر، این فشارها می تواند به نظم جدید و پایدارتری منجر شود. همانطور که برای قدرت های بزرگ امکان دستیابی به امنیت ملی بدون اولویت جهانی وجود دارد، برای کشورها نیز ممکن است و حتی سودمند است که از مزایای وابستگی متقابل اقتصادی در چارچوب قوانین بین المللی سست تر و سهل گیرانه تر بهره مند شوند».
همچنین در بخش دوم که با عنوان «۴ رکن اساسی نظام بینالمللی جدید» منتشر شد، والت و رودریک به تشریح جزئیات این چارچوب کلی میپردازند که در آن «قدرتهای بزرگ جهانی نیازی به توافق پیشاپیش در مورد قوانین دقیقی که بر تعاملات آنها حاکم است، ندارند، و در عوض آنها تنها بر روی یک رویکرد اساسی توافق می کنند که در آن همه اقدامات و مسائل به چهار دسته کلی دسته بندی می شوند: ۱) آنهایی که ممنوع هستند، ۲) آنهایی که تفاهم متقابل میان دو یا چند دولت هستند و میتواند به نفع همه طرفها باشد، ۳) آنهایی که توسط یک دولت واحد انجام میشوند و ۴) آنهایی که نیاز به مشارکت چندجانبه دارند.
در ادامه قسمت سوم مقاله آمده است و بخش چهارم و پایانی آن نیز به زودی منتشر خواهد شد.
شفافیت استراتژیک؛ مورد خاص هوآوی
این ۲ استاد برجسته دانشگاه هاروارد در ادامه مقاله خود آوردهاند: چندین درگیری اخیر به وضوح مزایای رویکرد ما را نشان میدهد. رقابت ایالات متحده و چین بر سر فناوری بیسیم 5G را در نظر بگیرید.
ظهور شرکت چینی هوآوی به عنوان یک نیروی مسلط در شبکههای جهانی 5G، نه تنها به دلیل پیامدهای تجاری بلکه به دلیل پیامدهای امنیت ملی، سیاستگذاران آمریکایی و اروپایی را نگران کرده است: گمان میرود هواوی روابط نزدیکی با نهاد امنیتی چین دارد. اما واکنش سختگیرانه ایالات متحده - که به دنبال فلج کردن فعالیتهای بینالمللی هواوی و تحت فشار قرار دادن اپراتورهای مخابراتی ایالات متحده برای عدم تجارت با این شرکت بوده است - تنها تنشها را افزایش داده است.
در مقابل، چارچوب ما، اگرچه به کشورهای غربی اجازه میدهد تا فعالیتهای شرکتهای چینی مانند هواوی را عمدتاً به دلایل امنیت ملی در داخل کشورشان محدود کنند، تلاشهای ایالات متحده و متحدانش برای تضعیف صنایع چین را نیز از طریق محدودیتهای بینالمللی حسابشده و تعدیلشده است.
در واقع، وعده یک استراتژی کالیبره شده بهتر برای مقابله با درگیری هواوی قبلاً نشان داده شده است. برخلاف اقدامات انجام شده توسط واشنگتن، دولت بریتانیا با هواوی وارد قراردادی شد که طی آن محصولات این شرکت در بازار مخابرات بریتانیا مورد ارزیابی امنیتی سالانه قرار میگیرد. این ارزیابیها توسط مرکز ارزیابی امنیت سایبری هواوی (HCSEC) انجام میشود که هیئت مدیره آن شامل نماینده هوآوی به همراه مقامات ارشد دولت بریتانیا و بخش مخابرات بریتانیا است. اگر ارزیابی سالانه زمینههای نگرانکنندهای را پیدا کند، مسئولان باید آنها را به اطلاع عموم برسانند و دلایل منطقی خود را بیان کنند. بنابراین، گزارش HCSEC 2019 نشان داد که نرمافزار و سیستم امنیت سایبری هواوی برای اپراتورهای بریتانیایی خطراتی ایجاد میکند و برای رسیدگی به این خطرات نیاز به تنظیمات قابل توجهی دارد. در جولای 2020، بریتانیا تصمیم گرفت هواوی را از شبکه 5G خود منع کند.
در نهایت، این تصمیم ممکن است کمتر به گزارش HCSEC مربوط باشد تا فشار مستقیم ایالات متحده، اما این مثال هنوز هم احتمالات یک رویکرد شفافتر و کمتر بحثبرانگیز را نشان میدهد. استدلال فنی که بر اساس آن تصمیم امنیت ملی اتخاذ شد، برای همه طرفها، از جمله شرکتهای داخلی با سهام تجاری در سرمایهگذاریهای هواوی، دولت چین و خود هوآوی، قابل مشاهده و ارزیابی است.
این ویژگی به تنهایی میتواند به ایجاد اعتماد کمک کند زیرا هر یک از طرفین درک کاملتری از انگیزهها و اقدامات طرف مقابل پیدا میکنند. شفافیت همچنین میتواند استناد به نگرانیهای امنیت ملی به عنوان پوششی برای ملاحظات تجاری صرفاً حمایتگرایانه برای دولتهای داخلی را دشوارتر کند. و ممکن است در درازمدت دستیابی به معاملات سودمند متقابل را تسهیل کند.
فناوریهای پیشرفته، نمونه رکن سوم
با این وجود، بیشتر اقدامات در بخش فناوری پیشرفته احتمالاً به دسته سوم ما ختم میشود که در آن کشورها اقدامات یکجانبهای را برای پیشبرد یا محافظت از منافع خود انجام میدهند. در اینجا، چارچوب ما مستلزم آن است که پاسخها متناسب با آسیبهای واقعی یا بالقوه باشد تا ساختن استراتژی معاملات ابزاری برای کسب مزیت استراتژیک.
دولت ترامپ این اصل را نقض کرد و شرکتهای آمریکایی را از صادرات ریزتراشهها و سایر قطعات به هواوی و تامینکنندگان آن، صرفنظر از اینکه در کجا فعالیت میکنند یا اهدافی که محصولاتشان برای آن استفاده شدهاند، منع کرد. به جای تلاش برای محافظت از ایالات متحده در برابر جاسوسی یا نوعی حمله سایبری، هدف واضح دولت ترامپ این بود که با گرسنگی دادن به هواوی از ورودیهای ضروری، ضربه مهلکی به هواوی وارد شود.
علاوه بر این، کارزار ایالات متحده پیامدهای اقتصادی جدی برای سایر کشورها داشته است. بسیاری از کشورهای کم درآمد آفریقا از تجهیزات نسبتاً ارزان هوآوی بهرهمند شدهاند. از آنجایی که سیاست ایالات متحده پیامدهای مهمی برای ساختن استراتژی معاملات این کشورها دارد، واشنگتن باید درگیر فرآیندی چندجانبه میشد که هزینههایی را که سرکوب هواوی به دیگران تحمیل میکند، میپذیرفت - رویکردی که میتوانست حسن نیت جهانی را با هزینه کمی برای امنیت ملی ایالات متحده حفظ کند.
بازیگری، نه تنشآفرینی؛ چارچوبی برای تعامل ایران و آمریکا
والت و رودریک در ادامه مینویسند: چارچوب ما همچنین نشان می دهد که چگونه روابط آشفته بین ایالات متحده و ایران ممکن است به نفع هر دو طرف بهبود یابد.
برای شروع، اگر هر دو طرف علناً متعهد به عدم تلاش برای سرنگونی طرف مقابل و پرهیز از اقدامات متخاصمانه یا خرابکاری در قلمرو طرف مقابل شوند، سطح فعلی سوء ظن میتواند کاهش یابد. دستکم اصولاً با توجه به اینکه چنین اقداماتی قبلاً توسط منشور سازمان ملل ممنوع شده است، باید به راحتی به توافقی در این راستا دست یافت. علاوه بر این، ایران فاقد ظرفیت حمله مستقیم به ایالات متحده است و تلاشهای گذشته ایالات متحده برای تضعیف جمهوری اسلامی بارها شکست خورده است.
برجام، نمونه کامل رکن دوم چارچوب
توافق هسته ای 2015 اگرچه کوتاه مدت بود، اما نشان داد که چگونه میتوان حتی دشمنان سرسخت را در مورد یک موضوع مناقشهآمیز از طریق موازنههای سودمند متقابل گرد هم آورد.
این توافق که به عنوان برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) شناخته میشود، نمونه کامل این رویکرد مذاکرهشده بود: چین، فرانسه، آلمان، روسیه، بریتانیا، ایالات متحده و اتحادیه اروپا با لغو تحریمهای اقتصادی مرتبط با برنامه هسته ای ایران موافقت کردند، و در عوض ایران موافقت کرد که ذخایر اورانیوم غنی شده خود را کاهش دهد و هزاران سانتریفیوژ هستهای را از بین ببرد، و به طور قابل توجهی زمان گریز هستهای را طولانیتر کرد.
طرفداران برجام امیدوار بودند که این توافق منجر به بحث گستردهتری در مورد سایر زمینههای اختلاف شود: برای مثال، مذاکرات بعدی میتوانست برنامه موشکهای بالستیک ایران و سایر فعالیتهای منطقهای ایران را در ازای لغو بیشتر تحریمها یا احیای روابط دیپلماتیک محدود کند.
حداقل، وجود برجام با ایجاد بستری برای گفتوگوها در امتداد این خطوط به هر دو طرف اجازه میداد مواضع خود را توضیح دهند و توجیه کنند و به هر یک از آنها درک روشنتری از منافع، خطوط قرمز و حساسیتهای طرف مقابل میداد. متأسفانه، زمانی که دولت ترامپ به طور یکجانبه برجام را در مارس 2018 کنار گذاشت، این احتمالات از بین رفت.
بدبینان ممکن است ادعا کنند که سرنوشت برجام محدودیتهای این رویکرد را آشکار میکند. آنها ممکن است استدلال کنند اگر توافق به نفع هر دو طرف بود، امروز هم قابل اجرا بود. اما خروج کوته فکرانه ایالات متحده به وضوح وضعیت هر دو طرف را بدتر کرد. ایران نسبت به زمانی که برجام اجرا می شد به نقطه گریز هستهای بسیار نزدیکتر است، دو کشور حتی نسبت به یکدیگر مشکوکتر هستند و خطر جنگ احتمالاً بیشتر است. اگر یک یا هر دو طرف مزیت آن را درک نکنند، حتی یک توافق به طور عینی سودمند نیز پابرجا نخواهد ماند.
واکنشهای حسابشده ایران
با توجه به وضعیت کنونی روابط، ایالات متحده و ایران به طور مستقل برای حفظ منافع خود عمل خواهند کرد. با این حال، دلایلی وجود دارد که باور کنیم هر دو طرف این اصل را درک میکنند که اقدامات یکجانبه باید متناسب باشد.
به عنوان مثال، زمانی که ایالات متحده در سال 2018 از برجام خارج شد، ایران با از سرگیری فوری و کامل برنامه هستهای خود واکنشی نشان نداد. در عوض ماهها (یک سال) پس از آن به توافق اولیه پایبند بود، به این امید که ایالات متحده تجدید نظر کند یا سایر امضاکنندگان به شرایط آن عمل کنند. وقتی این اتفاق نیفتاد، ایران توافق را به صورت تدریجی و قابل برگشت ترک کرد و نشان داد که اگر ایالات متحده نیز این کار را انجام دهد، تمایل خود را برای بازگشت به پایبندی کامل دارد.
واکنش ایران به کمپین «فشار حداکثری» دولت ترامپ نیز کاملاً سنجیده شده بود. به عنوان مثال، ترور سردار عالی رتبه ایرانی [شهید] قاسم سلیمانی به دستور رئیسجمهور ایالات متحده منجر به واکنش هیجانی و تشدیدکننده ایران نشد. در مقابل، پاسخ حسابشده تهران به حملات موشکی معنادار اما غیرمرگبار به پایگاههای نیروهای آمریکایی در عراق، محدود شد. ایالات متحده نیز گهگاه خویشتن داری نشان داده است، مانند زمانی که ایران یک پهپاد جاسوسی آمریکا را در ژوئن 2019 سرنگون کرد، و دولت ترامپ تصمیم گرفت تلافی نکند.
علیرغم خصومت عمیق، تا کنون هر دو طرف خطرات تشدید تنش و نیاز به کالیبره دقیق اقدامات مستقل خود را تشخیص دادهاند.
گفت و گوی «صفحه اقتصاد» با مصطفی جعفری؛ تحلیلگر بازارهای مالی
تفاوت افراد آماتور با افراد حرفه ای در بازارهای داخلی و بین المللی
مصطفی جعفری - تحلیلگر بازارهای مالی
صفحه اقتصاد – در اقتصاد کشور ما، بازارهای مختلف مالی از قبیل بورس، طلا و سکه، مسکن، خودرو، ارز، بازار پولی (بانک) و اوراق بدهی، وجود دارد و در حوزه جهانی نیز، بازارهای مختلفی از جمله فارکس، بورس های بین المللی و ارزهای دیجیتال وجود دارد که دایره معامله گران آنها به شدت زیاد شده و رقابت ساختن استراتژی معاملات های به طور جدی و با سودها و زیان های کلان و خیره کننده و بدون حمایت دولت ها در حال انجام است.
در گفتگوی اختصاصی « صفحه اقتصاد » با مصطفی جعفری – تحلیلگر بازارهای مالی– وضعیت بازارهای داخلی و جهانی در سال های اخیر و نوع معامله گری متفاوت افراد حرفه ای و شرکت های حقوقی از ساختن استراتژی معاملات یک طرف و افراد آماتور از طرف دیگر، بررسی شده است.
*در سال های اخیر، تورم در حد بالایی هست و نرخ تورم از حالت تک رقمی و در حد 9 درصد سال های 1395 و 1396، طبق اعلام مرکز آماری ایران به بالای 40 درصد فعلی رسیده است. از طرف دیگر، تحریم ها علیه کشور ما اجرایی شده و آینده چندان قابل پیش بینی نیست.
در سال های گذشته، بازارهای مختلفی در داخل کشور مورد توجه قرار گرفت و افراد مختلف وارد این بازارها شدند. بعضی افراد در این بازارها ضرر کردند و بعضی بازارها هنوز رونق دارد. جنابعالی به عنوان صاحب نظر در حوزه بازارهای مالی، در حال حاضر، وضع بازارهای مختلف داخلی ساختن استراتژی معاملات و جهانی را چگونه می بینید؟
-در ارتباط با بازارهای مالی داخلی و خارجی باید بگویم که در حوزه بازار داخلی، بورس تقریباً ثبات خودش را از دست داده و از وقتی که دولت در بورس مداخله کرد، شفاف و قابل اعتماد نیست. به همین دلیل، افراد زیادی برای سود گرفتن، به بازارهای خارجی مراجعه و کوچ کردند.
با ثبات ترین بازار در بازارهای مالی خارجی، دقیقاً بازار فارکس است چون از همه بازارها قدیمی تر بوده و بیش تر قابل اعتماد است. در بازار فارکس، پول ها یا ارزهای مختلف کشورها رد و بدل شده و معامله می شود. بازار فارکس، مثل بازار ارزهای دیجیتال نیست که نوسانات قیمتی زیادی داشته باشد. به همین دلیل، می توانیم برای سود گرفتن، بیش تر بر بازار فارکس حساب کنیم.
بازارهای مالی داخلی و خارجی
*در بازار داخلی، سرمایه های خُرد یا سرگردان در هر دوره به سمت یک بازار می رود. یک بار سرمایه های سرگردان به سمت بازار خودرو می رود و یک بار هم به سمت بازار ارز و همین طور بازار طلا و سکه یا بازار مسکن.
سرمایه هایی که به سمت این بازارها رفته اند، چه سرنوشتی پیدا کرده اند و احیاناً سرمایه گذاران خُرد و معامله گران چه وضعی دارند و آیا از ورود به این بازارها رضایت دارند؟
-بازارهای داخلی شامل طلا و سکه، مسکن، خودرو و بورس است. البته خودرو، به یک کالای سرمایه ای تبدیل شده ولی خودرو، یک کالای مصرفی بوده و نباید برای سرمایه گذاری انتخاب شود.
فردی که می خواهد در بازار داخلی کار کند، باید دوره های تناوب بازارها یا سیکل های بازار و شامل روندهای صعودی و نزولی را بداند. یک فرد معامله گر که می خواهد در بازارهای مالی، معامله کند و کسب سود ساختن استراتژی معاملات کند، باید بداند چه بازاری رونق دارد و بعداً چه زمانی، پول خودش را از بازار خارج کند و به بازار دیگر ببرد. اگر فردی، این نوع مسائل را در مورد بازارهای مالی بداند، می تواند سود کسب کند.
*افراد آماتور، معمولاً تجربه ای در بازارهای مالی ندارند و در طرف مقابل، شرکت های سرمایه گذاری یا فعالان بازارهای مالی قرار دارند که تجربه زیادی داشته و حرفه ای هستند و آماتور نیستند.
این دو نوع معامله گر، دو دنیای متفاوت دارند و افراد و شرکت های حرفه ای، از وجود افراد آماتور سود می برند. جنابعالی تفاوت بین آمارتورها و حرفه ای ها را در چه مواردی می دانید و چه نکاتی را به ساختن استراتژی معاملات عنوان نکات متمایز کننده، می توانید مطرح کنید؟
-من به افراد آماتور پیشنهاد می کنم که قبل از هر کاری، آموزش بازارهای مختلف را ببینند. بعد از این که این افراد آموزش دیدند، برای شروع کار و به غیر از این که خودشان می توانند به طور مستقیم وارد بازارهای مالی شوند، می توانند پول خودشان را به صندوق های سرمایه گذاری بدهند تا آنها سبدگردانی کنند.
هر فرد به نسبتی که سرمایه دارد، می تواند سهام این نوع صندوق ها را بخرد. افراد آماتور می توانند به این شکل، ریسک خودشان را پایین بیاورند و سرمایه خودشان را مدیریت کنند.
از طرف دیگر، شرکت های سرمایه گذاری یا آدم های حرفه ای، مسلم است ساختن استراتژی معاملات که سال ها در بازارهای مالی حضور داشته اند و خودشان دوره های تناوب بازارها را می دانند. فرض کنید افراد معامله گر، اول باید پول خودشان را به بورس ببرند و وقتی قیمت سهام افزایش پیدا می کند، باید پول خودشان را به بازار خودرو ببرند.
همچنین بازار ملک و بازار طلا وجود دارد، ولی ترتیب خاصی برای سرمایه گذاری وجود ندارد، اما افراد حرفه ای می دانند چه کار کنند. در حالی که افراد آماتور، باید اول آموزش ببینند و با صندوق های سرمایه گذاری کار کنند تا متوجه دوره های تناوب بازارها شوند و بدانند که پول خودشان را از چه بازاری به بازار دیگر ببرند.
*جدا از فعالیت شرکت ها و صندوق های سرمایه گذاری، آیا افراد حرفه ای در بازارهای مختلف از جمله بورس و ارزهای دیجیتال، به نحو مطلوب سود می کنند یا این که احیاناً دچار ضرر هم شده اند؟
-در همین بازار نزولی که در بازار بورس وجود دارد، افراد زیادی در حال کسب سود هستند.
*یعنی در همین شرایطی که افراد زیادی نسبت به وضعیت بورس انتقاد و اعتراض می کنند، برخی افراد هستند که نوسان گیری کرده و کسب درآمد دارند؟
-بلهف همین طور است. تعداد زیادی از افراد حرفه ای بازار، در رسانه هایی که دارند سودهای خودشان را نشان می دهند.
*آیا تعداد سود کنندگان زیاد بوده و حرف هایی که برخی افراد در مورد سودهای زیاد خودشان می زنند قابل استناد است؟
-بالاخره ما از طریق رسانه هایی که این افراد دارند، تجربیات و معاملات آنها را پیگیری می کنیم. این افراد، خودشان می گویند چه زمانی خرید کرده اند و در کجا فروخته و سود کرده اند.
*افراد آماتور که حرفه ای نیستند و آموزش خاصی ندیده اند، چه ویژگی هایی دارند و از نظر روان شناسی بازار، اِشکالات این افراد در زمان معامله کردن چه چیزهایی است که احتمالاً دچار ضرر زیادی هم می شوند؟
-مشخصه افراد آماتور این است که در جای درست، وارد بازار نمی شوند. اساساً بازار، نوسانات زیادی دارد و افراد آماتور، گاهی اوقات سود کرده و گاهی اوقات هم ضرر می کنند. موقعی که افراد آماتور ضرر می کنند، ناامید می شوند و وقتی ضررشان بیش تر می شود، می خواهند اقدام به فروش کنند و از بازار خارج شوند.
وقتی افراد آماتور، اقدام به فروش می کنند و از بازار خارج می شوند، ممکن است بازار تغییر روند بدهد و این نوع افراد، بعداً می گویند ای کاش نمی فروختیم و از بازار ساختن استراتژی معاملات خارج نمی شدیم. یک منحنی تحت عنوان «منحنی ترس و طمع» وجود دارد که حالت های مختلف افراد را در زمان معامله کردن تبیین می کند.
در مجموع، آدم های آماتور در جای درست معامله نمی کنند و برای معاملات خودشان هدف ندارند که در کجا و چقدر سود بگیرند، یا اگر سود گرفتند چه زمانی از بازار خارج شوند. از طرفی، افراد آماتور مدیریت سرمایه را رعایت نمی کنند. اگر افراد آماتور، مدیریت سرمایه را رعایت کنند و حتی علم ترید را هم نداشته باشند یعنی شانسی معامله کنند و فقط حد سود و حد ضرر را رعایت کنند، می توانند سود کسب کنند.
افراد آماتور، نمی دانند حد ضرر را در چه قیمتی بگذارند و نمی دانند چقدر معامله در ضرر برود، از بازار خارج شوند. بحث روانشناسی نیز اهمیت دارد و متاسفانه افراد آماتور، در مورد خودشان هم شناخت ندارند. افراد آماتور نمی دانند چقدر ضرر را می توانند تحمل کنند و وقتی در ضرر هستند، آستانه صبرشان چقدر است.
*مدیریت سرمایه یک مهارت بوده و در چارچوب مدیریت سرمایه، بحث این است که مال و دارایی موجود حداقل کمتر نشود. در این زمینه، آیا آموزش هایی که در کشور ارائه می شود، چشمگیر و قابل استناد هستند یا این که صرفاً برخی نکات مطرح می شوند و به معنای واقعی کاربردی نیستند؟
-آموزش های مختلفی در حوزه مدیریت سرمایه ارائه می شود، ولی بعضی آموزش ها که ارائه می شوند و من دیده ام، خیلی خوب هستند. به همین دلیل، به این نوع آموزش ها می شود برای مدیریت سرمایه استناد کرد. حتی برای مدرسان این حوزه، جدول هایی با نرم افزار اِکسل تهیه کرده اند و می گویند با چقدر سرمایه، باید چقدر معامله انجام داد.
*شرایط فعلی اقتصاد کشور ما، شرایط عادی و نُرمال نیست و یک وضعیت متلاطم وجود دارد. افراد مختلف هم سعی می کنند ارزش دارایی و پول خودشان را حفظ کنند. در همین وضعیت موجود، همان اطلاعاتی که در جامعه ما انتشار پیدا می کند، معمولاً ترجمه ای است.
آیا افراد آماتور، می توانند در معاملات خودشان با استفاده از این نوع اطلاعات موفق شوند و آیا اساساً اگر افراد آماتور، سرمایه های خودشان را به صندوق های سرمایه گذاری بدهند، در وضعیت فعلی، استراتژی بهتری برای حفظ سرمایه اولیه و اصلی هست یا نه؟
-این موضوع بستگی به فرد سرمایه گذار دارد و بستگی به این دارد که فرد سرمایه گذار می خواهد چقدر سرمایه وارد بازار می کند. در بازارهای مالی خارجی، حتی با 100 دلار هم می شود معامله انجام داد و اگر فردی بتواند با 100 دلار کار کند، سودش بیش از آن چیزی است که این 100 دلار را به یک صندوق سرمایه گذاری تحویل بدهد.
البته سود صندوق های سرمایه گذاری، در حد نرخ سود بانکی است و سودی که این صندوق های سرمایه گذاری به سهامداران خودشان پرداخت می کنند، چشمگیر نیست. بنابراین، اگر شخص سرمایه گذار بتواند معامله کند، سود بیش تری می تواند کسب کند.
*صندوق های سرمایه گذاری انواع مختلفی دارند و یک نوع آنها فقط سرمایه گذاری با درآمد ثابت است. این نوع صندوق ها در حد نرخ سود بانکی، سود به سهامداران خودشان می دهند. آیا بقیه صندوق های سرمایه گذاری که نرخ ثابتی را اعلام نمی کنند با نیروهای متخصصی که دارند، سود بیش تر از نرخ سود بانکی به سرمایه گذاران خودشان پرداخت کنند؟
-برخی صندوق های سرمایه گذاری، صندوق سهامی هستند و برخی هم صندوق های با درآمد ثابت هستند. از طرفی، برخی صندوق های سرمایه گذاری نیز، به شکل مختلط هستند. البته یک سایت اینترنتی وجود دارد که وضعیت صندوق های سرمایه گذاری مختلف را در ایران بررسی می کند.
کسانی که می خواهند در این زمینه اطلاعات کسب کنند، می توانند از این طریق اقدام کنند تا بدانند هر صندوق سرمایه گذاری، چقدر سود می دهد یا چه صندوق هایی اعتبار بیش تری دارند. به هر حال، این نوع اطلاعات وجود دارد و هر فردی، باید بررسی کند که کدام صندوق سرمایه گذاری بهتر است و در همان جا سرمایه گذاری کند.
*یکی از توصیه هایی که در حوزه مدیریت سرمایه مطرح می شود این است که برخی تحلیلگران بازارهای مالی می گویند حداقل یک پنجم یا 20 درصد کل دارایی ها، باید دارایی های نقد شونده باشد و این دارایی ها بتوانند در صورت نیاز به سرعت تبدیل به پول شوند. آیا این نوع توصیه ها برای مدیریت سرمایه و حفظ دارایی خوب بوده و این درصدها برای خرید دارایی های نقد شونده، درصدهای قابل اعتمادی است؟
-معمولاً گفته می شود که در هر معامله نباید بیش از 10 درصد کل سرمایه خودمان را وارد کنیم تا بتوانیم نوسانات قیمتی بازار را تحمل کنیم. از طرفی، اگر در آن معامله ضرر کردیم، باید سرمایه دیگری در دست ما باشد، تا بتوانیم در قیمت بهتری سرمایه گذاری کنیم و ضرر سرمایه گذاری قبلی را جبران کنیم.
ما نباید همه سرمایه خودمان را وارد یک بازار خاص کنیم و باید در بازارهای مختلف سرمایه گذاری کنیم. در مورد مقدار سرمایه ای هم که می خواهیم وارد یک بازار کنیم، باید بگویم که بایستی به صورت پله به پله خرید کنیم. اصولاً در قیمت های مختلف باید اقدام به خرید کنیم و نه این که همه سرمایه وارد شده به یک بازار را صرف خرید در یک قیمت مشخص کنیم. در مجموع، همه چیز به میزان ریسک پذیری سرمایه گذار بستگی دارد.
*در مورد دارایی نقد شونده، برخی تحلیلگران می گویند باید طوری سرمایه گذاری کرد که 20 درصد یا یک پنجم سرمایه، صرف خرید دارایی نقد شونده شود، ولی این دارایی باید ظرف حداکثر 2 ماه و بدون تخفیف به فروش برود.
آیا شما این نوع ساختن استراتژی معاملات تقسیم بندی ها را قبول دارید و درست است که 20 درصد از سرمایه صرف خرید دارایی نقد شونده شود و 80 درصد دیگر سرمایه صرف خرید دارایی های غیر نقد شونده شود؟
-این نوع تقسیم بندی ها در مورد مقدار دارایی های نقد شونده، حالت سلیقه ای دارد و مدیریت سرمایه باید بر حسب ریسک پذیری افراد انجام شود. سرمایه گذار باید پول نقد داشته باشد تا در فرصت های مناسب، اقدام به سرمایه گذاری کند.
هر چقدر پول نقد یک سرمایه گذار بیش تر باشد یا دارایی او زودتر نقد شود، به نفع او تمام خواهد شد. برای مثال، می شود 80 درصد سرمایه را صرف خرید دارایی نقد شونده کرد و 20 درصد سرمایه را صرف خرید دارایی بلند مدت مثل مسکن کرد.
*در مجموع و بر حسب اطلاعاتی که جنابعالی دارید یا این نوع افراد را می شناسید، در سال های اخیر افراد آماتور و حرفه ای در بازارهای مختلف چطور عمل کرده اند؟
-با توجه به اطلاعاتی که از افراد مختلف دریافت کرده ام، می توانم بگویم هم برخی افراد حرفه ای در سال های اخیر ضرر کردند و هم آماتورها. البته اکثراً در این بازارها ضرر کردند.
مصطفی جعفری – تحلیلگر بازارهای مالی
*کسانی که در بازارهای مختلف سود کرده اند آیا با استفاده و با اتکا به آموزش ها و مهارت موفق به کسب سوده شده اند یا این که به طور شانسی و تصادفی سود کرده اند؟
-اکثر سرمایه گذاران خُرد که می شناسم و وارد بازار بورس و بازار ارزهای دیجیتال شده بودند، ضرر کردند و البته بدون آموزش هم وارد بازار شده بودند. در بازار ارزهای دیجیتال، همان وضعیت بازار بورس به وجود آمد و برخی افراد، بدون آموزش وارد بازار شده و ضرر کردند.
ورود در بازار طلا و سکه هم ریسک دارد و برخی افراد که وارد این بازار شدند، ضرر کردند. چرا که گاهی اوقات، بازار طلا و سکه حباب قیمتی دارد و نباید وارد آن شد. برخی افراد، از این موضوعات اطلاع ندارند و در نتیجه ضرر می کنند.
بازار خودرو به این صورت است که افراد مختلف، در قرعه کشی شرکت می کنند و اگر برنده شوند از مابه تفاوت قیمت درب کارخانه و قیمت بازار آزاد خودرو استفاده می کنند. برخی اطرافیان را دیده ام که ثبت نام کرده اند و وقتی برنده شوند، ماشین خودشان را در بازار آزاد می فروشند. بازار مسکن هم یک بازار طولانی مدت بوده و باید صبر کنند تا به سود برسند.
دیدگاه شما