راز معامله گران بازنده


بازارها می‌توانند بر خلاف تحلیل شما معکوس شوند

مارک داگلاس

فیلم 4 ساعته سخنرانی مارک داگلاس نویسنده کتاب معامله گر منضبط که معتقد است که موفقیت در تجارت شامل ۸۰ درصد عوامل روانی و تنها ۲۰ درصد به روش های معامله گری اعم از تکنیکال و فاندامنتال بستگی دارد.

در ادامه این فیلم خلاصه ای از این کتاب موجود است که میتوانید آن را مورد برسی قرار دهید.

سخنرانی دوبله شده مارک داگلاس قسمت اول

سخنرانی دوبله شده مارک داگلاس قسمت دوم

سخنرانی دوبله شده مارک داگلاس قسمت سوم

سخنرانی دوبله شده مارک داگلاس قسمت چهارم

همه معامله گران (چه برنده و چه بازنده)، تجربیات مشابهی دارند. قصد داریم به خلاصه‌ای از کتاب معامله گر منضبط، اثر مارک داگلاس بپردازیم.

اکثر معامله گران حرفه‌ای کتاب‌های مارک داگلاس را به عنوان راهنمای ورود به بازار نمی‌دانند، بلکه کتاب‌هایی می‌دانند که مطالعه آنها برای هر معامله‌گری که خواهان موفقیت و کسب سود در بازارهای مالی است ضروری است. داگلاس معتقد است که موفقیت در تجارت ۸۰ درصد روانی و تنها ۲۰ درصد به روش های معامله گری اعم از تکنیکال و فاندامنتال بستگی دارد.

کتاب معامله گر منضبط

در این مقاله که توسط تیم محتوای کالج تی بورس تهیه گردیده، ۲۱ پاراگراف برتر از این کتاب را برگزیده‌ایم. به طور خلاصه مراحل لازم برای بدست آوردن موفقیت در محیط بازارهای مالی را بیان کرده‌ایم. با ما همراه باشید…

حتما بخوانید: ۳ گام اساسی در بازار بورس

تجربه مشترک همه معامله گران

هر دو گروه به‌هرحال در نقطه‌ای از حرفه معامله‌گری خود، تشویش، اضطراب، ناکامی و درد روانی ناشی از شکست را تجربه کرده‌اند. آن عده‌ی کوچک از معامله‌گرانی که موفق به عبور از این مرحله و گردآوری ثروت شده‌اند، کسانی بوده‌اند که عاقبت خود را برای شناخت موانع پیچیده‌ی روان‌شناختی در حیطه‌ی معامله‌گری و غلبه بر این موانع به‌زحمت انداخته‌اند. البته این کار حتی برای بهترین و باهوش‌ترین آن‌ها، چندین سال به طول انجامیده است.

اندیشیدن و کسب آمادگی، لازمه دوام در بازار بورس

معامله‌گرانی که وقت صرف می‌کنند تا بیندیشند و آمادگی کسب کنند در بازار دوام خواهند آورد و احتمالاً کامیاب خواهند شد. تنها عده‌ی معدودی از معامله گران به این درک رسیده‌اند که تنها خودشان مسئولیت کامل نتایج اعمال خود را بر عهده‌ دارند. حتی تعداد کمتری از آن‌ها، الزامات روان‌شناختی این‌چنین درکی را پذیرفته‌اند و می‌دانند باید در قبال آن‌ها چه‌کار کنند.

سرمایه گذاری در بورس

حتما بخوانید: ۱۰ نکته که هر سهام داری باید بداند

تعداد اندکی از معامله‌گران صاحب سود می‌شوند!

علی رقم رشد عظیم خدمات در حوزه معامله‌گری، یک واقعیت اجتناب‌ناپذیر هنوز باقی است. کماکان تعداد اندکی از معامله گران کارآزموده، درصد بزرگی از سود را از بازار می‌گیرند و هرساله معامله گرانی که علم پایینی دارند بازنده های بازار هستند.

سود یک معامله گر در مقابل ضرر صدها معامله گر دیگر در بورس

در معاملات آتی به ازای هر یک دلار که یک معامله‌گر به‌عنوان سود شناسایی می‌کند، یک معامله‌گر دیگر باید متضرر شود. به‌عبارت‌دیگر، آن سودی که آن عده‌ی اندک به‌صورت مستمر از بازار کسب می‌کنند، مستقیماً از جیب صدها معامله‌گر دیگری می‌آید که با فداکاری، آن عده قلیل را در موفقیت‌های روزانه‌شان یاری می‌دهند!

موفقیت در بورس

حتما بخوانید: در معاملات بورسی خود از پوکر بازها یاد بگیرید!

موفقیت در گرو پیروی از فرصت ها

ازآنجا که سیستم‌های معامله‌گری تعریفی از فرصت‌ها در خود دارند و طبق آن‌ها پیشنهاد‌هایی را ارائه می‌کنند، پیروی از پیشنهاد‌های آن‌ها می‌تواند به پرورش یک سری از مهارت‌ها منجر شود. اما باید دانست که این پیشنهاد‌ها، بیشتر جنبه راهنمایی برای یافتن یک مسیر مناسب را دارند. اما یک مهارت واقعی نه‌تنها مسیر را نشان می‌دهد، بلکه به‌طور خودکار شروع به رهبری فرد در این مسیر هم می‌کند. یک الگوی فکری، سازمان دهنده‌ی همه‌ی مهارت‌هاست و تعیین می‌کند که کدام مهارت و در چه زمانی باید مورد استفاده قرار گیرد.

معامله گری کار آسانی نیست!

اعتقاد به اینکه معامله گری کار آسانی است یکی از دلایل اصلی بروز این توقعات نابه‌جا و احتمالاً بزرگ‌ترین دلیلی است که چرا اغلب معامله گران قبل از فنا کردن سرمایه خود نمی‌توانند حتی از مراحل اولیه رشد عبور کنند.

حتما بخوانید: ۱۱ خطای رایج یک سرمایه‌گذار مبتدی

شروع به معامله گری با این فرض که معامله گری کار آسانی است، یک تله روان‌شناختی است که تقریباً همه معامله گران را به دام می‌اندازد. اما فهمیدن دلیل آن کار سختی نیست و در واقع به معیارهایی که شخص برای ارزیابی عملکرد خود و اندازه‌گیری میزان پاداش خود در نظر می‌گیرد برمی‌گردد. چهار فاکتور: زمان، کار، خبرگی و دستمزد در این معیارها نقش اساسی دارند.

کتاب معامله‌گر منضبط

شما قواعد بازی را تعیین کنید

برداشتی که از هر تغییر معین در قیمت دارید نتیجه باورهای شماست. به‌عبارت‌دیگر، به‌عنوان یک معامله گر مدام در حال ارزیابی گرانی ها، ارزانی قیمت ها بر مبنای عقاید خود در مقایسه با آینده هستید. چرا که این تنها راهی است که می‌توانید با خرید در قیمت پایین و فروش در قیمت بالا (بازار نقدی سهام و آتی) و یا با فروش در قیمت بالاتر و سپس خرید در قیمت پایین‌تر (در بازار آتی) سود کسب کنید. تا مادامی‌که قیمت‌ها در نوسان هستند، می‌توانید این بازی خرید و فروش را انجام دهید و سود کسب کنید. این موقعیت برای همه معامله گران دیگر به‌طور یکسانی وجود دارد و هر کس، نحوه‌ی بازی خود را بر اساس اهداف، باورها، ادراک و قواعد خود خلق می‌کند و شما هم همین کار را می‌کنید.

حتما بخوانید: ساده بودن جرم است!

کسب سود بدون مهارت در بورس!

بدون شک این امکان وجود دارد شخص بدون داشتن مهارت‌های مناسب بتواند در بازار پول دربیاورد. ولی بدون شک در ادامه دوباره همه آن را به بازار پس خواهد داد و مقداری هم از جیب، روی آن خواهد گذاشت که ماحصل آن چیزی جز همان زنجیره‌ی ناامیدی، درد، صدمات روانی و درنهایت ترس دائمی نخواهد بود.

عکس‌العمل مناسب معامله گر در شرایط خاص

اگر نشان دادن عکس‌العمل مناسب به شرایط خاص یک محیط (بدون آسیب زدن به خودتان)، فراتر از مهارت‌های شماست. پس حتماً نیاز است تا قواعد و محدودیت‌هایی را ایجاد کنید تا وقتی‌که کاملاً یاد نگرفته‌اید که چگونه به بهترین نحو حافظ منافع خود باشید، راهنمای شما باشند.

حتما بخوانید: بنیادی ترین اصل سرمایه گذاری در بورس سهام

باورهای ذهنی معامله گر هنگام ورود با خروج کاملا متفاوت است!

در حین ورود به معامله، تمام باورهای ذهنی شما در مورد مسائلی چون فرصت در برابر تهدید، احساس جا ماندن از بقیه، نیاز به یک‌چیز مطمئن، اشتباه نکردن و از همه مهم‌تر امکان بردن سودهای کلان، دست‌به‌کار می‌شوند. در حین خروج نیز تعاریف ذهنی شما از طمع، زیان، شکست و … نقش‌آفرین هستند و ذهن شما درگیر این مسائل است. با توجه به این موارد و همچنین در نظر گرفتن پتانسیل سودهای کلان، به‌راحتی می‌توان درک کرد که چرا برای اغلب معامله گران، ورود به معامله خیلی آسان‌تر از خروج از معامله است.

سود خرید سهام

معامله گرانی که فرصت کسب سود را فراهم می‌کنند

در بازار برخلاف محیط اجتماعی، مدارک دانشگاهی، شأن اجتماعی، میزان شهرت و حتی ضریب هوشی بالا، برای شما هیچ حقی ایجاد نمی‌کند. در اینجا فقط نیروی معامله‌گرانی که اقدام به خرید یا فروش باعث حرکت قیمت ها می‌شود و حرکت قیمت ها موجب خلق فرصت ‌ها می‌شوند و فرصت‌ها می‌توانند سود ایجاد کنند و کسب سود، همه آن چیزی است که معامله گران به دنبال آن هستند.

حتما بخوانید: میلیاردرهای بورس ایران کدام اند؟

معامله گری بدون حرص و طمع

یکی از فاکتور های موفقیت مستمر این است که هدف‌تان این باشد که یاد بگیرید که همیشه به بازار اجازه دهید تا به شما بگوید که احتمالا چه خواهد کرد. نه این که شما برای بازار وظیفه تعیین کنید و همچنین اجازه دهید بازار تعیین کند که چه مقدار «کافی» است. اما مسلما وقتی سیستم اعتقادات شما در مورد مفاهیمی مانند ضرر، اشتباه، حرص (ترس ناشی از این باور که هیچ مبلغی کافی نیست) و انتقام، کاملا مستقل از بازار عمل می کنند، این کار بسیار سخت است.

بازار به شما خواهد گفت در قدم بعدی چه خواهد کرد

هر چقدر بتوانید خود را از آثار منفی باورهای‌تان در مورد زیان، اشتباه کردن و انتقام گرفتن از بازار برهانید، به همان اندازه قادر خواهید بود تا به بازار اجازه دهید تا خودش به شما بگویید در قدم بعدی چه خواهد کرد. یک همبستگی مستقیم بین این دو موضوع وجود دارد. اما بیشتر افراد از این همبستگی آگاهی ندارند و بازار را از یک منظر مخدوش نظاره می‌کنند.

حتما بخوانید: ۱۰ سخن حیرت انگیز از جیم ران اسطوره رشد شخصی

قوانین کمتری برای خود ایجاد کنید

در یک محیط نامحدود، هر چقدر قوانین کمتری برای خود ایجاد کنید، کمتر جوابگوی خود خواهید بود و راحت‌تر با نیروی جمعیت به این‌سو و آن‌سو خواهید رفت و کنترل کمتری بر خود خواهید داشت.

اگر ندانید در معاملات قبلی چه شد که سود کردید، واضح است که حالا نمی‌دانید چه کار کنید تا این بار بجای سود، زیان نصیب‌تان نشود.

حتما بخوانید: شاخص بازار بورس را بیشتر بشناسیم

معامله گری که کاملا به خود اعتماد دارد

به خاطر داشته باشید که بازار نمی‌تواند به معامله گری که کاملا به خود اعتماد دارد و می‌داند که در هر لحظه و تحت هر شرایطی، بهترین عکس‌العمل را برای حفظ منافع خود نشان خواهد داد، کوچک ترین آسیبی برساند. اما قبل از آنکه افراد بتوانند چنین اعتمادی به خود بکنند باید بتوانند موانع روانی موجود بر سر راه خود را شناسایی و برطرف کنند.

یاد بگیرید با بازار حرکت کنید

در محیط معامله گری، تمام نتایج وابسته به تصمیمات شماست و قدرت تغییر هیچ چیزی به جز ذهن خود را ندارید. تنها چیزی که برای خلق نتایج خوشایندتر در اختیار دارید داشتن ذهنی انعطاف پذیر است. باید یاد بگیرید که چگونه با بازار حرکت کنید و با آن هماهنگ باشید.

حتما بخوانید: راز به ثروت رسیدن وارن بافت چیست؟

شاخص مهارت معامله گر

هر چقدر خوش‌بین‌پذیری را در ذهن خود تقویت کنید، متوجه خواهید شد که بازار سطح پیشرفت مهارت های شما را به خودتان انعکاس می‌دهد. اطلاعاتی را در اختیارتان می گذارد که نشان می‌دهند روی چه چیزهایی بیشتر باید کار کنید تا موفقیت بیشتری کسب کنید. در این صورت هر لحظه، به یک شاخص برای اندازه‌گیری مهارت های شما و نیز اندازه‌ی حس ارزشمندی خودتان تبدیل می‌شود، که پایه محکمی برای یادگیری و بهبود است.

بدون ترس بهتر می‌توان برنده شد

برای موفقیت در بازار، باید باور کنیم که بدون ترس بهتر می‌توان برنده شد. چرا که در این حالت بهتر می‌توان شرایط را ارزیابی کرد و انتخاب‌های بیشتری را درک نمود. کاری که باید انجام دهیم این است که ذهن راز معامله گران بازنده خود را از هر چیزی که ممکن است تمرکز ما را محدود نماید یا از ورودی دسته‌ی خاصی از اطلاعات به ذهن ما جلوگیری کند، رها کنیم.

حتما بخوانید: تحلیل فاندامنتال یا بنیادی چیست؟

معامله گری کار آسانی نیست!

معامله گری که فعلا بر این باور است که «معامله گری کار آسانی است» ،کی متوجه می شود که معامله گری آسان نیست؟ چه چیزی این باور نادرست وی را به چالش خواهد کشید؟ مسلما دردورانی ناشی از ناامیدی، وقتی که ببیند توانایی رسیدن به اهدافش را ندارد.

پایان اعتبار یک باور نادرست

وقتی اعتبار یک باور نادرست به چالش کشیده شود چه اتفاقی می‌افتد؟ دنیایی از اطلاعات جدید در برار چشمان ما ظاهر می‌شوند که به ما یاد می‌دهند چگونه با افزایش سطح ارتباط و درک خود از محیط معامله گری، تعامل بهتری با آن برقرار کنیم.

حتما بخوانید: اعداد اعجاب انگیز فیبوناچی در تحلیل تکنیکال

هدف نویسنده از کتاب معامله گر منضبط این است که به معامله گران بازارهای مالی بفهماند که چه مواردی برای موفق شدن در این بازار لازم دارند. خودشناسی، انضباط و بازنگری شخصیتی از موارد مهمی است که معامله گران باید از آن آگاه باشند.

اگر شما هم کتاب معامله گر منضبط را مطالعه کرده‌اید، نظرات خود را راجع به این کتاب با ما در میان بگذارید.

نشریه ادبی Domino

برچيده اي از ميان " نظم و موفقيت " در معامله

رو تيتر : آنكه درست معامله مي كند

تيتر : برچيده اي از ميان " نظم و موفقيت " در معامله

سو تيتر : راز معامله موفق اين است كه هيچ رازي وجود ندارد

دومینوی مالی : آيا مي خواهيد از ويژگي هايي كه شما را به يك معامله گر ماهر بدل مي سازند ، آگاه شويد؟ يا هنوز تلاش مي زكنيد كه تنها از معاملاتتان سود به دست بياوريد؟ معامله آنقدر كه افراد تصور مي كنند كار آساني نيست . اما واقعا چرا از ميان افرادي كه وارد بازار معاملاتي مي شوند ، 90- درصد شكست مي خورند؟

بسياري از معامله گران اين امر را درك نمي كنند كه موفقيت معاملاتي از ايمان و اعتقاد به خوشان به دست مي آيد. اين يك نوع نگرش است. من فكر مي كنم كه فردي برنده هستم. معامله مي كنم كه موفق شوم ، نه اينكه ضرر كنم. حقيقت اين است كه معامله ، همان طور كه همه شما مي دانيد نوعي بازي است كه مجموع آن صفر است . شنا يا برنده هستيد يا بازنده. چرا معامله گري كه در معامله اي به سود مي رسد اجازه نمي دهد كه اين معامله ادامه پيدا كند؟ چرا اشتباه مي كنيد و چرا اشتباهاتتان را تصحيح نمي كنيد؟ جواب همه اين پرسش ها به طرز فكر شما بر مي گردد . اين امر مربوط به روانشناسي معامله است نه دانش فني معامله گر. همه افرادي كه براي معاملا ت برنامه ريزي مي كنند ، بايد در اولين قدم خودشان را بخوبي بشناسند. شايد اين گفته احمقانه به نظر برسد كه 95 درصد از معامله گران در زمان برنامه ريزي براي معاملات اين بخش مهم را در نظر نمي گيرند.

سوالي كه مطرح مي شود اين است كه " چرا افراد كمي در اين بازار مي برند و افراد زيادي شكست مي خورند؟ "

بهتر است اول وضعيت بررسي كنيم . همه معامله گران ابزار كم و بيش راز معامله گران بازنده مشابهي ، روش هاي معاملاتي مشابهي و . در دست دارند . خوب ، پس چرا زماني كه همه به مجموع مشابهي دسترسي دارند ، تنها درصد كمي از آنها مي توانند در طولاني مدت سود كسب كنند؟

خوب ، واضح است كه تنها چيزي كه در اين مجموعه متغير اسيت شخص است . يعني خود شما!

سه ويژگي مهم معامله گران

اگر كسي از من بخواهد كه سه ويژگي ذهني / احساسي مهم كه اكثر معامله گران موفق از آن برخوردارند را نام ببرم . من اين موارد را ذكر مي كنم:

اعتماد به نفس وشجاعت

ممكن است معامله گري يك روش و يك سيستم عالي معاملاتي در اختيار داشته باشد ، اما از نظر ذهني فرد ضعيفي باشد و چنين شخصي بي شك بازنده خواهد بود . اين در حالي است كه اگر شخصي لازم را داشته باشد و از مهارت هاي ذهني و رواني خوبي برخوردار باشد. حتي با يك سيستم متوسط هم مي تواند معامله گر موفقي باشد.

راز معامله موفق اين است كه هيچ رازي وجود ندارد! حالا ديگر سيستمي از بهترين استراتژي هايي كه با وضعيت رواني من سازگار است طراحي كرده ام و از همه مهم تر اكنون يك برنامه معاملاتي دقيق دارم.

اكثر معامله گران در روند كاري خود تابع نيستند ، و اگر اين طور بود شكست نمي خوردند . اين معامله گران شكست خورده در واقع حتي از شنيدن كلمه" نظم" متنفرند.

نظم به شما اجازه مي دهد كه كارها( معاملات) مفيد بيشتري انجام دهيد و بر طبق برنامه تان كار ( معامله ) كنيد. نظم – عادت به فرمانبرداري – كليد موفقيت است كه در نهايت به يك عادت بدل مي شود . براي مثال شما عادت مي كنيد كه از برنامه معاملاتي تان پيروي كنيد . در اين شرايط است كه مي توانيد از اين قانون طلايي استفاده كنيد كه هيچ سيگنالي وجود ندارد ، هيچ معامله اي در كار نيست.

Domino یک بازی ست
بازی مهم است و ما آن را دریافته ایم
شما هم بازی می کنید؟
تنها بازی می کنید؟
Domino یک بازی ست
ما این جا برای بازی آمده ایم
ضربه ی نخست با ما
شما هم بازی می کنید؟
ما هم منتظر می مانیم

چرا اکثر تریدرها ضررده هستند؟‌

بر اساس آمارهای مختلفی که از سمت بروکرها تحت عنوان افشای ریسک ارائه می‌شود اکثر معامله گران در مجموع ضررده هستند و جیب بروکرها را پرپول می‌کنند. متاسفانه این آمار در ایران بیشتر از میانگین جهانی است. چرا با وجود تحلیل‌های رایگان و استراتژی‌های متنوع و آموزشهای فراوانی که در این زمینه وجود دارد باز هم اغلب معامله‌گران ضرر می‌دهند

محرک تصادفی

طبق تحقیقات انجام شده، حدود ۹۵ درصد معامله‌گران و قماربازان می‌بازند. اما چرا؟ در این مقاله به زبان ساده علت ضرر کردن اغلب تریدرها را بررسی می‌کنیم.

یکی از جالب‌ترین مباحث در ترید و معامله که در بسیاری از بخش‌های زندگی هم آن را حس می‌کنیم، چیزی است که معامله‌گران به آن «محرک تصادفی» (Random Reinforcement) می‌گویند.

محرک تصادفی همانطور که از اسمش پیداست، زمانی رخ می‌دهد که یک تریدر تازه‌کار، از یک روش خاص، در معامله به سود می‌رسد، در صورتی که لزوما علت کسب سود، آن روش نبوده است. یا اینکه یک تریدر ماهر تصادفی ضرر می‌کند، در حالی که تحلیل‌ها و برنامه‌ی او اشتباه نبوده‌اند.

در بازارها گاهی اوقات شاهد این هستیم که تریدرهای حرفه‌ای ضرر می‌کنند و معامله‌گران تازه‌کار به سود زیادی می‌رسند، در حالی که شاید تریدر ماهر همه اقدامات و تحلیل‌هایش را درست انجام داده باشد، اما شرایطی رقم خورده که از اختیار او خارج بوده است.

وقتی یک تریدر تازه‌کار در حالی که تحلیلش اشتباه بوده و بدون برنامه معامله کرده، به سود می‌رسد، به احتمال زیاد فکر می‌کند که روش درستی را برگزیده و به تدبر و تعقل خود می‌بالد. او به روش خود ادامه می‌دهد و در نهایت ضرر زیادی را متحمل خواهد شد.

همچنین وقتی یک تریدر ماهر که تحلیلش درست بوده اما مثلا بازار به خاطر دستکاری تغییر روند داده، ضرر می‌کند، این تریدر با فکر اینکه تا به اینجا اشتباه می‌کرده، برنامه و روش درستِ تحلیل خود را عوض می‌کند.

اصلی‌ترین دلیل ضرر کردن اغلب تریدرهای بازار همین محرک‌های تصادفی است که معامله‌گران را کاملا به اشتباه می‌اندازد.

در سال ۲۰۱۷ همه نابغه بودند!

در سال ۲۰۱۷ که قیمت‌ همه‌ی ارزهای دیجیتال به طرز جنون‌آمیزی بالا می‌رفت، کسب سود مثل آب خوردن بود. در این بین خیلی‌ها فکر کردند نابغه هستند و کانال‌های تلگرامی و سیگنال‌دهی VIP مثل قارچ رشد کرد.

چه تعداد افرادی که خودشان را با الگوهای خیالی در تحلیل تکنیکال گول نزدند و چه تعداد افرادی که شب و روز از معجزه تحلیل‌هایشان نمی‌گفتند. اما حقیقت این بود که در سال ۲۰۱۷ و مخصوصا نیمه دوم آن، هر چه می‌خریدید سود می‌کردید.

سال ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ به خیلی‌ها اثبات کرد که ترید کردن و تحلیل در بازار قانون‌گذاری‌نشده و پر از نهنگ ارزهای دیجیتال به این سادگی‌ها نیست. ترید کردن خوابیدن و پول درآوردن نیست.

نقطه اشتراک معامله و قمار

محرک تصادفی می‌تواند عادات بد و طولانی مدت در یک معامله‌گر ایجاد کند که ترک آن بسیار مشکل خواهد بود. یکی از دلایلی که معامله بی شباهت با قمار نیست، همین اعتیاد به انجام آن است که نتیجه‌اش جز ضرر نیست.

علت اینکه قماربازان همینطور به قمار ادامه می‌دهند، این است که آن‌ها پس از چند باخت، بالاخره می‌برند و همین برایشان کافی است که به بخت‌آزمایی ادامه دهند، اما علم ریاضی اثبات می‌کند که در بلند مدت در حال از دست دادن تمام دارایی‌شان هستند، چون مثلا اگر ۸ تومان می‌برند ۱۰ تومان می‌بازند.

یک قمارباز پس از چند بار باخت، روش خود را به طور کامل تغییر می‌دهد و به روش دیگری روی می‌آورد تا شاید باخت‌هایش جبران شود، در حالی که ممکن است روش اولش بهتر بوده باشد و فقط بدشانسی محض یا تقلب باعث باخت شده. در واقع هر چقدر که قمارباز پول کمتری برای ریسک کردن و پایبند ماندن به روشش داشته باشد، زودتر تمام دارایی خود را می‌بازد.

برای نمونه می‌توان به سایت‌های شرط‌‌‌بندی فوتبال که این روزها بسیار زیاد هستند و افراد را به نابودی می‌کشانند، اشاره کرد.

افراد در این سایت‌ها رویکردهای مختلفی را برای بردن انتخاب می‌کنند. یکی روی گل‌های زده بازی تمرکز می‌کند و یکی مثلا روی کرنرها شرط می‌بندد. افراد زیادی در این سایت‌ها، بازی‌های فوتبال را به طور دقیق تحلیل و بررسی می‌کنند اما بیشتر آن‌ها در نهایت بازنده هستند.

فرقی نمی‌کند چه روشی را انتخاب کنید، سایت همیشه برنده است.

ضریب‌ها در این سایت‌ها طوری تعیین می‌شوند که در بلند مدت ضرر کنید. مثلا اگر یک شرط احتمال ۵۰ درصد برد را دارد، ضریب طوری تعیین می‌شود که شانس سایت ۵۲ درصد و شانس کاربر ۴۸ درصد باشد. به این صورت در بلند مدت و با تکرار، همیشه سایت‌ها برنده هستند، حتی اگر عده‌ کمی از قماربازها با خوش‌شانسی یا نفوذ سود کنند.

ذات معاملات و ترید با ذات قمار فرق می‌کند اما در بازارهای مالی هم همیشه شرایطی وجود دارند که از اختیار معامله‌گر خارج است.

درک این نکته که سود کردن یا ضرر کردن شما ممکن است به علت تحلیل‌های شما نبوده باشد، در کنترل احساسات و تقویت نیروی روانی در معاملات بسیار موثر است. برای درک بهتر، به دو مثالی که در ادامه آورده‌ایم توجه کنید.

مثال ۱: در توهم تحلیل‌گر بودن

senior crying man

محمد می‌خواهد یک تریدر ارز دیجیتال شود. او درباره ارزهای دیجیتال به خوبی اطلاعات دارد، اخبار را دنبال می‌کند و دانش خوبی درباره اقتصاد دارد اما تاکنون ترید نکرده است. وقتی از دور به بازار و قیمت‌ها نگاه می‌کند، با خودش می‌گوید که پول در آوردن از این بازار کاری ندارد و چند باری هم همینطور از روی چشم بازار را پیش بینی کرده و درست از آب درآمده.

محمد یک حساب صرافی ایجاد می‌کند و همان موقع چشمش به یک ارز دیجیتال میفتد که در پایین‌ترین قیمت یکی دو سال گذشته خود قرار دارد. با خودش می‌گوید که امکان ندارد قیمت از این پایین‌تر بیاید. خیلی سریع و بدون هیچ برنامه‌ای ۱ میلیون تومان از آن ارز دیجیتال می‌خرد.

کمی بعد بازار رشد می‌کند و محمد ۲۰۰ هزارتومان سود می‌برد. حالا فکر می‌کند که استراتژی خودش را پیدا کرده است: «هر ارزی که در یک هفته بیش از ۲۰ درصد سقوط کرده بود را بخر و بعد صبر کن تا سود کنی» چند بار محمد روش خود را امتحان می‌کند و به سود می‌رسد.

تا اینکه یک روز می‌بیند قیمت ارز دیجیتال بیت کانکت، ۲۰ درصد کاهش یافته است. طبق استراتژی خودش مقدار زیادی بیت کانکت می‌خرد. اما خیلی زود خبر کلاهبرداری بیت کانکت منتشر می‌شود و این ارز دیجیتال با ۱۰۰ درصد کاهش به صفر می‌رسد.

و این گونه محمد متوجه می‌شود که لزوما بعد هر سقوطی، شاهد صعود نخواهیم بود.

حالا یک مثال دیگر، این بار برای تریدرهای حرفه‌ای و با تجربه‌تر.

مثال ۲: خارج شدن از راه راست!

محمد برای مدتی در بازار فعالیت کرده، تجربه بدست آورده و به این درک رسیده است که ترید کردن از روی احساسات و بدون برنامه مکتوب و تحلیل دقیق اشتباه است. او از اشتباهات قبلی خود درس گرفته و حالا مطابق با تحلیل و برنامه ترید می‌کند.

برنامه او برای چند ماه درست کار کرده و او به طور کلی سود می‌کند. اما بعد از مدتی ضررها آغاز می‌شوند. بیشتر تحلیل‌های او اشتباه از آب در می‌آید و به ضرر افتاده است.

او برنامه خود را به طور کامل کنار می‌گذارد و سعی می‌کند که یک استراتژی دیگر برای خودش بنویسید. اما این استراتژی امتحان خود را پس نداده است و محمد غافل از اینکه بازار به خاطر دستکاری یا هر چیز دیگری تغییر روند می‌دهد، یک برنامه درست را با یک برنامه تست نشده عوض می‌کند. گویی که دوباره دارد ترید را از اول شروع می‌کند.

جمع‌بندی

بازارها می‌توانند بر خلاف تحلیل شما معکوس شوند

بازارها بسیار پویا و مدام در حال تغییر هستند. اتفاقات تصادفی و رویدادهای اجتناب‌ناپذیر گاهی اوقات باعث می‌شوند که تریدرهای بدون مهارت سود ببرند و تریدرهای ماهر ضرر کنند و این همیشه اتفاق می‌افتد.

راهکار دقیقی برای درگیر نشدن در اتفاقات تصادفی یا عمدی بازار (مثل دستکاری) وجود ندارد و باید این حقیقت را پذیرفت که بیش از ۹۵ درصد معامله‌گرانِ کوتاه مدت در نهایت ضرر می‌کنند.

اما می‌توان با داشتن برنامه و البته کسب تجربه، تا حد زیادی ریسک محرک‌های تصادفی را کاهش داد. فراموش نکنید که حتی بهترین تریدرهای دنیا هم گاهی اوقات پشت سر هم ضرر می‌کنند.

با داشتن یک برنامه معامله که مکتوب باشد و انجام تحقیقات کافی پیش از معامله، با بررسی نتایج تریدها در طی چند ماه، می‌توان حدس زد که آیا استراتژی مناسبی دارید یا خیر. لازم به ذکر است که بازار ارزهای دیجیتال بیشتر از هر بازار دیگری دارای محرک‌های تصادفی و عمدی است و برای همین به عقیده کارشناسان، معامله در این بازار از بازارهای دیگر ریسک بیشتری دارد.

معامله‌گری سخت تر از آن است که فکر می‌کنید!

در نگاه اول ترید سخت به نظر نمیرسد: شما می توانید ھم بخرید و ھـم بفروشـید. ھمزمـان سـود بالقوه ای که یک تریدر میتواند کـسب کنـد بـدون محـدودیت بـه نظـر مـی رسـد، بخـصوص زمـانی کـه اھـرم (لوریج) به سرمایه اولیه اضافه گردد.

ترکیب این دو عامل با ھم (امکان ھم خرید و ھم فروش و استفاده از اھـرم)، زوج ایـده آلـی را بـرای بازاریاب ھای باھوش و بنگاه ھایی که ترید را تبلیغ می کنند بوجود می آورد. بسیاری از افراد، به این دلیل به معامله گری علاقمند می شوند که معامله گری را خیلـی شـسته و رفته می بینند یعنی شما روبروی مانیتور می نشینید و یکی از دو دکمه خرید یا فروش را انتخاب مـی کنیـد،

اما به مرور زمان که شروع به درک کل مفھوم معامله گری بکنید ، متوجه میشوید که در ھر روز ، باید به سوالات پیچیده ای پاسخ دھید و تـصمیماتی بگیریـد کـه ایـن پاسـخ ھـا و تـصمیمات مـشخص مـی کننـد استراتژی معامله گری شما در کسب پول برنده است یا بازنده. اولین تصمیمات درباره استراتژای معاملاتی شما قبل از انجام حتی اولـین تریـدتان، سـوالات زیـادی بـرای پاسـخ دادن وجـود دارنـد ، سـوالاتی کـه ھـر کدامشان باعث خستگی و زدگی افراد تازه وارد به دنیای مالی خواھد شد و خبر بد اینکه ،تمـام جنبـه ھـا و مفاھیم با ھم پیوستگی دارند و تنھا فراموش کردن و بحساب نیـاوردن یکـی ازآنھـا اسـتراتژی شـما را کـاملا شکننده و ویران میکند.

بازارھای مالی تفاوتھای زیادی با ھمدیگر دارند، و ھرکدام شان نیـاز بـه مھارتھـای متفـاوت و ذھنیـت خاص خود دارند. برای مثال ،از میان بازار ھای سھام با لوریج پایین که نیازمند موجودی حساب بالاتری ھستند، و بازار بیست و چھار ساعته و پنج روز در ھفته فارکس که در آن اعطای لوریج بالا تریدرھا را قادر می سازد که تنھا با دویست دلار بتوانند بطور بالقوه سودھای کلانی بسازند. کـدام را مـی پـسندید؟بازار مـستقیم و روبه جلوی اسپات را ترجیح میدھید ، یا به آپشن ھای پیچیده و بازارھای آتی علاقه مندید؟

اگر ھمین اولین تصمیم تان را گرفتیـد ،آن وقـت بایـد ابزارھـای مـالی ای (instruments) را انتخـاب کنید که وارد دیده بان تان (list watch)‌ جھت بررسی تخصصی تر شود.

اگر بخواھید ترید را با زندگی روزانه تان ترکیب کنید، زمان و افق زمانی عوامل تاثیرگذار عمده ھستند، که به تبع باید با موضوع زمان به سوالاتی درباره استراتژی معامله گریتان پاسخ دھید. سـوالاتی نظیـر ایـن که ، آیا می خواھید تریدر روزانه باشید یا روی سویینگھای بلند مدت ترید کنید؟(با پاسخ به این سـوال شـما در واقع تایم فریمی که می خواھید در آن ترید کنید و مدت زمانی که می خواھید یک معامله را باز نگه دارید را مشخص می کنید.)

اگر شما ھنوز یک تریدر تمام وقت نیستید ، باید به فکر پیدا کردن راھی برای ادغـام معاملـه گـری بـا زندگی عادی تان باشید. علاوه بر این بایـد ابـزار ھـای معـاملاتی خـود را مـشخص کنیـد، تعیـین کنیـد از چـه اندیکاتور ھا و چه الگوھای پرایس اکشنی می خواھید استفاده کنید. با وجود اینکه انتخاب و ترجیح روش ھا و اندیکاتورھا یک مساله فردی است و نیاز به شخصی سـازی دارد ، اما غوغایی که انجمن ھا و فروم ھای مالی برای فروش بھترین و آسـانترین اسـتراتژی ھـای معاملـه گری به راه انداختند ، مھمترین دلیلی است که خیلی از تریدرھای خردپـا ھـیچ وقـت نمـی تواننـد راھـی بـه

تصمیمات معامله گری قبل از اقدام به انجام معامله

بعد از اینکه جواب سوالات بالا را دادید، شما آمادگی رفتن به مرحله بعد را پیدا می کنید. وقتی استراتژی معاملاتی خود را پیدا کردید، باید معیارھـای ورود را بـه صـورت خیلـی واضـح مـشخص کنیـد.

اھمیت و اولویت تک تک معیارھای ورود را تعیین کنید و مشخص کنید که معیارھای ورود مختلف بر نـرخ بـرد شما چه تاثیری میگذارند. سپس، از خودتان صادقانه بپرسید، که آیا واقعا یک لبه داشته اید (یعنی قبل از ورود به میدان در کنار زمین گرم کرده اید). آیا استراتژی معامله گریتان را بدون کلک و دروغ گفتن به خودتان و تحـت شـرایط نزدیک به واقعیت بک تست کرده اید؟ آیا به صورتی که رفتارتان شبیه کار با پول واقعی باشـد بـه معاملـه در حساب دمو پرداخته اید؟ آیا برای سازگاری با بازارھای در حال تغییر آمادگی لازم را داریـد؟ یا اصـلا مـی توانید مشخص کنید که آیا بازار در حال تغییر است یا نه؟

و البته شما باید، با یک، رویکرد مدیریت ریسک فکر شده و ساختار یافته، کناربیایید. انـدازه حـساب شما به تنھایی تاثیر مھمی بر عملکرد معامله گری شما دارد. وقتـی انـدازه حـساب شـما خیلی کوچک باشد معامله گری تان خیلی بی نظم و آشفته خواھـد بـود و زمـانی کـه حـساب خیلـی بـزرگ باشد ، تصمیمات معامله گری شما تحت کنترل ترس و طمع قرار خواھد گرفت.

پس سوال اول اندازه حساب برای شروع چقدر باید باشد؟ سوال دوم، استراتژی تعیین سایز پوزیشن ورود شما چیست؟ آیا شما به دلخواه یک درصد ی از حساب را برای ھر معامله درنظر می گیرید و یا اینکه نه، تعیین سایز پوزیشن را بسته به کیفیت ستاپھا تعیین می کنید؟ و آخرین سـوال حـداکثر مقـدار مواجھـه بـا ریسک که برای شما در ھمه معاملات بازتان قابل پذیرش باشد چقدر است؟ و آیا شما فاکتور قـسمت قبـل را برای ورود در پوزیشن جدید در ھمبستگی با سایر پوزیشن ھای باز، در نظر می گیریـد یـا نـه؟ (یعنـی اگـر پوزیشن ھای بازتان با توجه به سایزشان، حداکثر ریسک قابل پـذیرش شـما را پوشـش داده باشـد ، بـازھم پوزیشن جدید باز می کنید یا نه)

تصمیمات معامله گری در زمانیکه شما در یک معامله ھستید.

زمــانی کــه پاســخ ھمــه ی ســوالات فــوق را بــه صــورت شــفاف دادیــن ، آمــاده ایــد بــرای انجــام ترید (معامله). اما زمانی که در معامله ھستید، بخـاطر اینکـه تحـت فـشار بـازار واقعـی ھـستید بـا مجموعـه مشکلات متفاوتی سرو کار دارید. لذا اینکـه شـما سـوالاتی را از قبـل و پـیش از ورود بـه معاملـه جـواب داده باشید اھمیت زیادی دارد، چرا که حالا باید آماده اجرای پلن معاملاتی تان باشید. بدون اینکه نیـاز بـه تفکـر زیاد داشته باشید!

سوالاتی در مورد:

3-ریسک افزایش یافته بخاطر معامله گری در صورتی که پوریـشن ھـای بـازی را در ابزارھـای مـالی دارای ھمبستگی داشته باشید.

روشی که برای مواجھه بـا مـوانعی نظیـر رویـدادھای خبـری، اتفاقـات غیـر قابـل انتظـار سیاسـی و ژئوپولیتیک، یا نگھداشتن ترید در خلال تعطیلات بازار بکار می برید ، نیـز وابـسته بـه رویکـرد مـدیریت ریـسک شما خواھد بود.

مفاھیم ریسک ھمچنین ارتباط تنگاتنگی با سوالات مدیریت معامله گری دارند. مھمترین سوالات مدیریت معامله گری ، مربوط به مدیریت حد ضرر و کسب سود است. آیا شما زمانی که معاملـه در جھـت دلخـواه شـما حرکـت میکنـد دسـتور اسـتاپ لاس خـود را جابجـا میکنید؟ اگر جوابتان مثبت است ،آیا برای اینکار از یک استراتژی پیچیده و تست شده استفاده مـی کنیـد یـا اینکه به صورت تصادفی و شانسی مقدار استاپ لاس را جابجا میکنید؟

ھمین موضوع در مورد نقطه کسب سود نیز صدق می کند. بـسیاری از معاملـه گـران سـود نـاقص و ناکاملی را از بازار کسب میکنند، بخاطر اینکه یک پولبک جزیی را با تغییر در روند اشتباه میگیرند و از معاملـه با سودی جزیی خارج می شوند.

بنابر این با حوصله تمرکز کنید و قـوانین خـود را بـرای مـدیریت حـد ضـرر(loss stop) و کـسب سـود (profit take) بنویسید. آنھا را تست کنید و عملکرد حاصل از آنھا را تحلیل کنید تا مـشخص شـود آیـا مـی توان از این بھتر بود یا خیر.

و در آخر ، آنچه بیرون از نمودار روی می دھد نیز ،ھمانند تصمیمات معامله گری شما در چارت قیمت، مھم می باشد.

یک پلن معاملاتی که شما در آن سناریوی معامله گریتـان را بـا جزییـات طـرح ریـزی کـرده ، و معاملـه ھایتان را پیش از انکه اتفاق بیافتند، برنامه ریزی کرده باشید، دقیقا تفاوت یک معامله گر حرفه ای و سودآور با یک معامله گر آماتور و ھمیشه بازنده است .

ژورنال معامله گری محلی است که یک معامله گر ھمه معاملات گذشته اش را با ھدف یافتن راھـی به سوی توسعه مھارتھای معامله گری و شناسایی نقاط ضعف خود، در آن ثبت میکند.

علت اینکه چرا فقط معامله گران محدودی ھستند که از ھر دوی این ابزارھای مھم استفاده می کنند، اینست که اینکار نیازمند نظم و انضباط و کار زیادی است. و البته وجود این دو ابـزار یکـی از تفاوتھـای میـان معامله گران حرفه ای و پرسود و معامله گران اماتور و ضرر ده می باشد

نتیجه معامله گر بودن یعنی تصمیم گرفتن.

با وجود اینکه ترید در نگاه اول ساده به نظر می رسـد، امـا تبـدیل شـدن بـه یـک معاملـه گـر سـودآور نیازمند یک نگرش و ذھنیت فوق العاده حرفه ای می باشد. یک معامله گر ھر روز با انواع مسائل و موضوعات بسیار پیچیده سر و کار دارد. لذا مجبور اسـت از راه ھای پیچیده و تست شده ای برای مدیریت معاملاتش قبل ، حین و پس از رخداد آنھا استفاده نماید. ھدف این مقاله ترساندن شما نبود، بلکه منظور از انتشار این مقاله اگـاه کـردن شـما نـسبت بـه پیچیدگی ھای معامله گری و انجام توصیه ھایی به منظور استفاده از آنھا در زندگی روزمره تـان بعنوان یک تریدر برای کسب سود بیشتری از استراتژی معاملاتی تان بود.

روانشناسی بازار سرمایه و اثر آن بر زندگی شخصی

در ارتباط بین روانشناسی بازار سرمایه و زندگی شخصی مقالات زیادی کار نشده است و به همین دلیل عمده سرمایه گذارانی که در بازار های مالی فعالیت میکنند قادر به تفکیک این دو بخش نیستند و به همین دلیل با مشکلات زیادی مواجه می شوند. در بخش اول میخوام یه صحبت کلی در خصوص ورود شما به بازار سرمایه داشته باشم. سرمایه گذاری در بازار بورس دارای قوانین خاص خود می باشد و هر سرمایه گذاری باید با توجه به میزان ریسک پذیری و یا ریسک گریزی خود سرمایه گذاری در این بازار را شروع کند. موضوع اینه که وارد بازاری شدید که قراره شما رو در مقابل نرخ بازده بدون ریسک قرار بده. به زبان عامیانه بگم؛ یعنی اومدید جایی سرمایه گذاری کنید تا با پذیرش ریسک بیشتر، سود بیشتری نسبت به بانک بگیرید پس باید با خودتون صادق باشید که اومدین بازاری رو تجربه کنید که ممکنه همه نوع استرس و هیجان رو به شما تحمیل کنه و این فشارها قرار نیست تاثیری در زندگی شخصی شما داشته باشه. یعنی از اول باید این موضوع رو با خودتون حل و فصل کنید که چقدر قدرت تحمل ریسک دارید و آیا ترجیح میدید اصل سرمایتون همیشه حفظ بمونه ولی سود کمی ببرید؟ و یا اینکه با ریسک کردن و ورود به دنیای سرمایه گذاری، سود خوبی رو نصیب خودتون کنید؟

پس مرحله اول اینه که مسیر رو انتخاب و در انتخاب این مسیر هم تردید نداشته باشید. ممکنه در ابتدای کار تعیین این هدف براتون سخت باشه ولی با یه برنامه ریزی مناسب قادرید که پله پله به جلو حرکت کنید و آروم آروم به هدفی که دارید نزدیک تر بشید. عموما اینطوریه که ورود به بازار سرمایه با یه جرقه کوچکی شروع میشه. مثلا یکی میگه دوستم گفت بیا تو بورس و فلان سهم رو بخر و سود کن و یا یکی دیگه از رسانه ها میشنوه که بازار صعودی شده و قیمت سهام رشد کرده و یا مثال هایی از این دست و شخص هم با همین منطق وارد بازار میشه. در نهایت شخص با این اخبار وارد بازار میشه و تلخی و شیرینی های این بازار رو میچشه و وقتی به عملکردش نگاه می کنه به این نتیجه میرسه که برایند سود و زیانش روند خاصی نداشته و بعضا هم بازنده بوده. اینجاست که تصمیم میگیره باید برنامه ای برای معاملاتش داشته باشه و شروع به چیدن یک استراتژی معاملاتی برای خودش باشه.

خروج سرمایه گذارن تازه وارد از بورس و ارتباط آن با روانشناسی بازار سرمایه

عموما سرمایه گذارانی که از ابتدای کار صرفا بر مبنای شنیده ها وارد بازار سرمایه میشن و اطلاعات جامع و کاملی در خصوص وضعیت بازار سرمایه و ریسک های موجود ندارن، غالبا موفق نیستن و با یه ضرر زیاد از بازار خارج میشن. اما برای یه فردی که با انتخاب خودش وارد بازار سرمایه شده و همه این موضوعات رو هم پذیرفته شرایط اندکی فرق داره. پس زمانی که به خواست خودمون وارد بازارهای مالی شدیم باید یه تعریفی بین معامله کردن و زندگی شخصی هم داشته باشیم. چون قراره در دنیای معاملات هم سود داشته باشیم و هم ضرر و قطعا این موضوع تو روحیه ما اثرگذاره اما باید به خوبی اون رو کنترل کنیم و به اصطلاح از پسش بربیایم یعنی در هر معامله ای میزان حد سود و حد زیان خود را تعیین کنیم تا در میانه راه و بعد از خرید سهم در هر مرحله استراتگژی معاملاتی خود را بدانیم.

روانشناسی بازار بورس

در معاملات باید خونسرد باشید

در کل پس از ورود به بازار سرمایه باید معاملاتمون طوری باشه که حداقل ریسک ممکن رو داشته باشیم و از طرفی با خونسردی کامل دنباله رو روند باشیم. البته خونسرد بودن و کنترل ریسک به راحتی به دست نمیاد و مستلزم انتخاب سیستم معاملاتیه که با روحیه سرمایه گذار هماهنگ باشه (در موضوعات بعدی در خصوص طراحی سسیستم معاملاتی توضیحات بیشتری داده می شود). به نظر من معامله کردن تفاوتی با زندگی شخصی نداره و اتفاقا مکمل و در راستای هم هستن. اگر معامله ای که انجام میدیم بر مبنای سیستم معاملاتی درستی باشه دیگه نیازی نیست که تغییرات قیمتی کوچک تو سهم رو چک کنیم و هر بار به خودمون استرس و فشار روحی وارد کنیم که ای وای چرا قیمت سهم کاهش پیدا کرد و همین موضوع باعث عصبانیتی بشه که تاثیرش رو تو زندگی ما بذاره و به مرور باعث فرسودگی بیشتر بشه.

روانشناسی بازار سرمایه و نشانه هایی از فرسودگی شغلی

فرسودگی شغلی یکی از مشکلات نامناسب مربوط به روانشناسی بازار سرمایه هست. هر سرمایه گذار فعال در بازار سرمایه باید هر بار یک سری موضوعات رو در خودش چک کنه تا ببینه دچار فرسودگی شغلی شده یا خیر. در ادامه برخی از این نشانه ها رو با هم مرور میکنیم تا ببینیم که اگر دچار فرسودگی شغلی در معاملات شدیم زودتر به دنبال راهکار مورد نظر باشیم. برای خواندن مقاله کامل در خصوص فرسودگی شغلی در معاملات مقاله را مطالعه کنید.

زمانی که احساس خستگی و یا کسلی در معاملات دارید. حال سوای بحث اینکه شما در معاملات موفق هستید یا خیر میبینید که حوصله معامله کردن را ندارید خسته هستید

اینکه نسبت به معامله کردن بی تفاوت هستید. بی تفاوت بودن در معاملات یعنی جایی که مستقیم با پول شما سر و کار داره و شما نسبت به معاملات خود بی تفاوت هستین.

خشمگین شدن در زندگی روزانه

مصرف قرص های آرام بخش و خوردن چای و قهوه فراوان

همانطوری که در زندگی عادیمون بعد از کار و خستگی فراوان به یه استراحت و یا مسافرت خوب نیاز داریم، بعد از معامله هم نیاز به استراحت داریم. البته آنچه که در بازار سرمایه ایران مشهوده چیزی غیر از این قضیه هست و بهتره بگم 50 درصد از افرادی که تو این بازار معامله می‌کنن همچین طرز تفکری در خصوص معاملات ندارند و ممکنه در یک روز چندین معامله انجام بدن که در بخش های بعدی در این خصوص توضیح بیشتری میدیم. با این توضیحات آنچه که راز معامله گران بازنده مشهود به نظر میرسه اینه که معاملات رو به عنوان بخشی از زندگیمون بپذیریم و یه تناسب بهینه رو بین معاملات و زندگی شخصی برقرار کنیم تا خدای نکرده شاهد تاثیرات منفی معامله گری بر زندگی روزانه نباشیم. همه این مسائل مربوط به آموزش روانشناسی بازار بورس می باشد که هر سرمایه گذاری باید در معاملات خود آن را به کار گیرد و استفاده کند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.