درآمد و سود خالص چیست؟


آشنایی با سود ناخالص

نسبت‌های مهم سودآوری

زهرا درخشنده کارشناس بازار سرمایه در شماره قبل از نسبت‌های مهم سودآوری گفتیم. نسبت حاشیه سود ناخالص، نسبت حاشیه سود عملیاتی و نسبت حاشیه سود خالص. در مورد حاشیه سود ناخالص یا خلاصه‌تر حاشیه فروش و نحوه محاسبه آن و چگونگی استفاده از آن در ارزیابی و مقایسه دو شرکت هم نوشتیم. در این یادداشت هم در مورد دو حاشیه سود نکاتی را بیان می‌کنیم.

حاشیه سود عملیاتی

شرکت تولید فولادی را در نظر بگیرید که با فروش یک میلیون ریالی، سود ناخالص ۲۰۰ هزار ریالی ساخته است. این شرکت فرضی ما با این ۲۰۰ هزار ریال باید هزینه‌های عمومی و اداری (مثل حقوق کارمندانی که مستقیم در تولید کار نمی‌کنند، مواد و لوازم دیگری که مستقیم در تولید نقش نداشته‌اند) را پرداخت کند. از تفریق هزینه‌های عمومی از سود ناخالص، سود عملیاتی به‌دست می‌آید. از تقسیم سود عملیاتی به فروش، نسبت سود عملیاتی حاصل می‌شود. فرض کنیم شرکت فرضی ما ۵۰ هزار ریال هزینه‌های عمومی و اداری داشته است؛ پس به سود عملیاتی ۱۵۰ هزار ریالی خواهد رسید. با تقسیم این عدد بر فروش، به حاشیه سود عملیاتی ۱۵ درصدی می‌رسیم. در یک صنعت، شرکتی با حاشیه سود عملیاتی بهتر، عملکرد سودآوری بهتری دارد. زیرا در مدیریت هزینه‌های عمومی و اداری بهتر عمل کرده است.

حاشیه سود خالص

و حالا مهم‌ترین نسبت سودآوری یعنی حاشیه سود خالص. در صورت سود و زیان به سود عملیاتی رسیدیم. شرکت ممکن است برای تامین هزینه‌های تولید خود وامی اخذ کرده باشد، پس باید هزینه‌های مالی این وام و تسهیلات از محل سود عملیاتی پرداخت شود و در نهایت مالیات بر درآمد که از این سود باقی مانده کسر می‌شود. با کسر تمام هزینه‌هایی که شرکت برای سودآوری متحمل شده است به سود خالص می‌رسیم. سود خالص آن مبلغی است که سهامدار می‌تواند ادعای آن را داشته باشد. با احتساب ۲۰ هزار ریال هزینه مالی و ۲۵ درصد مالیات بر درآمد (برای شرکت‌های پذیرفته شده در بورس و فرابورس نرخ مالیات کمتر است) ۹۷ هزار و ۵۰۰ ریال سود خالص شرکت فرضی تولید فولاد ماست. با تقسیم این عدد به یک میلیون ریال فروش، ۷۵/ ۹ درصد حاشیه سود خالص یا به‌طور خلاصه حاشیه سود شرکت خواهد بود. در یک صنعت، شرکتی که سود خالص بهتری دارد عملکرد و سودآوری بهتری داشته است. به‌دلیل اینکه توانسته هزینه‌های تولید را بهتر مدیریت کند. مدیریت نیروی انسانی بهتری داشته و ساختار مالی کارآتری دارد. مقدار نسبت‌هایی که گفته شد در هر صنعت جزو ویژگی‌های آن صنعت است. بعضی از صنایع حاشیه فروش پایینی دارند، در برخی صنایع حاشیه فروش بالا متداول است. پس مقایسه این نسبت‌ها در دو شرکت از صنایع مختلف احتمال مواجهه با خطا در تحلیل را زیاد می‌کند.

حسابداری

این نسبت مبلغ ریالی سود ناخالص را که به ازای هر ریال فروش حاصل می شود نشان می دهد این نسبت برای ارزیابی عملیات اجرایی و تحصیل درآمد شرکت مورد استفاده قرار می گیرد . همچنین توانایی شرکت را در کنترل بهای تمام شده کالای فروش رفته مورد سنجش و ارزیابی قرار می دهد نسبت سود ناخالص به فروش بلیان می کند که آیا شرکت در ثابت نگه داشتن یا کاهش بهای تمام شده کالای فروش رفته موفق بوده است یا نه ؟

اگر افزایش سود ناخالص شرکت به دلیل افزایش بیش از اندازه قیمتهای فروش باشد از قابلیت رقابت محصولات شرکت کاسته می شود و احتمال کاهش درآمد فروش وجود دارد اما اگر افزایش سود ناخالص به دلیل کاهش در هزینه های تولید باشد در این صورت بر قابلیت رقابت محصولات افزوده خواهد شد و احتمال افزایش در درآمد فروش وجود خواهد داشت.

نسبت سود عملیاتی به فروش

سود عملیاتی پس از کسر بهای تمام شده کالای فروش رفته و هزینه های عملیاتی ( شامل کلیه هزینه های توزیع و فروش ، هزینه های عمومی و اداری ) از درآمد فروش بدست می آید . نسبت سود عملیاتی به فروش ، مبلغ ریالی سود عملیاتی شرکت را که به ازای هر ریال فروش حاصل می شود نشان می دهد . این نسبت ، نحوه کنترل هزینه های عملیاتی شرکت را در یک دوره مالی نشان می دهد . توجه داشته باشید که نسبت سود عملیاتی ، اقلام غیر عملیاتی نظیر: درآمد بهره ، هزینه بهره ، سود و زیان ناشی از عملیات غیر مستمر ، اقلام غیر عادی و اقلام غیر مترقبهرا در بر نمی گیرد.

نسبت سود خالص به فروش

این نسبت نشان می دهد که از هر ریال فروش ، چند ریال سود خالص برای سهامداران تحصیل شده است.

نسبت سود خالص به فروش ، نتیجه روابط متقابل سه عامل زیر می باشد :

1)حجم فروش 2) سیاست قیمت گذاری 3) ساختار هزینه های شرکت

یعنی هرچند نسبت سود خالص یکی از معیارهای مهم سنجش کارایی مدیریت به شمار می رود ، ولی باید توجه داشت که این نسبت به تنهایی قادر به ارائه میزان موفقیت یا عدم موفقیت عملیات یک شرکت نیست ، بلکه سایر عوامل نظیر حجم فروش ، سیاست قیمت گذاری محصولات ، ساختار هزینه های شرکت ، سرمایه بکار گرفته شده در شرکت، سرعت گردش موجودی ، سرعت گردش مطالبات ، سرعت گردش داراییها ، نوع فعالیت شرکت و . نیز باید در نظر گرفته شوند.

بازده کل داراییها

داراییهای شرکت ، نقش اصلی در تحصیل سود ایفا می کنند . هر چقدر داراییها با کارایی بیشتری بکار گرفته شوند ، شرکت سود آورتر خواهد بود . داراییها صرفنظر از اینکه از محل وجوه استقراض یا سرمایه گذاری صاحبان اصلی ، تامین شده باشند ، وظایف مربوط به خود را به نحوی مطلوب انجام می دهند. بازده کل داراییها ، نحوه بکارگیری از داراییهای شرکت در جهت ایجاد درآمد و فروش توسط مدیریت را مورد سنجش و ارزیابی قرار می دهد سهامداران و مدیران ، بازده کل داراییهای شرکت را با بازده بکارگیری درآمد و سود خالص چیست؟ منابع در زمینه های دیگر با هم مقایسه می کنند . هر چه این بازده بالاتر باشد ، کارایی شرکت در بکارگیری از داراییها و منابع بهتر است.

خالص بازده داراییها

اگر کلیه داراییهای یک شرکت توسط سهامداران عادی آن تامین شود ، در این صورت بازده کل داراییها برابر با بازده خالص داراییها خواهد بود ، ولی اگر بخشی از داراییهای شرکت از طریق دریافت وام و بدهی تامین شود ، در این صورت خالص بازده داراییها از بازده کل داراییها کمتر خواهد بود . خالص بازده داراییها به مبلغ بازده پس از کسر مالیات ، اشاره می کند و خالص بازده داراییها هنگامی محاسبه می شود که شرکت هزینه بهره پرداخت کرده باشدو به عبارت دیگر ، بخشی از داراییها از بدهیها و استقراض ، تامین شده باشند.

چون هزینه بهره نداریم پس نمی توانیم خالص بازده داراییها را بدست بیاوریم.

بازده حقوق صاحبان سهام

هدف مدیریت ، حداکثر ساختن ثروت سهامداران عادی شرکت است . نسبت بازده حقوق صاحبان سهام ، بهترین معیار سنجش موفقیت یا عدم موفقیت مدیریت شرکت در دستیابی به این هدف است . این نسبت تاکید می کند که بازده حاصل از درآمد ، وابسته به مبلغ سرمایه گذاری شده توسط سهامداران است.

اگر کلیه داراییهای یک شرکت توسط سهامداران عادی تامین شود ، کل بازده این داراییها متعلق به آنان است . اما در صورتی که شرکت برای تهیه داراییها از استقراض و وام استفاده نموده باشد و از محل این داراییها بتواند بازده ای بیشتر از نرخ بهره وامها و استقراض بدست آورد ، سهامداران عادی از این استقراض و وام منتفع می شوند . افزایش بازده سهامداران عادی به دلیل استفاده از استقراض و سرمایه گذاری وجوه استقراض شده در زمینه هایی که نرخ بازده بالاتر از نرخ استقراض بدست آید ، اهرم مالی نامیده می شود.

اگر بازده حقوق صاحبان سهام عادی از خالص بازده داراییها بزرگتر باشد ، در این صورت اهرم مالی برای شرکت وجود دارد و مقدار آن نیز مثبت است.

اما اگر بازده حقوق صاحبان سهام عادی کمتر از خالص بازده داراییها باشد ، اهرم مالی منفی خواهد بود و این به ضرر سهامداران عادی است.

اگر شرکت هیچ بدهی نداشته باشد و از بدهیها و استقراض استفاده نکند ، در این صورت بازده حقوق صاحبان سهام عادی دقیقاً برابر با خالص بازده کل داراییها خواهد بود.

خالص بازده داراییها- بازده حقوق صاحبان سهام عادی = اهرم مالی

چون هزینه بهره نداریم پس نمی توانیم خالص بازده داراییها را بدست بیاوریم بنابراین بدست آوردن اهرم مالی هم امکان پذیر نیست.

بازده سرمایه گذاری

در چند دهه قبل ، شرکت دو پونت روشی را برای تفکیک و ارتباط صورتهای مالی با یکدیگر ارائه داد که اصطلاحاً به سیستم دو ونت نامگذاری شد این سیستم در واقع روابط متقابل بین نسبتهای مالی را نشان می دهد . هدف اصلی این سیستم ارائه معیاری جهت سنجش و اندازه گیری عملکرد مدیریت از طریق محاسبه بازده سرمایه گذاری می باشد . بازده سرمایه گذاری یک معیار مناسب و جامع برای اندازه گیری فعالیتهای مالی شرکت است داده های فرمول بازده سرمایه گذاری از اقلام اصلی صورتحساب سود و زیان و ترازنامه می باشد.

سرمایه بکار گرفته شده ، یکی از موارد زیر می تواند باشد:

1- مجموع سرمایه در گردش خالص ( شامل داراییهای جاری منهای بدهیهای جاری ) و داراییهای ثابت

2- جمع کل داراییها

اطلاعات مربوط به سود هر سهم به طور وسیعی در ارزیابی عملیات اجرایی شرکتها مورد استفاده قرار می گیرد . اغلب اوقات سود هر سهم به عنوان تنها مقیاسی تلقی می شود که به بهترین نحوه عملکرد یک شرکت در آن تبلور یافته است مبلغ سود هر سهم ، تفییر در سود هر سهم نسبت به دوره قبل و روند سود هر سهم تماماً مقیاسهای با اهمیتی درمورد موفقیت یا شکست یک شرکت است . سود هر سهم معمولاً در صورتهای مالی منتشر شده توسط شرکتها ارائه می گردد . شاید بتوان گفت که سود هر سهم یکی از مهمترین اقلامی است که در صورتحساب سود و زیان شرکتها نشان داده می شود ، زیرا سود هر سهم داده ای است که منعکس کننده سود خالص دوره جاری و در ارتباط با تعداد سهام عادی منتشر شده است.

معیاری دیگر که برای ارزشیابی سهام مورد استفاده قرار می گیرد ، ارزش دفتری سهم می باشد . ارزش دفتری سهام ، معادل خالص داراییهای شرکت می باشد . خالص داراییهای شرکت نیز برابر با جمع داراییها منهای جمع بدهیها ( برمبنای مبالغ ثبت شده در دفاتر شرکت ) است . ارزش دفتری سهم معمولاً به صورت قیمت ، بیان می شود وبرابر با سرمایه هرسهم منتشر شده شرکت می باشد . در محاسبه ارزش دفتری هر سهم معمولاً از ارزش با فرض تداوم فعالیت شرکت استفاده می شود .

آشنایی درآمد و سود خالص چیست؟ با مفهوم سود در تحلیل مالی

تمام افراد هنگام مطالعه‌ی تحلیل‌های مالی شرکت‌ها با مفاهیمی همچون سود خالص و ناخالص، سود عملیاتی، حاشیه‌ی سود و … برخورد داشته‌اند. اما آیا می‌دانید هر کدام از این واژه‌ها به چه معنا هستند؟ واضح است که شناخت این درآمد و سود خالص چیست؟ مبانی تصوری جامع‌تر از سهام اعلامی را در اختیار شما قرار خواهد گذاشت. سود و زیان یکی از مهم‌ترین مفاهیمی است که سهامداران در فعالیت‌های اقتصادی خود باید به آن توجه نمایند. بر اساس گزارش سود و زیان می‌توانید بفهمید که یک شرکت در طول سال چقدر پول به دست آورده است یا چقدر ضرر دیده است. در واقع، این گزارش به ارزیابی عملکرد شرکت‌ها طی یک دوره‌ی زمانی معین می‌پردازد. آگاهی از صورت سود و زیان برای دو گروه اعتباردهندگان و سرمایه‌گذاران از اهمیت بالایی خوردار است. با درآمد و سود خالص چیست؟ ادامه‌ی این مطلب از سایت استخدام و آموزش چراغ همراه ما باشید تا راجع به مفهوم سود در تحلیل مالی بیش‌تر صحبت کنیم.

سود ناخالص

سود ناخالص

آشنایی با سود ناخالص

یک نمونه از سود در تحلیل مالی سود ناخالص (به انگلیسی: Gross profit‎) است که تفاوت میان درآمد حاصل از کل فروش شرکت برای یک دوره‌ی خاص (مثلاً ۱ ساله) و بهای تمام شده‌ی کالا و خدمات به فروش رفته، می‌باشد. در واقع کارآمدی یک شرکت در استفاده از نیروی کار و تجهیزاتش با استفاده از سود ناخالص تعیین می‌شود. این معیار فقط هزینه‌های متغیر (هزینه‌هایی که با سطح خروجی و تولید نوسان می‌کنند.) مثل مواد خام و اولیه، کارمزد کارکنان بخش فروش، لوازم موردنیاز برای شرکت‌ها، تجهیزات استهلاک‌پذیر و… را در نظر می‌گیرد. اما هزینه‌های ثابت (هزینه‌هایی که بدون توجه به سطح خروجی پرداخت می‌شوند.) مثل تبلیغات، اجاره، بیمه، حقوق کارمندانی که به صورت مستقیم در فرآیند تولید نقش ندارند و تجهیزات دفتری را شامل نمی‌شود. سود ناخالص با سود عملیاتی و سود قبل از بهره و مالیات متفاوت می‌باشد.

سود عملیاتی

در بحث سود در تحلیل مالی با مفهومی به نام سود عملیاتی نیز مواجه می‌شویم. گفتیم که سود ناخالص اختلاف بین درآمد حاصل از کل فروش و بهای تمام شده را نشان می دهد. سود عملیاتی نشان‌دهنده‌ی باقیمانده‌ی‌ سود پس از محاسبه‌ی‌ تمام هزینه‌های عملیاتی مربوط به واحد تجاری است. در محاسبه‌ی‌ سود عملیاتی علاوه بر بهای تمام‌شده‌‌ی کالای فروش رفته، هزینه‌های اداری، عمومی و هزینه‌هایی نظیر بیمه، اجاره، حمل ‌و نقل و کرایه در نظر گرفته می‌شوند. در واقع، تمام هزینه‌هایی که برای حفظ فعالیت واحد تجاری ضروری هستند، باید در محاسبه‌ی‌ سود عملیاتی در نظر گرفته شوند. برای مثال درآمد کسب‌شده از محل فروش خودرو متعلق به شرکت خودروسازی یک درآمد عملیاتی محسوب می‌شود. اما درآمد حاصل از فروش زمین یا ساختمانی که از آن شرکت خودروسازی است، برای این شرکت یک درآمد عملیاتی نیست. بلکه آن را درآمد غیرعملیاتی می‌نامند.

سود خالص

سود خالص

آشنایی با سود خالص

هزینه‌های دیگری همچون بهره، مالیات و همچنین کلیه‌ی جریانات وجوه ورودی و خروجی را باید در سود عملیاتی اثر داد. حاصل این تغییرات در سود عملیاتی و عددی که پس از محاسبه‌ی کل کسورات به دست درآمد و سود خالص چیست؟ می‌آید را سود خالص می‌نامند. مثبت یا منفی بودن این نوع از سود در تحلیل مالی، نسبت مستقیم با عملکرد شرکت‌های موردنظر دارد. همچنین مثبت بودن سود خالص، به افزایش ارزش سهام و در نهایت افزایش حقوق صاحبان سهام می‌انجامد.

حاشیه سود در تحلیل مالی چیست؟

طبق تعریفی که در ویکی پدیا آورده شده است: «حاشیه‌ی سود، نسبتی است، که توسط آن، سودآوری هر دلار از فروش را، محاسبه می‌کنند؛ به این ترتیب که مقدار سود پس از کسر مالیات را بر فروش خالص تقسیم می‌کنند». به بیان ساده‌تر برای به دست آوردن حاشیه سود در تحلیل مالی اگر هر کدام از سودهای محقق شده شامل سود ناخالص، عملیاتی و یا خالص را بر کل درآمد شرکت در آن دوره تقسیم و حاصل را در ۱۰۰ ضرب کنیم، حاشیه‌ی سود شرکت به واحد درآمد و سود خالص چیست؟ درآمد و سود خالص چیست؟ درصد به دست خواهد آمد. برای مطالعه بیشتر می‌توانید به مقاله « آشنایی با مفهوم حاشیه سود در بورس و انواع آن » مراجعه نمایید.

EPS برای تعیین سود در تحلیل مالی

EPS برای تعیین سود در تحلیل مالی

برای مشخص شدن سود در تحلیل مالی از EPS استفاده می شود

برای بررسی سود در تحلیل مالی گاهی لازم است تا EPS یا سود هر سهم را محاسب نماییم. منظور از سود هر سهم (به انگلیسی: Earnings per share)، یکی از آماره‌های مالی می‌باشد که عموماً مورد توجه تحلیل‌گران مالی و سرمایه‌گذاران می‌باشد. EPS اغلب برای ارزیابی سودآوری درآمد و سود خالص چیست؟ و ریسک مرتبط با سود و نیز قضاوت در خصوص قیمت سهام استفاده می‌شود. سود هر سهم از تقسیم میزان سود عملیاتی، پس از کسر مالیات شرکت، بر تعداد کل سهام، محاسبه می‌شود و نشان دهنده سودی است که شرکت در یک دوره‌ی مشخص، به ازای یک سهم عادی، به دست می‌آورد. به‌عبارت دیگر، این نسبت با استفاده از تقسیم سود موجود برای سهامداران، بر تعداد سهام منتشر شده، محاسبه می‌گردد. سود قابل تقسیم برای سهامداران عادی، سود خالصی می‌باشد که بعد از کسر مالیات و کسر سود سهم ممتاز به دست می‌آید.

DPS برای تعیین سود در تحلیل مالی

سود نقدی سهام یا (DPS (Dividend Per Share، بخشی یا کل سودی است که برای هر سهم در یک سال مالی محقق شده و می‌توان آن را بین سهامداران به‌صورت نقدی توزیع کرد. این نوع از سود در تحلیل مالی به سهامدارانی تعلق می‌گیرد که در زمان برگزاری مجمع عمومی عادی سالیانه، سهام شرکت را خریداری کرده باشند. این امر بدین معناست که تفاوتی ندارد سهام‌دار، چند روز پیش از تشکیل مجمع، سهام شرکت را خریداری کرده باشد و یا چند روز پس از تخصیص سود، سهام خود را به فروش می‌رساند.

نسبت P/E چیست؟

گاهی برای محاسبه سود در تحلیل مالی نیازمند استفاده از نسبت P/E هستیم. این نسبت یکی از نسبت‌های موثر و کاربردی در تحلیل سهام است که به آن نسبت پی بر ای یا نسبت قیمت سهم به سود یا درآمد آن می‌گویند. برای مثال اگر قیمت سهم ۱۰۰ تومان و سود هر سهم ۲۰ تومان باشد، نسبت پی به ای آن ۵ مرتبه خواهد بود. با مقایسه‌ی این نسبت در گروه‌های مالی می‌توان رشد قیمت نسبت به درآمد سهم را مورد سنجش قرار داد. زمانی‌که بحث ارزش‌گذاری سهام پیش می‌آید، نسبت قیمت به درآمد (P/E) از قدیمی‌ترین و پراستفاده‌ترین معیارها به شمار می‌آید. با وجودی که این نسبت به سادگی قابل محاسبه می‌باشد ولی در واقع تفسیر آن قدری مشکل است. این در حال است که اگر سرمایه‌گذاران در بازار سهام از این نسبت به درستی استفاده کنند، اطلاعات مفیدی در اختیارشان قرار خواهد گرفت.

چند نکته‌ مهم برای تعیین سود در تحلیل مالی

چند نکته‌ مهم برای تعیین سود در تحلیل مالی

نکات مهمی جهت تعیین سود در تحلیل های مالی

برای تعیین سود در تحلیل مالی باید به نکاتی توجه داشته باشید که در ادامه بیان خواهیم کرد. با رعایت این نکات خواهید دید که سود کردن در بورس راحتتر از آن چیزی است که حتی فکرش را کنید.

  • اولین نکته‌ای که باید به آن توجه داشته باشید این است که لزوماً کل سود محقق شده بصورت سود نقدی یا DPS بین سهامداران توزیع نمی‌شود. ممکن است بخشی از آن برای اموری همچون سود انباشته استفاده گردد.
  • نکته‌ی دوم این‌که در تعریف سود و محاسبه‌ی حاشیه‌ی آن باید هر گروه را به‌صورت مستقل در نظر داشت. برای مثال نمی‌توان حاشیه‌ی سود یک شرکت پخش دارویی را با یک شرکت خودروسازی مقایسه کرد.
  • به خاطر داشته باشید که برای تعیین سود در تحلیل مالی نسبت پی به ای (P/E) به تنهایی معیار کاملی برای تحلیل ارزندگی شرکت‌ها نیست. برای بسیاری از شرکت‌ها که سود قابل تحقق یا تحقق یافته ندارند و اتفاقا هر دوره در حال شناسایی زیان هستند و همچنین در شرایطی که تورم بر ارزش‌گذاری شرکت‌ها حاکم است، باید از روشهای دیگری برای سنجش استفاده کرد.

سخن آخر

در این مقاله از سایت آموزش و استخدام چراغ راجع به مفاهیم مرتبط با سود در تحلیل مالی صحبت کردیم. دانستن این موارد به شما کمک می‌کند که با پیش‌زمینه‌‌ی بهتری راجع به سهام‌های اعلامی در بورس تصمیم بگیرید و در نهایت بهترین انتخاب‌ها را داشته باشید. چراغ به عنوان سامانه آموزش و کاریابی هوشمند در آخر به شما توصیه می‌کند که برای موفقیت در بورس همیشه بر روی آموزش و به روزکردن اطلاعات خود وقت کافی بگذارید و با انواع روش‌های تحلیل و روانشناسی بازار آشنا شوید. برای این منظور می‌توانید از دوره های آموزش بورس چراغ استفاده نمایید.

حسابداران خبره

قالب وبلاگ

در مورد تقسیم سود میان سهام داران توسط مجمع عمومی باید بین دو فرض تفکیک قائل شویم:

فرض وجود سود قابل تقسیم و فرض عدم آن.

الف) فرض وجود سود قابل تقسیم

«سود قابل تقسیم عبارت است از سود خالص سال مالی شرکت منهای زیانهای سالهای مالی قبل و اندوخته قانونی . و سایر اندوخته های اختیاری بعلاوه سود قابل تقسیم سالهای قبل که تقسیم نشده است»(ماده 239 لایحه قانونی 1347).

1.سود خالص. همان طور که گفتیم، ترازنامه و حساب سود و زیان شرکت بیانگر میزان درآمد شرکت و نیز هزینه ها و استهلاکات و ذخیره ها در سال مالی است. «سود خالص شرکت در هر سالی مالی عبارت است از درآمد حاصل در همان سال مالی منهای کلیه هزینه ها و استهلاکات و ذخیره ها»(ماده 237 لایحه قانونی 1347). هرگاه درآمد شرکت بیش از هزینه ها و استهلاکات باشد، شرکت دارای سود خالص است؛ در صورت عکس معلوم می شود که شرکت، به میزان تفاوت بین درآمد و هزینه ها، متحمل زیان شده است.

اندوخته قانونی. طبق روال گذشته(ماده 57 ق.ت) در لایحه 1347 تمام شرکتهای سهامی مکلف اند مبلغی از سود خالص را به عنوان اندوخته قانونی کنار بگذارند.

[1] این مبلغ معادل یک بیستم سود خالص شرکت پس از وضع زیانهای وارد آمده در سالهای قبل است(ماده 238 لایحه قانونی 1347). «همین که اندوخته قانونی به یک دهم سرمایه شرکت رسید موضوع کردن آن اختیاری است و در صورتی که سرمایه شرکت افزایش یابد کسر یک بیستم مذکور ادامه خواهد یافت تا وقتی که اندوخته قانونی به یک دهم سرمایه بالغ گردد»(ماده 140 لایحه قانونی 1347).

قانون گذار برای مصرف اندوخته قانونی پیش بینی خاصی نکرده است؛ از این رو، شرکت می تواند برای فعالیتهای مختلفی که می خواهد آن را به کار برد. در هر صورت، اندوخته قانونی از بدیهیهای شرکت به صاحب سهم است ـ هرچند وجود آن توان مالی شرکت را بیشتر می کند.

هدف قانون گذار از پیش بینی اندوخته قانونی بالا بردن تضمین طلب طلبکاران از شرکت است؛ بنابراین، ضمن الزامی کردن اندوخته مزبور مقرر کرده است که هرگاه تصمیم مجمع عمومی در مورد تقسیم سود میان سهام داران متضمن کسر اندوخته قانونی نباشد، باطل است(ماده 238 لایحه قانونی 1347).

اندوخته اختیاری. منظور از اندوخته اختیاری اندوخته ای است که شرکت مختار است، در صورت تصمیم مجمع عمومی مبنی بر عدم تقسیم سود میان سهام داران، بنا بر تصمیم این مجمع، آن را کنار بگذارد. اطاق اندوخته اختیاری به این نوع اندوخته به دلیل آن است که، بر خلاف اندوخته قانونی، شرکت ملزم به کنار گذاشتن آن نیست.

[۲] اندوخته اختیاری را نباید با ذخیره هایی که قانون گذار پیش بینی کرده است اشتباه کرد. این ذخیره ها در ترازنامه شرکت قید می شود و به مصارفی می رسد که در ماده 234 لایحه قانونی 1347 ذکر شده است.

از آنجا که مجمع عمومی، به عنوان نهاد تصمیم گیرنده در مورد اندوخته اختیاری، ممکن است از اختیار خود سوء استفاده کند و مبالغ هنگفتی را بابت اندوخته اختیاری کنار بگذارد و بدین ترتیب حقوق صاحبان سهام اقلیت که می خواهند سود سالانه حاصل از سرمایه درآمد و سود خالص چیست؟ گذاری خود را دریافت کنند ضایع شود، قانون گذار ایران، روش منطقی ذیل را در پیش گرفته است:

«تقسیم سود و اندوخته بین صاحبان سهام فقط پس از تصویب مجمع عمومی جایز خواهد بود، و در صورت وجود منافع، تقسیم 10 درصد از سود ویژه سالانه [یعنی سود خالص موضوع ماده 237 لایحه قانونی 1347] بین صاحبان سهام الزامی است». این قاعده که در ماده 90 لایحه مذکور مقرر شده است، از مواردی است که قانون گذار برای جلوگیری از سوء استفاده از حق اکثریت و به نفع اقلیت سهام داران پیش بینی کرده است؛ بنابراین، مجمع عمومی نمی تواند پس از وضع اندوخته قانونی از سود خالص تصمیم بگیرد بقیه را بابت اندوخته اختیاری کنار بگذارد، بلکه باید اندوخته اختیاری را طوری وضع کند که بتوان 10 درصد از سود خالص را بین صاحبان سهام تقسیم کرد.

مبلغ سود قابل پرداخت:

به موجب ماده 240 لایحه قانونی 1347:« مجمع عمومی پس از تصویب حسابهای سال مالی و احراز اینکه سود قابل تقسیم وجود دارد، مبلغی از آن را که باید بین صاحبان سهام تقسیم شود تعیین خواهد نمود. علاوه بر این، مجمع عمومی می تواند تصمیم بگیرد که مبالغی از اندوخته هایی که شرکت در اختیار دارد[یعنی اندوخته های اختیاری] بین صاحبان سهام تقسیم شود؛ در این صورت، در تصمیم مجمع عمومی باید صریحاً قید شود که مبالغ مورد درآمد و سود خالص چیست؟ نظر از کدام یک از اندوخته ها باید برداشت تقسیم شود. هر سودی که بدون رعایت مقررات قانونی تقسیم شود، منافع موهوم تلقی خواهد شد. نحوه پرداخت سود قابل تقسیم توسط مجمع عمومی تعیین می شود. ». مجمع عمومی ممکن است تصمیم بگیرد سود اختصاص نیافته به صاحبان سهام فوراً به آنها پرداخت شود. همچنین ممکن است تاریخی را که از آن تاریخ پرداخت سود شروع شده است، معین کند. اگر مجمع اخیر در م ورد تاریخ تصمیم نگرفته باشد هیئت مدیره می تواند آن را معین کند، ولی در هر حال پرداخت سود باید ظرف هشت ماه پس ازتصمیم مجمع عمومی راجع به تقسیم سود انجام پذیرد(قسمت اخیر ماده 240 لایحه قانونی 1347). از تاریخ تصمیم گیری مجمع عمومی در مورد اختصاص سود به سهام داران، صاحبان سهام بابت سود اختصاص یافته به خود طلبکار شرکت تلقی می شوند و در صورت ورشکستگی شرکت نیز در ردیف دیگر طلبکاران شرکت در غرما قرار می گیرند.

سود قابل تقسیم ممکن است به صورت نقد به سهام داران پرداخت شود. همچنین ممکن است به میزان ارزش سود درآمد و سود خالص چیست؟ مذکور سهام جدید به آنان داده شود. طریق اخیر یکی از طرق افزایش سرمایه شرکت است که در جای خود درباره آن صحبت خواهیم کرد.

ب)فرض عدم سود قابل تقسیم

هرگاه حسابهای شرکت بیانگر عدم وجود سود قابل تقسیم باشد، پرداخت هیچ گونه وجهی به صاحبان سهام میسر نیست و اگر وجهی به آن پرداخت شود، در حکم پرداخت سود موهوم است که قانون گذار آن را محکوم کرده و برای تخلف از این قاعده مجازات کیفری معین نموده است(بند یک ماده 258 ناظر بر ماده 240 لایحه قانونی 1347).

[3] هرگاه شرکت زیان کرده باشد در دفاتر ذکر می شود تا در دوره مالی بعدی در تقسیم سود احتساب شود. راه حل دیگر این است که برای جبران زیان از اندوخته ها استفاده شود. البته، اگر زیان وارد آمده معادل نصف سرمایه یا بیشتر باشد، صاحبان سهام باید دعوت شوند تا ضمن تشکیل جلسه مجمع عمومی فوق العاده در مورد انحلال یا ابقای شرکت تصمیم گیری کنند(ماده 141 لایحه قانونی 1347).

[1] - قانون گذار در ماده 57 قانون تجارت 1311 از سرمایه احتیاطی درآمد و سود خالص چیست؟ صحبت کرده است که همان اندوخته قانونی فعلی است.

[2] - به موجب ماده مذکور، پایین آمدن ارزش دارایی ثابت شرکت به هر علتی باید در استهلاکات قید شود. برای جبران کاهش احتمالی ارزش دیگر اقلام دارایی و زیانها و هزینه های احتمالی باید ذخیره لازم منظور گردد.

[3] - البته، باید توجه کرد که تقسیم هر سود موهومی بین صاحبان سهام مجازات کیفری ندارد، بلکه باید شرایط ذیل محقق گردد: تقسیم سود موهوم بدون صورت دارایی و ترازنامه یا به استناد صورت دارایی و ترازنامه مزور (بند یک ماده 258 لایحه قانونی 1347).

سود خالص

سود خالص (به انگلیسی : Net income ) یا درآمد خالص، در حسابداری، به میزان سود باقی‌مانده یک شرکت اطلاق می‌شود، که پس از کسر نمودن مجموع بهای کالای فروخته شده، هزینه‌های عملیاتی، برآمد و مالیات، از مجموع درآمدها در طول یک دوره حسابرسی، عاید آن شرکت می‌گردد. [1]

اگر هزینه‌های عملیاتی و مالیات یک شرکت را در طول یک سال مالی، از درآمدهای آن شرکت کسر نماییم، عدد بدست آمده، نشانگر سود خالص آن شرکت می‌باشد. [2] مثبت یا منفی بودن این عدد، نسبت مستقیم با عملکرد شرکت مورد نظر دارد. همچنین مثبت بودن سود خالص، به افزایش ارزش سهام و در نهایت افزایش حقوق صاحبان سهام می‌انجامد. [3] [4] در حوزه ارائه صورت‌های مالی، بنیاد استانداردهای گزارشگری مالی بین‌المللی سود خالص را مترادف با سود و زیان تعریف می‌کند. سود خالص در حسابداری یک مفهوم مجزا از سود می‌باشد. سود خالص همچنین می‌تواند از مجموع درآمدهای غیرعملیاتی و درآمدهای عملیاتی یک شرکت، سپس کم کردن مالیات نیز محاسبه شود. [5] [6]

محاسبه سود خالص اغلب از مجموع درآمدهای عملیاتی شرکت آغاز می‌شود. به‌این‌ترتیب هزینه‌های فروش، در کنار هر هزینه دیگری که شرکت در طول دوره حسابرسی متحمل شده، حذف می‌شود، تا سود قبل از مالیات بر درآمد محاسبه گردد و اگر مالیات نیز از این مقدار کسر شود، میزان خالص سود، بدست می‌آید. [7]



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.