مدیریت ریسک چیست؟
مدیریت ریسک یکی از شرطهای ضروری برای موفقیت در معاملهگری فعال (Active trading) است و بااینوجود اغلب نادیده گرفته میشود. باید در نظر داشت یک تریدر بدون استراتژی مدیریت ریسک مناسب، حتی پس از سود بسیار تنها با یک یا دو معامله بد همهچیز را از دست خواهد داد. مدیریت ریسک به کاهش ضرر کمک میکند و همچنین میتواند معاملهگران را در برابر از دست دادن کل سرمایه بیمه کند. اگر شما ریسک یک معامله را مدیریت کنید، درهای کسب درامد در بازار برای شما باز خواهد شد.
در ادامه به برخی از استراتژیهای ساده مدیریت ریسک برای محافظت از سود و سرمایه شما، میپردازیم.
پایبند بودن به قانون یک درصد
بسیاری از معاملهگران روزانه از قانون یک درصد پیروی میکنند. این قانون به این صورت است که شما هرگز نباید بیش از یک درصد از کل سرمایه خود را در یک معامله قرار دهید. بنابراین اگر برای مثال ۱۰ هزار دلار در حساب معاملاتی خود دارید، موقعیتی که قصد ورود به آن را دارید، تحت هیچ شرایطی نباید بیش از ۱۰۰ دلار باشد؛ یعنی یک درصد از کل سرمایه شما!
این استراتژی در بین سرمایهگذاران خردی که سرمایه زیادی ندارند بسیار محبوب است. هرچند گاهی این افراد ریسک بیشتری کرده و با دو درصد از کل سرمایه خود وارد یک معامله میشوند.
بد نیست بدانید که سرمایهگذاران بزرگتر حتی درصد کمتری از کل سرمایه خود را درگیر یک معامله میکنند. چرا که هرچه میزان سرمایه شما بیشتر باشد به طبع آن اندازه موقعیت معاملاتی (Position) شما نیز بزرگتر خواهد بود.
بهترین راه برای متعادل نگهداشتن ضرر و زیان، این است که این قانون را رعایت کنید و هیچوقت بیشتر از ۲ درصد از کل سرمایه خود را درگیر یک معامله نکنید. در غیر این صورت کل سرمایه شما در معرض ریسک زیادی قرار خواهد داشت.
تنظیم نقاط حد ضرر و سود (Stop-Loss & Take-Profit Points)
نقطه حد ضرر، قیمتی است که در آن معاملهگر سهام خود را میفروشد و میزان ضرر را به جان میخرد. این مسئله اغلب زمانی رخ میدهد که روند معامله طبق انتظار یک معاملهگر پیش نرود. اصولاً نقاط حد ضرر برای این است که معاملهگر دچار توهم ذهنی “قیمت دوباره برمیگردد” نشده و با کمک نقطه حد ضرر، از ضررهای بیشتر جلوگیری میکند.
بهعنوانمثال اگر سطح کلیدی حمایت یک رمزارز یا یک سهام شکسته شود، معاملهگران به سرعت اقدام به فروش آن دارایی میکنند.
از طرف دیگر نقطه برداشت سود به قیمتی گفته میشود که در آن معاملهگر سهام خود را میفروشد و با کسب سود از معامله خارج میشود. معمولاً این نقاط کمک میکنند که یک معاملهگر سود مطمئنه از یک معامله را به دست آورد.
بهعنوانمثال، اگر رمزارز یا سهامی پس از یک حرکت بزرگ صعودی به سطح مقاومتی کلیدی خود نزدیک شود، معاملهگران ممکن است پیش از رسیدن قیمت به ثبات نسبی در نزدیکترین مقاومت کلیدی اقدام به فروش دارایی کنند.
برنامهریزی معاملات؛ بخشی جدانشدنی از زندگی یک معاملهگر موفق
معاملهگران موفق معمولاً این عبارت را نقل میکنند: ” از قبل برای معاملات خود برنامهریزی کنید و اجازه بدهید این برنامهریزیها معاملات شما را پیش ببرند.” برنامهریزی کردن، اغلب فاصله بین موفقیت و شکست است.
مشخص کردن حد ضرر (Stop Loss) و نقطه برداشت سود (Take Profit) دو بخش کلیدی از برنامهریزی یک معاملهگر موفق است. یک تریدر موفق میداند که تا چه اندازه حاضر است برای یک دارایی هزینه کند و با چه قیمتی مایل است آن را بفروشد.
با دانستن این موارد، شما میتوانید احتمال بازدهی معاملات خود را با اهداف تعیینشده بسنجید و اگر میانگین سود مناسب باشد، وارد معاملات مذکور شوید.
در سوی دیگر یک تریدر ناموفق غالباً بدون داشتن برنامه در مورد نقاط فروش سود یا زیان، وارد مدیریت ریسک معاملات معامله میشوند. درست مانند قماربازان به صورت پنجاهپنجاه و با تکیه بر شانس پیش میروند. آنها در این حین ناگهان مغلوب احساسات شده و معاملات احساسی جای معاملات منطقی را میگیرد. در ادامه با هر ضرر افراد معمولاً دوست دارند صبر کنند و امیدوارند که بتوانند پول ازدسترفته خود را به شکلی جبران کنند، درحالیکه اگر سود کنند به طمع کسب سودهای بیشتر شروع به معاملات بیپروا میکنند.
محاسبه بازده مورد انتظار
تنظیم نقاط حد ضرر و حد برداشت سود برای محاسبه بازده مورد انتظار نیز ضروری است. این محاسبه برای معاملهگران یا تریدرها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است زیرا به کمک آن انتظارات از معامله شکلی منطقی پیدا خواهد کرد. همچنین، این محاسبه روشی سیستماتیک برای مقایسه معاملات مختلف بوده و نهایتاً به کمک آن میتوان سودآورترین معاملات را انتخاب کرد.
با استفاده از فرمول زیر میتوان بازده مورد انتظار را محاسبه کرد:
[(احتمال سود) x (حد سود % سود)] + [(احتمال ضرر) x (حد ضرر% ضرر)] [(Probability of Gain) x (Take Profit % Gain)] + [(Probability of Loss) x (Stop-Loss % Loss)]
بازده مورد انتظار یک معاملهگر فعال را میتوان به کمک این محاسبه به دست آورد. معاملهگران از این فرمول برای سایر موقعیتهای معاملاتی استفاده میکنند تا نهایتاً دارایی یا رمزارزی که بیشترین بازده را دارد انتخاب کنند. علاوه بر این احتمال سود یا ضرر را میتوان با استفاده از شکستهای تاریخی و شکست از سطح حمایت یا مقاومت نیز محاسبه کرد، هرچند برخی از معاملهگران به کمک تجربه و دانش خود، این میزان را بر پایه علم حدس میزنند.
تنوعبخشی و هج بودن (Hedge)
هرگز تخممرغهای خود را در یک سبد قرار ندهید تا مطمئن باشید که از معاملات خود حداکثر استفاده را میبرید. اگر تمام پول خود را در یک سهام یا یک رمزارز قرار دهید، در واقع خود را برای یک ضرر بزرگ آماده میکنید. بنابراین به یاد داشته باشید که باید به سرمایهگذاریهای خود تنوعبخشید. تنوعبخشی شامل مسائل زیادی از جمله صنعتی که در آن سرمایهگذاری کردهاید، بازارهای متفاوت و یا حتی مناطق جغرافیایی مختلف میشود. این مسئله نهتنها به شما کمک خواهد کرد تا ریسک خود را مدیریت کنید ، بلکه فرصت سرمایهگذاریهای بیشتری را در اختیار شما قرار میدهد.
همچنین ممکن است زمانی مجبور به حفظ یا هدج کردن(Hedge) موقعیت معاملاتی خود باشید. معمولاً از هدج در زمانی استفاده میشود که معاملهگر به دنبال کاهش اثر نامطلوب حرکت قیمت است. در این مواقع فرد با اقدامی در مخالف جهت بازار یک ارز یا اقداماتی جبرانی برای حفظ سرمایه، از خود در برابر ریسک محافظت کرده و در زمان آرامش بازار، از این استراتژی دفاعی خارج میشود.
نسبت ریسک به پاداش یا R%
نسبت ریسک به سود یا پاداش، به میزان سود احتمالی دریافتی به ازای هر واحد دارایی در معرض خطر و ریسک سرمایهگذاری گفته میشود. بسیاری از سرمایهگذاران از محاسبه بازده مورد انتظار سرمایهگذاری و نسبت ریسک / پاداش استفاده کرده تا ریسک موردنیاز برای یک بازده مطلوب را محاسبه کنند.
یک سرمایهگذاری با نسبت ریسک به پاداش ۱ به ۷ (۱:۷) به این معنی است که یک سرمایهگذار حاضر است با احتساب کسب ۷ دلار، بر سر ۱ دلار از سرمایهاش ریسک کند. به همین ترتیب نسبت ریسک / پاداش ۱ به ۳ (۱:۳) نشان میدهد که یک سرمایهگذار برای کسب ۳ دلار سود باید ۱ دلار سرمایهگذاری کرده و بر سر آن ریسک کند.
برای محاسبه ریسک مجدداً نیاز به تعیین نقطه حد ضرر داریم (stop-loss) بین نقطه ورود ما به معامله و میزانی کمتر از این نقطه تعیین میشود.
معمولاً بازهای بین ۲ تا ۸ درصد، نقطه مناسبی برای تعیین حد ضرر محسوب میشود اما تعیین این میزان بستگی به نوع بازار و روحیه معاملهگر هم دارد.
نقطه حد سود (Take-Profit) که قبلاً به کمک بازده مورد انتظار محاسبه و پیشبینیشده است، نیز برای تعیین نقطه خروج مورداستفاده قرار میگیرد.
یک معاملهگر قصد دارد سهمی از یک دارایی را به قیمت ۲۹۰ تومان خریداری کند و حد ضرر را روی ۲۶۰ و نقطه سود را روی ۳۸۰ تومان تعیین کرده است. بنابراین ریسک این معامله به ازای هر سهم ۳۰ تومان و احتمال سود آن ۸۰ تومان است.
با تقسیم ریسک بر پاداش به یک نسبت عددی خواهیم رسید که در این مثال به شکل زیر است:
۰.۳۷۵ = ۸۰ / ۳۰ = ریسک/پاداش
اگر نسبت حاصلشده عددی بزرگتر از ۱.۰ باشد، ریسک معامله بیشتر از سو بالقوه آن در یک معامله است پس در نتیجه این معامله ریسک زیادی به همراه دارد. اگر این نسبت عددی کوچکتر از ۱.۰ باشد، سود بالقوه این معامله از ریسکی که متحمل خواهیم شد، بیشتر است.
سخن آخر
یک معاملهگر یا تریدر حتی پیش از ورود به یک معامله، باید نقاط ورود و خروج خود را مشخص کند. با بهرهگیری از حد ضرر مؤثر، نهتنها از ضرر مالی جلوگیری شده بلکه تعداد دفعات خروج غیرضروری از یک معامله نیز به حداقل میرسد. همینطور با استفاده از روش محاسباتی بازده مورد انتظار و نسبت ریسک به پاداش میتوان، دیدی وسیعتر و هوشمندانهتری نسبت به معاملاتی که در آنها قدم میگذاریم پیدا کنیم و در پایان، برنامه نبرد را از پیش برنامهریزی کنید تا از قبل بدانید که در جنگ پیروز شدهاید.
مدیریت ریسک در بازار ارزهای دیجیتال چگونه است؟
وقتی صحبت از معامله و خریدوفروش ارزهای دیجیتال به میان میآید، میتوان با انجام چند اقدام اساسی از ضرر و خسارت جلوگیری کرد. وبسایت «کویندسک» مقالهای در این رابطه منتشر کرده است، که در آن سعی شده به صورت خلاصه و در چند گام به معاملهگران یادآور شود که چگونه از خود و داراییهای خود در برابر نوسانات غیرمتعارف بازار ارزهای دیجیتال محافظت کنند.
همیشه این امکان وجود دارد که با استفاده از تحلیلهای فاندامنتال و تکنیکال بازار، ارزش واقعی یک شرکت یا دارایی را تعیین کرد و بدین وسیله علاوه بر کاهش ریسک، شانس موفقیت خود را در این سرمایهگذاری خاص افزایش داد.
اما برای انجام چنین کاری باید از قبل برنامهریزی کرد.
تسلط بر احساسات
تهیه یک برنامه موفق مدیریت ریسک برای به حداقل رساندن پیامدهای غیرمنتظره و کاهش کلی خسارات مالی، از اهمیت زیادی برخوردار است.
یک برنامه موفق مدیریت ریسک برای جلوگیری از عادات معاملاتی مخرب شما و همچنین توجیه انتظارات اساسی شما از بازار، باید همزمان و به موازات سوابق معاملاتی شما اجرا شود.
بعضی اوقات وسوسهها باعث میشوند که شما انتخابهای بدی داشته باشید، انتخابهایی که بیشتر از همه جا در بازارهایی که تحت تاثیر ترس و طمع هستند، قابل مشاهده هستند.
هرکسی میتواند با به حداقل رساندن عادات معاملاتی منفی و مخرب خود، بدون صرف هزینههای زیاد، سود بیشتری کسب کند.
مدیریت ریسک یکی از مهمترین فاکتورهایی است که باید در سرمایهگذاری در نظر گرفته شود
یکی از مؤلفههای مهم یک برنامه مدیریت ریسک موفق این است که بدانید چه نوع معاملهگری هستید و مهارتهای شما چیست و در چه حدی است. برای نمونه به این معاملهگران فرضی و شخصیت آنها توجه کنید:
«من معمولاً سود و زیانم سربهسر میشود». این پاسخ نشانه آن است که مدیریت ریسک شما مؤثر بوده است اما ریسک گریزی مدیریت ریسک معاملات شما باعث میشود که نتوانید از هیچ فرصت خوبی استفاده کنید و حتی از پس پرداخت کارمزدهای معاملات نیز برنمیآیید.
«من سود کمی به دست میآورم». این اتفاق نشانه مؤثر بودن برنامه مدیریت ریسک شماست و البته نشاندهنده این هم است که شما اجازه نمیدهید معاملات شما بهطور کامل روند خود را طی کنند. این شرایط معمولاً به دلیل تصمیماتی که شما بهطور احساسی و با عجله گرفتهاید اتفاق میافتد. به عنوان مثال موقعیتی را زودتر از موعد میبندید، چرا که به دلیل استفاده از روشهای سرمایهگذاری سنتی، قابل پیشبینی است.
«من معمولاً سود زیادی به دست میآورم». این جمله نشانه این است که استراتژی مدیریت ریسک شما به خوبی کار میکند و قدرت ریسک گریزی شما با انتخاب ریسک مناسب با توجه به حجم معاملات، به اوج خود رسیده است. این معاملهگران معمولاً موقعیتهای خود را روی قیمتهای از پیش تعیینشده میبندند و اجازه میدهند که بقیه کارها روند عادی خود را طی کنند.
«من معمولاً متضرر میشوم». چنین پاسخی به این معناست که شما فهم ناقصی از چرخههای بازار دارید و باید بررسی بیشتری روی گروه دارایی که قصد سرمایهگذاری در آن دارید، انجام دهید. این همچنین نشانه این است که شما تمایل بیشتری به انتخاب توکنها، پروژهها و کوینهای غیرنقدشونده یا با نقدینگی پایین دارید.
شما با مشاهده این شخصیتهای فرضی میتوانید تا حدودی ذهنیت و طرز فکر معاملاتی خود را حدس بزنید. هدف ما از این کار این است که مشخص کنیم چه عادتهایی به شما ضرر میزنند و چه عادتهایی شما را به سمت کسب سود بیشتر، راهنمایی میکنند.
همیشه سعی کنید خونسرد و منطقی باشید. احساسات خود را از وجه روانشناسانه معامله حذف کنید و تنها روی اطلاعاتی تکیه کنید که در مقابل چشمان شماست. اطلاعاتی مثل قیمت، حجم، اخبار و روند بازار.
همه تخممرغها در یک سبد قرار ندهید
هرگز تمام تخممرغهایتان را در یک سبد قرار ندهید.
مهم نیست که فرصت انجام یک معامله خاص چقدر وسوسهکننده یا مثبت به نظر بیاید، شما هیچوقت نباید تمام ارزش و سرمایه خود را در یک پروژه متمرکز کنید.
به طور معمول انتخاب ترکیبی از یک گروه دارایی (حتی ترکیبی از گروههای دارایی متفاوت در سبد سرمایهگذاری شما) برای سرمایهگذاری، تدبیر خوبی برای کاهش خسارات ناشی از نوسانهای ناگهانی قیمت در یک صنعت یا بازار خاص است.
نوسان بازار ارزهای دیجیتال میتواند حتی مطمئنترین معاملات را خراب کند و ضرر هنگفتی به شما برساند. به همین دلیل ما به شما پیشنهاد میکنیم که در ۵ کوین یا بیشتر، به طور همزمان، سرمایهگذاری کنید.
این را هم به یاد داشته باشید که شما باید از مزایای وجود حد ضرر (Stop loss) یا سفارشهای OCO در صرافیها برای زمانهایی که شما حضور فیزیکی ندارید، مثل زمان استراحت یا کار، استفاده کنید.
معاملهگران تازهوارد بسیاری از اوقات از عهده اعمال یک سیاست خروج (Exit Strategy) مناسب برنمیآیند و پس از اینکه بعد از مدتی به سراغ کامیپوتر رفتند، متوجه میشوند که سبد ارزهای دیجیتال موردعلاقه آنها ۲۰ درصد ریزش داشته و روند جدید هم وارد سیر نزولی شده است. اعمال یک سیاست خروج مناسب نه تنها ریسک معاملات را کاهش میدهد، بلکه باعث خواهد شد که شما کنترل بهتری روی ضررهای خود داشته باشید.
سخن آخر هم اینکه شاید استفاده از یک استراتژی خرید و نگهداشتن (Buy and Hold) برای یک دوره بلندمدت و نفروختن مدیریت ریسک معاملات آن، هنگام سرمایهگذاری روی یک کوین جدید وسوسه کننده باشد؛ اما واقعیت این است که این روش منفعلانه که برای معاملهگران تازهوارد به دلیل سادگی آن بسیار وسوسه کننده است، به غلط با کاهش ریسک پیوند خورده است.
در واقعیت، احتمال اینکه شما با استفاده از این روش فوق محتاطانه بتوانید سود زیادی به دست آورید بسیار پایین است. پس بهتر است خود را با انتخاب یک حد ریسک مناسب و یک برنامهریزی مشخص مسلح کرده و وارد میدان شوید. معامله در بازار ارزهای دیجیتال نیز در صورت اجرای صحیح آن، میتواند تجربه مطبوع و پرسودی برای شما باشد.
اهمیت مدیریت سرمایه در بازار های مالی
جهت یک سرمایهگذاری هوشمندانه، باید قبل از ورود به بازارهای مالی آموزش دیده و اصول اصلی فرآیند معاملهگری یعنی تحلیل، روانشناسی و مدیریت سرمایه را به طور کامل فراگیرید. یادگیری این مفاهیم، از روش آموزشهای تئوری و تجربه خرید و فروش در بازارهای مالی، میسر میگردد. در این بین، بخش مدیریت سرمایه از اهمیت بسیار والایی برخوردار است. چون، مستقیماً با بقای فرد در بازار ارتباط داشته و به طریقی میتوان آن را ضامن حفظ و رشد سرمایه معاملهگران دانست. برای اجرا نمودن قوانین مدیریت سرمایه در بازارهای سرمایه، عملکرد سیستماتیک و تفکر منطقی فرد بسیار ضروری می باشد.
قطعاً معاملهگری که این مفهوم را به خوبی بفهمد و اجرایی کند، از آرامش روحی و روانی بیشتری معامله برخوردار است. علت این موضع این است که با درنظر گرفتن تمام ریسکهای موجود اقدام به سرمایهگذاری کرده و همین موضوع یکی از سنگ بناهای اصلی پیروزی در بازارهای مالی است. در این مقاله به بیان اهمیت مدیریت سرمایه در بازار های مالی پرداخته ایم تا بتوانیم شما را با این اصل مهم در بازار های مالی آشنا نماییم.
مدیریت سرمایه چیست؟
اگر بخواهیم یک تعریف کلی و جامع بیان کنیم، دانش و مهارت سرمایهگذاری با حداق ریسک در جهت کسب بازدهی بیشتر را مدیریت سرمایه مینامند. هدف اصلی مدیریت سرمایه در مرحله اول، کنترل ریسک و حفظ سرمایه است. به همین علت در برخی از منابع آموزشی، مدیریت سرمایه را همان مدیریت ریسک تعبیر میکنند. به بیان بهتر، مفهوم مدیریت سرمایه این است که برای کسب بازدهی مورد نظز خود باید حداقل ریسک معینی را محتمل شد. طبق اصول حرفهای معاملهگری و به منظور توقف ضررهای سنگین و غیر قابل تحمل، باید قبل از ورود به موقعیت معاملاتی، مقادیر این بازده و ریسک معلوم به گونهای متعادل شده باشند که در برابر انتظار برای کسب بازده ای معقول، ضرر کمی پیش روی شما باشد.
اعمال صحیح قوانین مدیریت ریسک در فرآیند معاملات، این قابلیت را دارد که در راستای کاهش ضرر و زیان، تأثیر بسزایی داشته باشد. به کارگیری یک استراتژی معاملاتی کارامد به همراه مدیریت سرمایه، ضمن پیشگیری از وقوع ضررهای سنگین ، رفته رفته منجر به رشد سرمایه شما خواهد شد. اعمال مدیریت ریسک در معاملات سهام و سایر ابزارهای مالی، قوانین مشخص ندارد و بین معامله گران و سرمایه داران متفاوت است. در واقع جزئیات و طریقه اجرای مدیریت سرمایه، تا حد زیادی به دیدگاه سرمایهگذاری، اهداف مالی، طرز تفکر و روحیات معامله گر بستگی دارد. بر اساس چنین معیارهایی، رویارویی سرمایهگذاران در برابر ریسک را تشخیص داده و آنها را در دو دسته کلی ریسکگریز و ریسکپذیر تقسیم میکنند. برای آگاهی بیشتر در رابطه با مفهوم مدیریت سرمایه می توانید به سایت ویکی پدیا مراجعه نمایید.
در نتیجه معاملهگران باید از قواعد مدیریت ریسکی استفاده کرده که با شخصیت سرمایهگذاری آنها متناسب باشد. در این گونه موارد نمیتوان برای هر معامله گر نسخهای واحد تجویز نمود. بطور مثال، میزان ریسک پذیری معاملهگران کوتاه مدتی در هر موقعیت معاملاتی نسبت به افراد با دیدگاه بلند مدت ، کاملاً متفاوت است می باشد.
رویای یک شبه ثروت مند شدن
بسیاری از افراد، با رویای یک شبه ثروتمند شدن به بازارهای مالی ورود کرده و انتظار دارند ظرف مدت زمان کوتاهی، سرمایه خود را چندین برابر نمایند! چنین سرمایهگذارانی را حتی نمیتوان جز دسته شدیداً ریسک پذیر جای داد. زیرا، مفهوم ریسک اصلاً برای آنها کاربرد ندارد و در محاسبات ذهنی خود صرفاً به سود فکر می کنند. چنین تریدری حتی امکان دارد برای مدتی معاملات سوددهی را نیز تجربه نماید. اما، در انتها به خاطر عدم رعایت مدیریت سرمایه و پذیرش بدون فکر و محدودیت ریسک، سرمایه خود را به زوال میکشاند. به جد میتوان ادعا داشت؛ یکی از اصلی ترین تفاوت معاملهگران موفق با سایرین، رعایت اصول مدیریت سرمایه است.
امروزه برای مدیریت ریسک راه های متفاوتی موجود است. اما همگی این روشها مبتنی بر ارزیابی ریسک موقعیتهای معاملاتی بصورت انفرادی است . در نهایت این روش چهارچوبهای مشخص برای محدوده مدیریت ریسک معاملات ریسک پذیری معاملهگران را تعیین مینماید.
ارکان اصلی مدیریت سرمایه در بازارهای مالی چیست؟
هرچند مدیریت سرمایه روش و فرمول مشخصی ندارد؛ اما برای تدوین قوانین مدیریت ریسک و ارزیابی دقیق موقعیتهای معاملاتی در بازار، شاخصهای معین و مرسومی موجود است که مهمترین آنها به شرح زیر هستند:
- ریسک
- بازده
- نسبت بازده به ریسک
- حجم معاملات
- نسبت افت سرمایه
به منظور انجام معاملاتی اصولی و پر بازده، موارد اول تا چهارم را باید برای هر موقعیت معاملاتی و الزاماً پیش از ورود به معامله، بررسی نموده و و تصمیم گرفت. در واقع پس از تشخیص این موارد می بینیم که نقاط خروج و حداکثر سود و زیان مورد نظر از موقعیت معاملاتی مذکور، با دقت تعیین میگردد. آشکارا مشاهده میکنیم که مدیریت سرمایه در راستای موفقیت هر استراتژی معاملاتی نقش کاملاً مهمی را بازی میکند.
چگونه میتوان ریسک را کنترل نمود؟
برای این کار طریق مختلفی موجود است و مشاوران مالی هرکدام از زوایای مختلفی آن را بررسی کردند. مثلا برخی متخصصین مالی پیشنهاد می کنند تک سهمی نباشید و سبدی از سهام داشته باشید تا مدیریت سرمایه به درستی صورت گیرد. با این حرکت اگر جایی شکست خوردید جای دیگر پیروز می شوید و … .
برخی دیگر توصیه میکنند که به متخصصین مالی در مدیریت ریسک معاملات شرکت های مشاور سرمایه گذاری و صندوق های سهام رجوع کنید.
من با این روش ها مخالف نیستم ولی در عمل نفرات کمی این توصیه ها را می پذیرند و عملیاتی می کنند.
نسخه عامیانه که می توان برای کنترل ریسک پیچید این است که مقداری از سرمایه خودتان را سهام بخرید که هر روز نخواهید آنرا چک کنید. به قول معروف فنجان چایی در دستان شما نلرزد و ضرر احتمالی روان و زندگی شما مختل نکند
برخی از قواعد مرسوم بازار
- محاسبات مقادیر ریسک و بازده، تابع مستقیمی از نقاط خروج احتمالی و حجم معاملات میباشد.
- طبق اصول سرمایهگذاری و توصیه پیشکسوتان، نهایت مقدار ریسک در هر پوزیشن معاملاتی، نباید از ۳ درصد بیشتر شود. (برای معامله گرانی با ریسک پذیری بالا تا حداکثر ۵ درصد.)
- حداقل مقدار مجاز نسبت بازده به ریسک، ۱ می باشد و در غیر این صورت، ورود به معامله اصلا توصیه نمیگردد.
- در صورت نیاز به داشتن چندین پوزیشن باز به صورت همزمان، باید حداکثر ریسک قابل تحمل را بین این معاملات تقسیم نمود.
- زمانی که به سود نجومی معاملات اهرم دار میاندیشید، ریسک سنگین و چند برابری آنها را نیز مد نظر قرار دهید.
- آستانه تحمل ضرر خود را دقیق مشخص نمایید.هنگامن ضرر شما به محدوده خطر رسید، بدون درنگ فرآیند معاملات خود را برای مدتی کاهش دهید.
بزرگترین نقطه ضعف در بازارهای مالی، عدم توانایی در محاسبه ریسک است. شما معمولا مفهوم ریسک را خیلی خوب می دانید. اما، به دلیل اینکه در زندگی واقعی ریسک های مالی معمولا خیلی از ما دور بودند، در بازار سرمایه سایه سنگین و نزدیکشان را متوجه نمی شویم.
شما اینگونه میاندیشید سهمی که می خرید مثل خرید خودرو است و نهایت درصد منفی آن ۵ یا ١٠ درصد است. باور نمی کنید که سهمی که می خرید می تواند ۸۰٪ قیمتش کاهش پیدا کند.
جهت کسب اطلاعات بیشتر به دوره جامع ثروت آفرینی مراجعه کنید.
شما هنوز نیاموخته اید طمع تان را کنترل نمایید. برای همین در روزهای مثبت هیجان زده عمل نموده و صف خرید تشکیل می دهید و بدون تفکر سهم می خرید. آتش طمع چشم های شما را کور خواهد کرد. در حالت پایین آمدن هم برعکس این فرایند عمل میکنید، ترس وجودتان را فرا گرفته و سراسیمه اقدام به فروش سهم می نمایید. پس این موضوع را فراموش نکنید که در بازار های سرمایه نباید احساسی عمل کنید.
اصلی ترین رکن استراتژی یک معامله گر موفق باید بقا باشد
شما فرصت زیادی درحد یک عمر دارید تا در بازار سهام میلیاردر شوید. اما به شرطی که زنده ماندن را یاد بگیرید. شما نمی توانید قهرمان دو المپیک شوید، مادامی که دویدن نمی دانید. پس در گام نخست اصلی ترین و مهمترین فکر شما باید این باشد که : چگونه در بازار های سرمایه زنده بمانیم؟
برای مدتی ریسک پذیریتان را به سمت صفر هدایت کنید و مدیریت سرمایه داشته باشید. درک مدیریت ریسک معاملات کنید ریسکی که اکثر شما در روزهای اول ورود به بازار سرمایه میکنید چند برابر ریسکی هست که یک حرفه ای بعد از ١۵ یا ۲۰ سال کار میپذیرد.
مدیریت ریسک و سرمایه
مدیریت ریسک و سرمایه در فارکس چیست؟ معامله به معنی تبادل کالا یا خدمات بین دو طرف است. بنابراین اگر برای خودروی خود به بنزین احتیاج دارید، باید بابت آن پول پرداخت کنید، یعنی در واقع پول را در مقابل بنزین معامله کنید. در زمانهای قدیم، و همچنان در برخی جوامع امروزی، معاملات به صورت تبادل کالا به کالا صورت میگیرد. معامله حتی میتواند به این شکل انجام شود که شخصی پنجره خانه شخص دیگری را تعمیر کند و در عوض از او سبدی پر از سیب تحویل بگیرد. این یک مثال ساده و عملی از معامله است. کاهش ریسک این معاملات بسیار ساده است.
برای کاهش ریسک، شخص اول میتواند از شخص دوم درخواست کند تا سیبها را به اون نشان دهد تا از سلامتشان اطمینان حاصل کند. مدیریت ریسک و سرمایه در فارکس به مراتب از تبادلات ساده مانند مثال بالا بسیار دشوارتر است. در ادامه این مقاله در رابطه با مدیریت ریسک و سرمایه در فارکس بحث خواهد شد.
در حال حاضر با پیدایش اینترنت، سرعت معاملات افزایش پیدا کرده و ریسکها از کنترل خارج شده اند. در واقع، سرعت معاملات، حس خشنودی لحظهای و عجله برای سود در کمتر از ۶۰ ثانیه، میتواند سبب شود فکر کنید که در داخل کازینو هستید، به همین دلیل بسیاری از معاملهگران دارایی خود را از دست میدهند. بنابراین، معاملهگران بسیاری به معاملات آنلاین به چشم قماربازی نگاه میکنند تا یک حرفه درآمدزا.
معاملهگری در بازارهای مالی قمار نیست. تفاوت قماربازی و معاملهگری در شیوههای مدیریت ریسک است. به عبارتی دیگر، به هنگام معامله به روی ریسک خود کنترل دارید اما در قماربازی هیچ کنترلی وجود ندارد. حتی بازیای مانند پوکر میتواند با طرز فکر یک معاملهگر و یا یک قمارباز بازی شود. معمولا این دو طرز فکر، نتایج متفاوتی نیز به بار میآروند.
استراتژیهایی برای تعیین حجم معاملات
در استراتژی مارتینگیل (Martingale)، معاملهگر پس از هر باخت، حجم معامله بعدی خود را دوبرابر میکند به امید این که زنجیره باختها در جایی قطع شود و یک سود چشمگیر به دست آید. در این روش تنها با یک معامله تمام ضررهای پیشین جبران میشوند.
در روش آنتیمارتینگیل (Anti-Martingale)، پس از هر باخت حجم معامله بعدی نصف میشود، اما در صورت برد، حجم معامله بعدی دوبرابر میشود. در این روش در صورت بردهای پیاپی سود قابل توجهی حاصل میشود. واضح است برای معاملهگران آنلاین استراتژی دوم استراتژی مناسبتری است، چرا که میزان ریسک آن کمتر است.
احتمالات را بررسی کنید
اولین قانون در مدیریت ریسک و سرمایه در فارکس این است که احتمال پیروزی خود را بررسی کنید. برای این کار، باید تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی را به کار گیرید. باید حتما به پویایی دارایی که معامله میکنید واقف باشید و بدانید چه عواملی سبب حرکت قیمت در این بازار میشوند.
زمانی که تصمیم بر معامله گرفته شد، قدم مهم بعدی این است که چه رویکردی برای مدیریت ریسک و سرمایه در فارکس برمیگزینید. به یاد داشته باشید، اگر قادر به اندازهگیری ریسک باشید، میتوانید آن را مدیریت کنید.
زمانی که احتمالات را بررسی میکنید، مهم است سطوحی برای خروج از معامله نیز در نظر بگیرید. فاصله سطح خروجی شما از سطحی که در آن وارد بازار شدید، نشاندهنده ریسک شما است. باید قبل از این که به هر گونه معاملهای دست بزنید، پذیرش این را داشته باشید که ممکن است، سرمایهای که در معرض ریسک قرار گرفته را کاملا از دست بدهید.
اگر با این مسئله مشکلی ندارید، میتوانید این معامله را انجام دهید. اگر این مقدار ضرر برای شما زیاد است، نباید به چنین معاملهای دست بزنید، چون اگر این معامله را انجام دهید مطمئنا تمرکز خود را از دست خواهید داد.
از آنجایی که انتهای دیگر معامله ممکن است به سود منتهی شود، سطح دیگری نیز باید برای خروج از بازار تعیین کنید. در سطح دوم قیمت به جایی میرسد که معامله به حالت سر به سر میرسد. در واقع با حفظ این سطح ریسک معامله به صفر میرسد. البته فرض شده که بازاری که در آن معامله میکنید نقدینگی زیادی دارد و معاملات در لحظه انجام میشوند.
نقدینگی
عامل تعیین کننده بعدی در مدیریت ریسک و سرمایه در فارکس، نقدینگی است. نقدینگی به این معنا است که در یک لحظه به تعداد کافی فروشنده و خریدار وجود دارد که معامله شما را بپذیرد. در رابطه با بازار فارکس، حداقل در رابطه با جفتارزهای عمده، مشکل نقدینگی وجود ندارد. حجم معاملات انجام شده در فارکس حتی به ۲ تریلیون دلار آمریکا در روز نیز میرسد.
با این حال، نقدینگی موجود در تمام بروکرها و جفتارزها یکسان نیست. در واقع این نقدینگی بروکر است که شما را تحت تاثیر قرار میدهد. مگر در حالتی که به طور مستقیم توسط بانکها معاملات خود را انجام دهید، برای معامله در بازار فارکس به یک بروکر احتیاج خواهید داشت.
ریسکهایی در رابطه با انتخاب بروکر نیز وجود دارند که در این مقاله به آنها نمیپردازیم. همواره سعی کنید بروکرهایی را انتخاب کنید که شناختهشده هستند و به خوبی رگوله شده اند. در این صورت نگرانی بابت نقدینگی که بروکر ارائه میدهد وجود نخواهد داشت.
ریسک هر معامله
یکی دیگر از جنبههای مدیریت ریسک و سرمایه در فارکس توسط میزان سرمایه شما معین میشود. سرمایهای که در هر معامله در معرض ریسک قرار میدهید باید درصد کوچکی از کل سرمایه شما باشد. برای شروع بهتر است این مقدار ۲٪ باشد. به عنوان مثال، اگر سرمایه شما برابر با ۵۰۰۰ دلار آمریکا باشد، بیشترین مقداری که در هر معامله بهتر است در معرض ریسک قرار دهید ۲٪ از این مقدار است، بنابراین نباید بیش از ۱۰۰ دلار در هر معامله از دست برود.
این بدین معنی است که تنها در صورتی کل سرمایه خود را از دست میدهید که در ۵۰ معامله پیاپی ضرر کنید، که اگر هوشمندانه و با استفاده از استراتژیهای مطمئن معامله کنید، احتمال وقوع چنین اتفاقی بسیار کم است.
چگونه ریسک را اندازهگیری کنیم؟ اندازهگیری ریسک در هر معامله توسط نمودار قیمت صورت میگیرد. فاصله بین قیمت ورودی و قیمتی که حد ضرر را در آن قرار میدهیم، نشاندهنده ضرر بالقوه یک معامله است. به عنوان مثال اگر ۵۰۰۰ دلار سرمایه دارید، نباید اجازه دهید فاصله این دو مقدار به اندازهای شود که در یک معامله بیش از ۲٪ از سرمایهتان در معرض ریسک قرار گیرد.
فرض کنید واحد حجم معاملاتتان مینیلات باشد. اگر یک پیپ در یک مینیلات تقریبا برابر با ۱ دلار باشد و فاصله ورودی و حد ضرر شما ۵۰ پیپ باشد، بنابراین شما با هر لات معامله ۵۰ دلار را در معرض ریسک قرار میدهید. شما میتوانید بین ۱ تا ۲ لات معامله کنید و همچنان ریسک خود را در محدوده ۵۰ الی ۱۰۰ دلار نگه دارید. همینطور نباید بیش از ۳ مینیلات معامله کنید، چرا که آنگاه قانون ۲٪ نقض میشود.
عامل بعدی که ریسک را چندین برابر میکند اهرم است. در استفاده از اهرم، معاملهگران به جای این که تنها از سرمایه خود استفاده کنند، با استفاده از پولی که بانک یا بروکر در اختیار آنها قرار میدهد به معامله میپردازند. بازار نقدی فارکس جایی است که امکان استفاده از اهرم در آن وجود دارد.
با استفاده از اهرم میتوان تنها با در دست داشتن ۱،۰۰۰ دلار، به ارزش ۱۰۰،۰۰۰ دلار معامله کرد، در این صورت اهرم برابر با ۱:۱۰۰ است. هر پیپ ضرر در زمان استفاده از اهرم ۱:۱۰۰، برابر با ۱۰ دلار است. بنابراین اگر ۱۰ مینیلات معامله کنید و ضرر شما برابر با ۵۰ پیپ شود، در واقع ضرر شما ۵۰۰ دلار خواهد بود، نه ۵۰ دلار.
با این حال، یکی از مزایای معامله در بازار نقدی فارکس، استفاده از اهرمهای زیاد است. این اهرم زیاد یکی از مزایای نقدینگی زیاد این بازار است. بدین معنی که در مقایسه با دیگر بازارها، در فارکس به راحتی میتوان در هر زمانی هر معاملهای را به راحتی بست. البته اهرم یک شمشیر دو لبه است. اگر به هنگام استفاده از اهرم از معامله خود سود ببرید، سود شما چند برابر شده و اگر ضرر کنید ضرر شما نیز چند برابر میشود.
از میان تمام عوامل موثر در مدیریت ریسک و سرمایه در فارکس، ریسکی که مدیریت آن از همه دشوارتر است، ریسکهایی هستند که از عادات نادرست معاملهگران ناشی میشوند. هر معاملهگری باید مسئولیت تصمیمهای خود را بپذیرد.
ضرر بخش جدانشدنی معاملات است، بنابراین معاملهگر باید این را بپذیرد. ضرر به معنی شکست نیست. معمولا معاملهگران به هنگام ضرر گمان میکنند که بازار تغییر روند خواهد داد. این طرز فکر در زمانهایی که واقعا بازار تغییر روند دهد مناسب است، اما در زمانی که این اتفاق نیفتد تنها منجر به ضررهای بیشتر میشود.
راه مقابله با این نوع ریسک این است که در زمانهایی که معاملهگر اشتباهی مرتکب میشود آن را بپذیرد و دست از یکدندگی بردارد. زمانی که تکبر به جای منطق به معاملاتتان راه پیدا کند، شک نکنید که قربانی رفتارهای نادرست خود در بازارهای مالی خواهید شد.
بهترین راه برای جهتدهی صحیح به معاملات استفاده از ژورنالهای معاملاتی است. در این ژورنال اطلاعاتی مانند دلیل ورود و خروج به یک معامله و همچنین میزان موفقیت هر کدام درج میشود. به عبارتی دیگر، با مطالعه این ژورنال میتوانید میزان اعتبار استراتژی خود را بسنجید و بفهمید که آیا این استراتژی قابلیت سودرسانی به شما را دارد یا خیر.
کنترل احساسات و عواطف
یکی از عواملی که همواره سبب میشود که معاملهگران در بازارهای مالی دچار ضرر شوند، احساساتی همچون طمع، ترس، شادی و هیجان است. کنترل احساسات در حین معامله می تواند تفاوت بین موفقیت و شکست باشد. وضعیت ذهنی شما تأثیر قابل توجهی بر تصمیماتی که می گیرید دارد، به خصوص اگر معاملهگری تازهکار هستید.
برای آن که بتوانید احساسات خود را به هنگام معامله در بازارهای مالی به خوبی کنترل کنید، از چهار راهکار زیر بهره ببرید:
- برای خود قوانین شخصی وضع کنید و در هر شرایطی از آن پیروی کنید
- در زمانهایی که شرایط بازار مناسب است اقدام به معامله کنید
- حجم معاملاتی خود را کاهش دهید
- از برنامه معاملاتی و ژورنال معاملاتی بهره ببرید
- سعی کنید در آرامترین حالات روحی خود معامله کنید
کلام آخر
ریسک عاملی جدانشدنی از معاملات است، اما با مدیریت ریسک و سرمایه در فارکس میتوان آن را کنترل کرد. از ریسکی که اهرم و نقدینگی در بازار به همراه میآورد هرگز غافل نشوید. با ایجاد عادات معاملاتی صحیح در خود سعی کنید معاملات خود را نظمدهی کرده و تنها ریسکی را بپذیرید که در نهایت منجر به کسب سود شود.
شناسایی سرمایه گذاری پر ریسک و کم ریسک
یادگیری نحوه سرمایه گذاری و مدیریت ریسک، دو مهارت لازم برای توسعه کسب و کار است که این دو عامل نه تنها در بازار ارز دیجیتال بلکه در انواع تجارت های دنیا کاربرد دارد. هیچ فرمول جهانی برای اندازه گیری ریسک وجود ندارد اما روش هایی برای مدیریت آن ابدا شده که با آموزش های لازم می توانید تا حداقال امکان دارایی خود را حفظ کرده و ریسک ضرر را کاهش دهید. برخی از بازرگانان و فعالان حوزه ارز دیجیتال، معملات پر سود ولی پر ریسک high-risk investment را برای تجارت انتخاب می کنند و برخی دیگر از معاملات low-risk investments و سود های کوچک تر استفاده می کنند. اما انتخاب استراژی درست و شناسایی این دو معامله کدام است؟ با ما همراه باشید تا پاسخ این سوال را به شما بدهیم.
خطرات موجود در سرمایه گذاری
منظور از دسته بندی معاملات به کم ریسک و پر ریسک به این معنی نیست که معاملات کم ریسک شامل ضرر و زیان نمی شوند بلکه در low-risk investments شما کل دارایی خود را وارد سرمایه گذاری اتان نمی کنید و به همین ترتیب خطر از دست رفتن کل دارایی از بین می رود اما ممکن است تجربه ضرر نیز داشته باشید. ریسک معاملات به معنی از دست دادن سرمایه است و شناسایی ریسک موجود در سرمایه گذاری مهم ترین عاملی است که در معاملات پر خطر و کم ریسک باید مورد توجه قرار گیرد اما هیچ معیار اندازه گیری مشخصی در آن وجود ندارد. در همین حین برخی از شرکت ها ریسک سرمایه گذاری را بر اساس نوسانات بازار تعریف می کنند که بسیار فریبنده بوده و هیچ قطعیتی در آن وجود ندارد. اگرچه ممکن است بازار ارز دیجیتال ثابت نماند و سرمایه گذاران را در معرض مقادیر بیشتری از نتایج بالقوه قرار دهد اما این لزوما به این معنی نیست که می توان از آن نتایج به عنوان سرمایه گذاری های پرخطر نام برد. زمانی دارایی شما شامل ریسک می شود که بازار آن به صورت مستمر روند نزولی را طی کند به همین دلیل نوسانات را نمی توان ریسک قطعی نامید. چند عامل موثر در کنترل ریسک به شرح زیر می باشد:
• بازده یا Reward
• تحقیق در مورد عملکرد سالانه یک دارایی
• تحت نظر گرفتن نقدینگی دارایی
بازده یا Reward یکی از اصطلاحات مربوط به ریسک است که معنی آن احتمال کسب سود می باشد. با توجه به مفهوم ریوارد سرمایه گذاری پر ریسک و خطرناک محسوب می شود که نسبت ریسک به ریوارد آن بالا تراست. پس اگر میزان ریوارد یک سرمایه گذاری از نسبت ریسک آن پایین تر باشد یعنی احتمال از دست دادن سرمایه کمتر است، البته منظور از کلمات بالا و پایین در ریوارد به معنی محسبات عددی نیست زیرا همانطور که گفته شد میزان ریسک یک محاسبه دقیق ندارد. برای مثال بیت کوین و طلا هر دو برای کسب سود و مبادله به کار می روند اما طلا نسبت به BTC نوسانات کمتری را تجربه می کند به همین دلیل بیت کوین در برابر طلا یک سرمایه گذاری پر ریسک به حساب می آید اما بسیاری از معامله گران با سرمایه گذاری در طلا نیز دارایی خود را از دست داده اند. در نتیجه محاسبه ریسک موجود در سرمایه گذاری کاملا نسبی است و بسته به بازده دارایی، در دسته کم خطر یا پر خطر قرار می گیرد.
عوامل بازدارنده ریسک
تا این بخش از مقاله روش های شناسایی معاملات پر ریسک و کم ریسک را به شما آموزش دادیم که در محاسبه تقریبی ریسک معاملات شما تاثیر بسزایی دارند. اما پس از شناسایی ریسک معاملات علاوه بر جلوگیری از ریسک نوبت به برسی خطرات احتمالی و مقدار تخریب این عوامل می رسد که در میزان از دست رفتن سرمایه شما تاثیر گذار است. بسیاری از افراد با تفکر کم ریسک بودن سرمایه گذاری های دولتی مانند اوراق قرضه این معاملات را کم خطر و بدون ضرر می دانند در صورتی که اگر بخواهید تمام وجوه خود را در اوراق قرضه دولتی سرمایه گذاری کنید با پیدایش اولین مشکل برای دولت سرمایه شما نیز به خطر می افتد، اینجاست که اهمیت سبد سرمایه گذاری که در ادامه توضیح داده ایم مشخص می شود.
سبد سرمایه گذاری در معاملات چیست؟
سبد سرمایه گذاری یا portfolio ابزاری مهم برای کاهش ریسک معاملات است و شامل تمام کلاس های دارایی مانند اوراق قرضه دولتی، اوراق قرضه شرکتی، سرمایه گذاری در املاک، صندوق های سرمایه گذاری، سهام های بورس، طلا، ارز دیجیتال و غیره می شود. در واقع سبد سرمایه گذاری یک ایده است که می گوید کل سرمایه در یکی از کلاس های دارای قرار نگیرد بلکه میان دارایی ها پخش شود. فرض کنید شما یک سرمایه گذار نهادی هستید و می خواهید کل دارایی خود را وقف تجارت و کسب سود کنید، در این شرایط اگر فقط مدیریت ریسک معاملات در بیت کوین معامله کنید با کاهش قیمت بیت کوین کل سرمایه شما از بین می رود اما اگر دارایی خود را در بازار های مختلف بیت کوین، طلا، سهام بورس و. تقسیم کنید با سقوط یکی از دارایی ها تنها بخشی از سرمایه شما از دست می رود یا حتی ممکن است همزمان با سقوط یکی از سرمایه گذاری هایتان به طور مثال بیت کوین، یکی دیگر از بازار هایی که در آن فعالیت دارید رشد کند و ضرر و زیان شما جبران شود.
کاهش معاملات پر ریسک
طمع عامل شکست در هر سرمایه گذاری است که تا به حال دیده اید. بسیاری از معامله گران با تفکر سود های کلان و یک شبه پولدار شدن آگاهانه به سمت انواع معاملات پر ریسک می روند. با آنکه سرمایه گذاری در معاملات high-risk ممکن است خوب پیش برود و معامله گر را دارای یک سرمایه عظیم کند اما در اکثر مواقع ممکن است نه تنها کل دارایی از بین برود بلکه ضرر و زیان از آنچه که فکر می کنید بیشتر شود. پس این سوال پیش می آید "چرا زمانی که می توان با صبر و با استفاده از سبد سرمایه احتمال موفق شدن را بالا برد با طمع و عجله کل سرمایه از دست برود؟" این سوالی است که پس از کمی تفکر به آن باید طبق استراتژی سبد سرمایه پیش رفته و از معاملات پر خطر جلوگیری کنید.
همچنین بیشتر بخوانید: حوزه defi چیست؟
ارز دیجیتال یک سرمایه گذاری پر ریسک یا کم ریسک؟
با توجه به گستردگی بازار ارز دیجیتال و وجود انواع مختلف دارایی ها نمی توان کل بازار را پر ریسک یا کم ریسک معرفی کرد زیرا جنبه های مختلفی مورد برسی قرار می گیرد، مثلا سرمایه گذاری در حوزه دیفای با معاملات رمز ارز های مبتنی بر بلاک چین قطعا متفاوت است به همین دلیل بازار ارز دیجیتال را از جهت های مختلف می توان دسته بندی کرد. برای مثال با آنکه قیمت بیت کوین دچار نوسانات زیادی می شود اما ریسک سرمایه گذاری بر BTC کم خطر تر از سرمایه گذاری بر توکن های عرصه دیفای است زیرا بازده سالانه بیت کوین به مراتب بیشتر از توکن های دیفای است. بهترین روش برای انتخاب یک معامله کم ریسک استفاده از انواع روش های حرفه ای ترید و تحلیل بازار است، با آموزش های ترید و تحلیل بازار شما می توانید مانند یک سرمایه گذار مجرب عمل کرده و از معاملات سود ده و زمان های مناسب با خبر بشوید. در نتیجه بازار ارز دیجیتال شامل هر دو نوع معاملات پر ریسک و کم ریسک می شود که با آگاهی های لازم و کمی خوش شانسی می توان تجربه خوبی از معامله در این عرصه داشت. البته استفاده از سبد سرمایه در بازار ارز دیجیتال نیز بسیار کاربردی است و شما می توانید به جای معامله یک رمز ارز دارایی خود را در معامله چند ارز رمز نگاری شده تقسیم کنید.
دیدگاه شما