نحوه معامله بر اساس خطوط روند
همان گونه که در مقاله های قبلی هم گفته شد. تحلیل تراز های مقاومت و حمایت یکی از بخش های مهم تحلیل روندها است چون از آن می توان به عنوان فرصت های معاملاتی بهره برد ضمن اینکه خود خطوط روند نیز نوعی حمایت و مقاومت محسوب می شوند که در تصویر 1 نمایش داده شده است.
نحو معامله با خطوط روند
به طور کلی معاملات بر اساس خطوط روند، می تواند به دو صورت پذیرد:
1) معامله در جهت روند.
همان گونه که در تصویر 1 مشاهده می نمایید. در سمت چپ یک روند صعودی و در سمت راست یک روند نزولی وجود دارد. در خرید در روند نزولی روند صعودی، خط روند به عنوان حمایت و خط کانال به عنوان مقاومت عمل می نماید تا یک حرکت منظم قیمت شکل گیرد. در مقابل، در روند نزولی خط روند به عنوان مقاومت و خط کانال به عنوان حمایت عمل می نماید تا چنین حرکت موزونی تشکیل گردد. بر این اساس در یک روند صعودی می توان در نقاط ۲ و ۴ به قصد رسیدن قیمت به نقاط ۳ و ۵ معامله خرید انجام داد. به همین صورت در یک روند نزولی می توان در نقاط ۲ و ۴ به قصد رسیدن قیمت به نقاط ۳ و ۵، معامله فروش انجام داد.
شکل 1. هر یک از خطوط روند و کانال به عنوان نواحی حمایت و مقاومت عمل می کنند
به خاطر داشته باشید که هرگز نبایستی در خلاف جهت روند معامله انجام داد. جمله معروف «روند دوست شماست» حاکی از آن است که همواره بایستی مطابق با روند معامله انجام دهیم؟ یعنی در روند صعودی همواره خریدار باشیم و در روند نزولی همواره فروشنده. معامله کردن در خلاف جهت روند همانند شنا کردن در خلاف جهت رودخانه موجب تحلیل رفتن نیروی شما و در نهایت شکست شما می شود. بر این اساس طبق شکل بالا نبایستی در نقاط ۳ و ۵ روند صعودی، معامله فروش و در نقاط ۳ و ۵ روند نزولی، معامله خرید انجام دهیم چرا که چنین معاملاتی در خلاف جهت روند بازار انجام شده است.
۲) معامله در جهت شکست خط روند.
همان گونه که در ابتدای مقاله «نحو معامله با خطوط روند» گفته شد، بازار برخی اوقات به خطوط روند عکس العمل نشان نداده و با شکست آنها، جهت حرکت را تغییر می دهد. معمولا شکسته شدن خط روند نشانه آغاز یک حرکت بازگشتی و همچنین شکل گیری روندی جدید است. شکسته شدن خط روند نزولی که یک ناحیه مقاومت برای حرکت رو به پایین قیمت محسوب می شود، باعث می شود همان خط به عنوان حمایت عمل نماید. معمولا با شکست هر خط روندی، روند جدیدی در جهت معکوس آن شکل می گیرد. بر این اساس در یک روند صعودی زمانی می توانیم فروشنده باشیم که روند صعودی شکسته شود. به همین منوال در یک روند نزولی زمانی می توانیم خریدار باشیم که روند شکسته شود. این مطالب در اشکال 2 و 3 نمایش داده شده است.
شکل 2. در یک روند صعودی با شکست خط روند می توان در مکان های مشخص شده معامله فروش انجام داد.
شکل 3. در یک روند نزولی با شکست خط روند می توان در مکان های مشخص شده معامله خرید انجام داد.
منبع: کتاب مرجع کامل تحلیل تکنیکال در بازارهای سرمایه نوشته دکتر علی محمدی
چگونه روند (Trend) بازار را تشخیص دهیم؟
در مقاله قبل راجع به ” چگونه در بورس به سودهای رویایی برسیم؟“ صحبت کردیم. جهت کسب سودهای رویایی در بازار بورس توجه به روند قیمتی سهم مهم می باشد.
همانطور که در مقاله فوق اشاره شد یکی از موارد بسیار مهم جهت موفقیت در بازار بورس داشتن سیستم معاملاتی مکتوب می باشد. با توجه به اینکه جهت ساخت یک سیستم معاملاتی می توان از ابزارهای گوناگون استفاده کرد. در این مقاله به بررسی یکی از ابزارهای مورد استفاده در طراحی سیستم معاملاتی، یعنی خط روند بازار (Trend) می پردازیم.
یکی از روش های نوشتن سیستم معاملاتی، مبتنی بر تعقیب خط روند بازار می باشد. همانطور که شنیده اید تاکید می گردد که همیشه با روند بازار دوست باشید (Be friend with Trend).
1. تعریف خط روند
در ابتدا با مفهوم خط روند ( Trend Line) آشنا می شویم. به برآیند کلی حرکات صعودی و نزولی بازار روند گفته می شود. بازار در طی فعالیت روزانه خود قیمت هایی را کشف می کند که این قیمت می تواند نسبت به روز قبل سه حالت به خود بگیرد. قیمت روزانه می تواند بیشتر، کمتر خرید در روند نزولی یا مساوی قیمت دیروز باشد. این مقایسه قیمتی برای هر روز قابل قیاس با روزهای قبل خود می باشد که برآیند این مقایسه منجر به تشکیل روند می گردد. در نتیجه بر این اساس می توانیم سه نوع روند در بازار تشخیص دهیم:
برای توضیح روندها ابتدا لازم است که در مورد مفهوم پیوت (Pivot) آشنایی پیدا کنیم.
2. نقاط پیوت (Pivot Point)
پیوت ها به نقاط تغییر جهت و چرخش بازار اشاره دارد. نقطه ای که بازار از حالت صعودی به نزولی یا از حالت نزولی به صعودی تغییر جهت می دهد. نقاط پیوت خود به دو دسته تقسیم می شوند:
2.1. انواع نقاط پیوت
2.1.1. نقاط پیوت اصلی
اگر به نمای کلی یک نمودار قیمت – زمان توجه کنیم شکل موجی مشاهده می کنیم که این نمودار دارای نقاط پایین و بالا و به زبان دیگر نقاط دره (کف) و قله می باشد. اگر نمای کلی نمودار را نگاه کنیم یکسری نقاط کف و سقف بالاتر از بقیه قرار دارند که به آن نقاط پیوت اصلی گویند. این نقاط سطوح برگشت اصلی بازار می باشند. در این نقاط ما شاهد بستن معاملات توسط افرادی که سود کافی برده اند (نقاط قله) و یا ورود معامله گران بدلیل اصلاح کافی قیمت ها (دره ها) می باشیم.
2.1.2. نقاط پیوت فرعی
در نمای نمودار قیمت – زمان به کف و سقف های تشکیل شده در مقیاس کوچکتر و به عبارتی در ریز موج ها پیوت های فرعی گویند.
درک صحیح نوع پیوت شکل گرفته در بازار در کسب سود حداکثری از اهمیت بسزایی برخوردار می باشد. از آنجا که تشخیص این پیوت ها در شناخت واگرایی ها، الگوهای تکنیکال و … از اهمیت بسزائی برخوردار می باشد، تسلط در شناخت پیوت ها فوق العاده مهم می باشد.
حال با شناخت نقاط پیوت به بررسی انواع روندها می پردازیم:
3. انواع خط روند
3.1. روند صعودی (Uptrend)
در این روند هر قلهای که تشکیل می شود بالاتر از قله قبلی و هر درهای که شکل می گیرد بالاتر از دره قبلی می باشد. به عبارت دیگر در روند صعودی با گذشت زمان، قیمتها افزایش می یابد و سقف ها و کف های جدید ایجاد می گردد. در یک روند صعودی روز به روز بر حجم معاملات افزوده می شود تا اینکه قیمت ها افزایش یافته و از حجم معاملات کاسته می شود.
در این حالت افرادی که سود کافی کردهاند شروع به فروش سهم خود کرده و اصطلاحا نقد می شوند. در نتیجه در اینجا نمودار افت کرده و یک قله که بالاتر از قلهی قبلی است شکل می گیرد و با مقداری اصلاح بازار یک کف یا دره شکل می گیرد که این دره بالاتر از درهی قبلی می باشد. در این وضعیت قیمت سهم اصلاح کرده و برای خریداران جذاب گردیده است. در این حالت است که خریداران با خرید سهم باعث شروع رشد سهم می گردند. در روند صعودی با اتصال نقاط کف خط روند که یک خط با شیب مثبت است حاصل می گردد. هر چه تعداد برخورد خط با دره ها بیشتر باشد این خط روند دارای اعتبار بیشتری می باشد.
در شکل زیر روند صعودی را در نماد وتجارت در تایم فریم روزانه شاهد می باشید.
چگونه با روند (Trend) بازار بورس به خرید و فروش سهم بپردازیم؟
3.2. روند نزولی (Downtrend)
در روند نزولی برعکس روند صعودی ، هر قلهای که تشکیل می شود پایین تر از قله قبلی و هر درهای که شکل می گیرد پایین تر از دره قبلی می باشد. به عبارت دیگر با گذشت زمان، قیمتها کاهش می یابد و سقف ها و کف های جدید در تراز پایینتری شکل می گردد. در یک روند نزولی ابتدا روز به روز بر حجم معاملات افزوده می شود تا اینکه قیمت ها کاهش یافته و به اندازه کافی اصلاح قیمتی صورت می گیرد و سهامداران فروش سهم برایشان منطقی به نظر نمی رسد؛ در نتیجه از حجم معاملات به شدت کاسته می شود.
با گذر زمان با توجه به جذابیت قیمتی سهام، خریداران ظاهر شده و قیمت سهام شروع به رشد می کند. اما قله شکل گرفته در این حالت پایین تر از قله قبلی است و این تکرار می شود که برآیند بازار روند نزولی می باشد. یعنی با اتصال قله ها تشکیل یک روند نزولی (خط با شیب منفی) را شاهد خواهیم بود.
در شکل زیر روند نزولی را در نماد ونوین در تایم فریم روزانه شاهد می باشید.
چگونه با روند (Trend) بازار بورس به خرید و فروش سهم بپردازیم؟
3.3. روند نوسانی (Range)
اگر وضعیت تغییر قیمت بازار به شکلی باشد که سقف ها و کف های تشکیل شده هر کدام بر روی یک سطح یکسانی قرار گیرد در این حالت روند بازار حالت نوسانی یا خنثی تلقی می گردد. به عبارت دیگر با اتصال نقاط قله با همدیگر و اتصال نقاط دره با همدیگر کانالی تقریبا افقی شکل می گیرد که بیانگر تغییر قیمتی در بین این دو محدوده می باشد. این روند بازار بیانگر بی تصمیمی معامله گران می باشد.
در شکل زیر روند نوسانی را در نماد وتجارت در تایم فریم روزانه شاهد می باشید.
چگونه با روند (Trend) بازار بورس به خرید و فروش سهم بپردازیم؟
جهت مطالعه در زمینه روندها، خواندن کتاب “دوئل با روند” که به قلم توانای دوست عزیز آقای استاد نیما آزادی نگارش شده است توصیه می گردد.
چگونه با روند قیمتی در بورس خرید و فروش کنیم؟
4. اقدامک:
نرم افزار مفیدتریدر را باز کنید و یک نمودار سهم را باز کنید و خطوط روند آن را در بازه های زمانی مختلف ترسیم کنید. در صورت وجود هر گونه پرسشی آنرا با ما درمیان بگذارید.
در صورتی که تمایل دارید با تحلیل حجم معاملات سهام در بورس آشنا شوید می توانید از لینک زیر استفاده کنید:
امیدوارم مطالب ارائه شده برایتان مفید بوده باشد و مورد توجه تان قرار گرفته باشد.
خوشحال خواهیم شد که نظراتتان را نسبت به مطالب سایت، با ما در میان بگذارید.
اصلاح روند بازار چیست ؟ (بررسی اصلاح بازار در بورس و بازار سرمایه)
اصلاح قیمت سهم در واقع حرکتی است که قسمتی از روند غالب بازار را خنثی میکند به این معنی که قیمت برخلاف موج اصلی حرکت مینماید. به طور کلی ، این اصلاح قیمتی به دلیل احساسات انسانی است که ناگهان به وجود می آید. محرک این تغییر احساسات می تواند گسترده باشد. اما در اصل ، ناشی از احساس ترس و طمع است . البته در اینجا باید ناامیدی یا عدم تحقق انتظارات را اضافه کنیم .گاهی اوقات این رفتار فقط یک واکنش نسبت به تغییر احساسات افراد دیگر در بازار است . به عنوان مثال افرادی که در یک بازار هستند و انتظار کاهش دارایی خود را داشته باشند ، وقتی این احساس به طور گسترده در بین دارندگان آن دارایی به وجود آید ، شروع به فروش دارایی خود حتی به مبالغ پایینتر از ارزش واقعی آن خواهند کرد. ولی به طور معمول این انتظار و احساس موقتی خواهد بود و در نهایت باعث پشیمانی فرد فروشنده خواهد شد. در اکثر مواقع افراد اصلاح سهم را کاهش نسبی قیمتها در یک روند صعودی می دانند اما به طور کلی اصلاح میتواند یک حرکت نزولی در روند صعودی یا یک حرکت صعودی در یک روند نزولی باشد.
در زیر نمونه اصلاح بازار را مشاهده مینمایید:
ریزش بازار چیست؟
در دوران اصلاح شاخص تمام شرکتهای حاضر در بورس دچار افت قیمت نمیشوند اما در زمان ریزش شاخص با منفی شدن دستهجمعی سهام شرکتها مواجه خواهیم بود. در این مدت با تشکیل صفهای فروش بصورت سریع و در طولانی مدت، ارزش سهام شرکتها به شدت و در کوتاهترین زمان کاهش مییابد.
تفاوت اصلاح و ریزش در آنجاست که زمانی که شاخص بازار با اصلاح روبرو میشود ، این کاهش یا افزایش موقتی است و در ادامه انتظار میرود بازار روند قبلی خود را طی نماید ، ولی در زمان ریزش انتظار این است که کاهش قیمت در شاخص به صورت مداوم و طولانی مدت ادامه داشته باشد و به طور کلی باعث تغییر کلی در روند شاخص کل شود.
در زیر نمونه ای از ریزش بازار را ملاحظه مینمایید:
حال سوال اینجاست که چه کارهایی باید انجام پذیرد تا مانع دستیابی افراد به سود مورد انتظار نشود و جلوی ضرر های متوالی و هنگفت را گرفت.
استراتژی معاملاتی
استراتژی معاملات در واقع روش خرید و فروش در بازار است که بر اساس قوانین از پیش تعریف شده ای که برای تصمیم گیری های تجاری استفاده می شود ، بنا شده است. یک استراتژی معاملاتی شامل یک برنامه سرمایه گذاری و معاملاتی است که به خوبی در نظر گرفته شده است و اهداف سرمایه گذاری ، تحمل ریسک ، افق زمانی و پیامدهای مالیاتی را مشخص می کند. ایده ها و بهترین شیوه ها باید مورد تحقیق و اتخاذ قرار گیرند و پس از آن رعایت شوند. برنامه ریزی برای معاملات شامل روش هایی است که شامل خرید یا فروش سهام ، اوراق قرضه ، ETF یا سرمایه گذاری های دیگر است و ممکن است در معاملات پیچیده تر گسترش یابد. محاسبه هزینه های ناشی از خرید و فروش مانند مالیات ، کارمزد و… میتواند شامل این برنامه ریزی و استراتژی باشد. اما مهمترین ابزارهای استراتژی معاملاتی با استفاده از مدیریت سرمایه تعیین حد ضرر (Stop Loss) و حد سود (Take Profit) میباشد.
مدیریت سرمایه
یکی از استراتژی های معاملاتی مدیریت سرمایه است . همانطور که می دانید حفظ دارایی در بازار سرمایه مهمترین چالش یک سرمایه گذار در این بازار می باشد. برای اینکه شما بتوانید با ریسک کمتری در بازار به معامله بپردازید ، نیاز است تا با علم مدیریت سرمایه آشنایی داشته باشید. در واقع مدیریت سرمایه (یا مدیریت مالی) عبارت است از مدیریت دارایی ها شامل اوراق بهادار مختلف (سهام ، اوراق قرضه و سایر اوراق بهادار) و دارایی های دیگر (به عنوان مثال ، املاک و مستغلات) به منظور تحقق اهداف سرمایه گذاری مشخص برای کسب سود بیشتر در معاملات. زمانی که یک سرمایه گذار پا به عرصه سرمایه گذاری در بازار برای تجارت میگذارد ، باید آگاهی کافی از ریسک های موجود (مانند اصلاح و ریزش ) در مورد تجارتی که می خواهد انجام دهد داشته باشد. به عبارت دیگر اطلاع از ریسک های موجود در بازار خصوصا بازار سرمایه شما را از شکست خوردن مصون می دارد و یا احتمال آن را به حداقل می رساند. مدیریت دارایی از این جهت اهمیت دارد که به سرمایه گذار کمک می کند تا با استفاده از یک رویکرد سیستماتیک نظارت و مدیریت دارایی های خود را انجام دهد. با مدیریت مؤثر ، این مزایا شامل بهبود بهره وری است که یک تجارت را در موقعیت بهتری قرار می دهد تا بازده سرمایه گذاری را افزایش دهد. بعد از آگاهی از این اطلاعات و بدست آوردن دانش کافی ، نوبت به استفاده از آنها برای کسب حداکثر سود ممکن می رسد. در زیر نمونه ای از این ابزارهای برای استفاده در بازار سرمایه را مشاهده خواهید کرد.
حد ضرر (Stop Loss)خرید در روند نزولی
حد ضرر نقطهای است که در صورت رسیدن قیمت سهم به آن نقطه، معامله بدون هیچ گونه شک و تردید و چون و چرا خارج میشود. گاهی ممکن است بعد از رسیدن قیمت سهم به Stop Loss و خارج شدن از معامله، بلافاصله روند قیمتی سهم تغییر کند. معامله گر آماتور از اینکه برای معامله خود حد زیان تعیین کرده ابراز پشیمانی میکند و احتمالا در آینده چنین کاری نخواهد کرد. اما معامله گر منطقی و با تجربه به بررسی علت و ضعف استراتژی معاملاتی خود در تعیین نقطه ورود و خروج مناسب میپردازد. او سعی بر این میکند که به مرور خطای خود را در تعیین حد ضرر کاهش دهد. بنابراین معامله گر منطقی به مرور یک استراتژی تدوین میکند که در شرایط مختلف بازار سوددهی را برای خود تضمین میکند. یکی از بزرگترین اشتباهات در فروش سهم، تغییر حد زیان بدون دلیل فنی و منطقی است. بدین ترتیب که با نزدیک شدن قیمت سهم به حد زیان، معامله گر اقدام به گسترش یا حذف حد زیان میکند و منتظر کمتر شدن یا از بین رفتن زیان میماند. در این حالت سهم همچنان در حال کاهش است ولی معامله گر با امید دادن به خود، از فروش خودداری میکند. این عمل پدیده “ازدواج با سهم” نامیده میشود. با وجود اینکه ممکن است در مواردی این حرکت موجب جبران یا کمتر شدن زیان شود اما در بلند مدت نتیجهای جز از بین رفتن برنامه و استراتژی کاری نخواهد داشت. فعال شدن حد ضرر در یک معامله بورسی به مفهوم تثبیت قیمت پایانی سهم زیر قیمت حد ضرر است. یعنی بر اساس استراتژی که مکتوب کردهاید، اگر قیمت پایانی سهم شما از حد ضررتان پایین تر رفت اقدام به فروش سهمتان بنمایید .یکی از دلایل رعایت حد ضرر از منظر معامله گری اینست که خواب سرمایه شما را از بین میبرد. ممکن است سهمی که شما حد ضرر آن را رعایت نکرده اید، پس از مدتی دوباره به قیمت بالای حد ضرر برگردد و شاید از نظر یک تریدر معمولی، نیاز به رعایت حد ضرر نباشد. اما یک تریدر حرفهای به این نکته اینطور نگاه میکند که عدم رعایت حد ضرر موجب میشود که در یک بعد قضیه سرمایه وی از خواب زیادی برخوردار شود و از سودهای دیگر بازار باز بماند.
حد سود (Take Profit)
حد سود به محدوده ای از قیمت گفته می شود که معامله گر بر اساس تحلیلی که بر روی سهم انجام می دهد٬ آن محدوده را برای ذخیره ی سود و خروج از سهم مناسب پیش بینی می کند. در تحلیل تکنیکال تعیین حد سود به اندازه ی حد ضرر مهم است. گاهی معامله گر به قدری درگیر تعیین نقطه ورود می شود که یادش می رود کی باید از سهم خارج شود. در تعیین حد سود معامله گر بر اساس ابزاری که دارد نقطه ای که می خواهد از سهم خارج شود را تعیین می کند.البته باید این نکته را در نظر داشته باشیم٬ زمانی که جو کلی بازار و سهم خوب است می توانیم حد سود را ارتقا دهیم. برای مثال زمانی که قیمت A را برای خروج تعیین کردیم ولی شرایط بازار مناسب است می توانیم این حد سود را بالاتر ببریم و به A+1 ارتقا دهیم. در اصل به این عمل تعیین حد سود شناور گفته می شود. تعیین حد سود بستگی به استراتژی معاملاتی معامله گر دارد و نمی توان یک نسخه همگانی برای آن پیچید. اینکه خریدهایتان را بر اساس تحلیل تکنیکال انجام می دهید و یا بنیادی تعیین نقطه خروج می تواند برای معامله گران متفاوت باشد.
در نهایت در مورد اهمیت استفاده از استراتژی معاملاتی و تعیین نقطه ورود و خروج به نقل قولی از وارن بافت اسطوره بازار سهام آمریکا اشاره میکنیم . “ترس و طمع بزرگترین دشمنان معامله گر هستند”
برای اینکه بتوانیم پایان یک روند را تشخیص دهیم ابتدا باید حالتها و موقعیتهای مارکت را بررسی کنیم. همانطور که می دانید بازار سه حالت می تواند داشته باشد: یا حالت صعودی (گاوی) دارد بدین معنا که خریداران کنترل بازار را در دست دارند و قیمت را به سمت بالا می برند؛ یا حالت نزولی (خرسی) دارد و به معنای این است که فروشنده ها کنترل بازار را در دست گرفته اند و قیمت را به سمت پایین می برند، و یا حالت رِنج دارد.
تریدر ها با دقت در نمودار یک نماد یا سهم متوجه حالات مختلف بازار می شوند و با توجه به سیگنالهایی که دریافت می کنند می توانند شکست یک روند را قبل از رخ دادن تشخیص دهند و دارایی خود را قبل از ریزش قیمت به فروش برسانند؛ و یا اگر احتمال بدهند که قیمت سهامی به زودی رشد خواهد داشت، اقدام به خرید آن سهم یا نماد در کف قیمتی بنمایند و بدین ترتیب از معاملات بازار سود کسب کنند.
پیشبینی شکست یک روند مستلزم کسب تجربه در بازار است. ولی ما در این مقاله بعضی از مهم ترین نکاتی را که می توانند یک سیگنال قوی از تغییر یک روند تلقی شوند برای شما آورده ایم:
شکست خط روند:
برای کشیدن یک خط روند اول باید بدانیم که روندمان صعودی است یا نزولی. روند های صعودی از موجهای جنبشی (رشد قیمت) و اصلاح قیمت تشکیل شده اند. برای کشیدن خط روند در یک موج صعودی هدف کشیدن خطی است که در صورت شکسته شدن به ما اخطار برگشت بازار را بدهد. پس ما دو دره ی واضح و مشخص را به هم وصل می کنیم و این خط را به سمت بالا امتداد می دهیم. در کشیدن خط روند به دو نکته توجه می کنیم: خط روندی معتبرتر است که تعداد نقاط برخورد بیشتر و تعداد شکستهای کمتری داشته باشد. به این معنا که قیمت (چه سایه و چه خود کندلها) زیاد از خط روند عبور نکرده باشد و تعداد تداخل ها کمتر باشد.
برای کشیدن خط روند در روند های نزولی که باز هم از موج ها و اصلاح های قیمتی تشکیل شده است دو قله ی تقریبا پشت سر هم را در نظر می گیریم و به هم وصل می کنیم. در کشیدن خطوط روند نزولی نیز اولویت با خطی است که کمتر شکسته شده باشد.
هر چقدر شیب خط روند بیشتر باشد اعتبارش کمتر است. وقتی چند خط روند پشت سر هم کشیدیم و ملاحظه کردیم که شیب خطوط رفته رفته در حال بیشتر شدن هستند احتمال شکسته شدن خط روند بیشتر می شود. در صورتی که روند شکسته شود و سایر خطوط روند با شیب کمتر را هم بشکند باید احتمال برگشت بازار را بدهیم و زمان آن رسیده که سودهایمان را ذخیره کنیم.
به عبارتی در بازارهای مالی با رسم خطوط روند سعی می کنیم گوش به زنگ باشیم تا با کوچکترین تغییر قیمت و شکسته شدن خطوط روند، در کنار در نظر گرفتن فاکتورهای دیگر بتوانیم در سریع ترین زمان ممکن پیشبینی کنیم که آیا بازار ریزشی خواهد بود یا رشد خواهد کرد؛ روند ما ادامه خواهد داشت یا برخواهد گشت. بعد از شکست روند معمولا در نمودارها حالت فشردگی خواهیم داشت که جهت این فشردگی به هر سمتی باشد شکست روند به همان سمت خواهد بود.
شکست میانگین متحرک:
یکی از تعاریف بسیار مهم در تحلیل تکنیکال خرید در روند نزولی مومنتوم است. مومنتوم (momentum) در بازارهای مالی به معنای سرعت و جهت تغییر قیمت یک نماد است. معامله بر اساس مومنتوم استراتژی ای است که در آن تریدرها دارایی هایی را که قیمت آنها در حال افزایش است می خرند و در اوج قیمت آنها را می فروشند.
تکنیکهای سرمایه گذاری ریچارد درایهاوس که به پدر سرمایه گذاری مومنتوم مشهور است، اصول اولیه ی معامله بر اساس مومنتوم هستند. قاعده ی اساسی در این معاملات که جزء استراتژی های سودآور هستند این است که "بالا بخرید و بالاتر بفروشید" که با اصل سرمایه گذاری ارزشی معمول که "پایین بخرید و بالا بفروشید" متفاوت است.
معاملات مومنتوم مزایای زیادی دارند؛ از جمله این که سهمی که می خرید ذاتا باارزش و در حال افزایش است و نیازی نیست که صبر کنید تا روزی باارزش شود. مزیت دیگر این است که امکان سود بالا در یک دوره ی کوتاه وجود دارد؛ چون می توانید از نوسانات بازار سود ببرید و به اصطلاح نوسان گیری کنید.
در استراتژی های مومنتوم باید جهت حرکت سهام را شناسایی کنیم و در نقطه ی مناسبی اقدام به خرید کنیم. بدین ترتیب با افزایش قیمت سهام سرمایه ی ما هم رشد می کند و تا زمانی که اخطار کاهش قیمت نداریم به حضورمان ادامه می دهیم و در صورت دریافت سیگنال ریزش، از بازار خارج می شویم. در استراتژی مومنتوم زمان ورود و خروج بسیار مهم است. اگر دیر وارد شوید ضرر می کنید و اگر زود خارج شوید ممکن است خیلی کم سود کنید.
معروف ترین و پرکاربرد ترین استراتژی مومنتوم که اکثر تریدر ها با آن آشنا هستند تقاطع میانگین های متحرک است.
از میانگین متحرک برای تصمیم گیری های غیر هیجانی استفاده می کنیم تا هیجان را کم کنیم و بتوانیم تصمیم گیری های عاقلانه تری داشته باشیم. کافی است که عدد میانگین متحرک (moving average) را طوری تنظیم کنید که کمترین شکستگی و رد شدن قیمت را به ما بدهد. اگر شیب میانگین متحرک صعودی باشد انتظار روند صعودی را داریم، اگر شیب نداشته باشد یا قیمت (کندلها) مداوم از داخل moving رد بشوند و به سمت پایین و بالا در نوسان باشند و آن را قطع کنند، به این معناست که بازار رنج است و اگر شیب moving نزولی باشد یعنی روند نزولی است. پس میانگین متحرک در بازارهای بدون روند کارایی ندارد و سود خوبی به ما نمی دهد چون جزو اندیکاتورهای trend است و در روند ها می شود از آن استفاده کرد. برای بازارهایی که رنج هستند بهتر است از اوسیلاتورها استفاده کنیم.
میانگین متحرک خاصیت آهنربایی یا مگنتیک دارد. یعنی زمانی که قیمتمان از میانگین متحرک ما فاصله ی خیلی زیادی بگیرد حالتی به وجود می آید که یا قیمت رنج می زند تا میانگین متحرک به آن برسد، یا در یک روند صعودی قیمت به سمت پایین نزول می کند تا با میانگین متحرک برخورد کند. این دو باید همیشه نزدیک به هم باشند و زمانی که از هم فاصله می گیرند یک سیگنال برای ماست زیرا جایی است که احتمال اصلاح و برگشت بازار زیاد است.
برای سیگنال گیری از این اندیکاتور، از دو میانگین متحرک تند (دوره ی تناوب کم) و میانگین متحرک کند (دوره ی تناوب زیاد) استفاده می کنیم. در این استراتژی هرگاه میانگین متحرک تند بالای میانگین متحرک کند قرار بگیرد روند صعودی خواهد بود و می توانیم آن را یک سیگنال خرید در نظر بگیریم. برعکس هرگاه میانگین متحرک تند زیر میانگین متحرک کند قرار بگیرد نشان دهنده ی این است که مومنتوم نزولی است.
تشخیص واگرایی در RSI:
یکی از محبوب ترین اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال اندیکاتور RSI است که جزو اندیکاتورهای نوسان نما یا اوسیاتورها دسته بندی می شود. RSI تعیین کننده ی جهت و قدرت نسبی بازار است.
خط 70 در RSI مرز اشتیاق خرید است. اگر RSI از 70 بالاتر برود به این معناست که دیگر اشتیاقی برای خرید وجود ندارد یا به بیان دیگر خرید در این ناحیه اشباع شده است. از طرف دیگر خط 30 مرز اشتیاق فروش است و هرگاه RSI وارد این ناحیه شود به این معناست که دیگر اشتیاقی برای فروش وجود ندارد و فروش در این ناحیه اشباع شده است. با توجه به این نکته هرگاه اندیکاتور خط 70 را به سمت پایین قطع کند تحت شرایطی یک سیگنال نزولی اصلاح قیمتی یا تغییر روند محسوب می شود. همچنین در صورتی که RSI خط 30 را به سمت بالا قطع کند تحت شرایطی یک سیگنال صعودی اصلاح قیمتی یا تغییر روند به شمار می رود.
روی این اندیکاتور می توان خط روند رسم کرد که شکسته شدن آن سیگنال بسیار مهمی برای تریدرها است. با شکسته شدن روند RSI این اخطار را دریافت می کنیم که روند اصلی بازار به احتمال بالا شکسته خواهد شد.
اگر قیمت در حال رشد باشد ولی قدرت روند کاهشی داشته باشد، این نشانه ای از اتمام روند صعودی و آغاز روند نزولی و به اصطلاح واگرایی بازار است. واگرایی به حالتی گفته می شود که در آن قیمت برخلاف اندیکاتور حرکت کند. واگرایی ها در کنار خط روند مهم هستند و سیگنالهایی که از واگرایی ها بدست می آیند جزو معتبرترین سیگنالهایی هستند که می توان از یک اندیکاتور گرفت.
اگر روی چارت با روند قیمتی صعودی، واگرایی دیدیم در صورتی اقدام به فروش می کنیم که امتداد خط روند هم شکسته شود. در روندهای صعودی قله ی بالاتر در قیمت و قله ی پایین تر در RSI به معنای بازگشت روند، و دره ی بالاتر در قیمت و دره ی پایین تر در RSI به معنای ادامه ی روند است.
همچنین اگر در نمودار RSI سه سقف یا سه کف یکسان ساخته شده باشد احتمال خرید در روند نزولی یک اصلاح قیمتی به وجود می آید.
تشخیص الگوی سر و شانه:
سر و شانه یک الگوی برگشتی است که شکلگیری آن یک نشانه ی قوی از شکستن روند در بازار است. الگوی سر و شانه ی سقف یا صعودی از سه قله (سقف قیمتی) تشکیل شده که قله ی میانی نسبت به دو قله ی دیگر بیشترین ارتفاع را دارد. قبل و بعد از قله ی میانی (head) شانه های متعددی می توانند شکل بگیرند. در الگوهای سر و شانه بین شانه ی چپ و سر باید واگرایی وجود داشته باشد. ایجاد واگرایی تاییدی بر تشکیل الگوی سر و شانه است.
این الگو زمانی اعتبار بیشتری دارد که دو قله ی کناری از نظر بازه ی زمانی و تغییرات قیمتی مشابه یکدیگر باشند. هرگاه بخواهید با استفاده از این الگو ترید انجام دهید، بعد از اینکه الگو را روی نمودار تشخیص دادید منتظر شکستن خط گردن بمانید؛ هرگاه قیمت با حرکت بسیار سریع و قوی ای خط گردن را بشکند و شما هنوز وارد معامله نشده باشید، منتظر پولبک (حرکت برگشتی) به خط گردن الگو بمانید و سپس وارد پوزیشن شوید. پس از شکسته شدن خط گردن و تایید آن، هدفی که نمودار دنبال می کند به اندازه ی اختلاف بازه ی قیمتی خط گردن و قله ی میانی خواهد بود. خط گردن می تواند کج باشد و زاویه داشته باشد و لزومی ندارد که حتما به صورت افقی کشیده شود؛ ولی این موضوع از اعتبار الگو می کاهد.
تشکیل این الگو در روند صعودی احتمال شکست روند و آغاز روند نزولی را افزایش می دهد؛ عکس این مطلب در مورد الگوی سر و شانه ی نزولی صادق است.
در انتها یادآور می شویم نکات ذکر شده در بالا به تنهایی اجازه ی ورود یا خروج به/از معامله به ما نمی دهند و باید با نکات دیگر تلفیق شوند چرا که ترکیب چند سیگنال در کنار هم احتمال برد ما در معاملات را افزایش خواهد داد.
نحوه شکست معتبر خط روند
شکست خط روند میتواند نشانهای برای زمان مناسب خرید یا فروش یک سهم باشد. چیزی که در این زمینه اهمیت دارد، تشخیص اعتبار شکستها است.
شکست معتبر خط روند را چطور تشخیص دهیم؟
هنگام معاملهگری در بازارهای مالی، شناخت موقعیتهای مناسب برای ورود به یک سهم یا خروج از آن بسیار مهم است. شکست خط روند یا بریکاوت (Breakout) نیز میتواند نشاندهنده شرایطی مناسب برای ورود به یک سهم یا خروج از آن باشد و به همین دلیل است که یک معاملهگر باید بتواند شکست استاندارد این خط را تشخیص دهد.
شکست استاندارد یا معتبر خط روند میتواند هم در حرکتهای صعودی رخ دهد و هم در حرکتهای نزولی. اما برای تشخیص درست شکست خط روند باید حتما با شرایط شکست معتبر آشنا شویم تا بتوانیم رخ دادن یا عدم رخ دادن بریکاوت را تشخیص دهیم.
شکست خط روند استاندارد پنج شرط اصلی دارد:
۱- هجوم قیمت به سطح پیشرو
زمانی که روی یک خط روند شاهد نزدیک شدن قیمتها به آن سطح باشیم، با توجه به جهت آن خط روند، انتظار حمایت یا مقاومت را داریم. باید در معاملات انجام شده در سهم مذکور دقت کنیم و ببینیم که از میان عرضه و تقاضا، کفهی کدامیک سنگینی میکند. پس برای تشخیص شکست، بررسی میزان تقاضا یا عرضه در سهم مهم است. در این شرایط یا خریداران برای خرید حمله میکنند و یا فروشندگان برای فروش. این امر را میتوان با بررسی سفارشها و معاملات درون سیستم متوجه شد.
۲- شیب بیشتر موج شکست فعلی نسبت به موج قبلی
اگر شیب برخورد قبلی قیمت با خطوط روند از شیب برخورد فعلی کمتر باشد، اعتبار شکست بیشتر است. یعنی آخرین برخورد و آخرین حرکت به سمت خط روند، نسبت به برخورد و حرکت قبلی دارای شیب بیشتری باشد.برای تشخیص شیب یا شتاب قیمت از اندیکاتوری به نام «خرید در روند نزولی مومنتوم» (Momentum) استفاده میشود. خط مومنتوم هر چه به سمت بالا حرکت کند، یعنی شتاب یا قدرت کندل بیشتر است و کندلهای بزرگتری ساخته میشوند.
۳- حجم بالای معاملات
وجود حجم معاملات بالا امر بسیار مهم و قابلتوجهی است. معمولا در شکست استاندارد خط روند شاهد افزایش حجم معاملات هستیم. زیرا برای شکسته شدن خطوط روند یکی از دو مورد حمایت یا مقاومت باید شکسته شوند که این مساله نیازمند حجم بالای معاملات است.
در برخی مواقع خط روند شکسته میشود و کندل قیمت بالاتر از خط روند بسته میشود؛ اما کندل بعدی نزولی میشود و دوباره این خط روند را به سمت پایین میشکند. به این قضیه، فیکاوت (Fakeout) گفته میشود. حجم معاملات، یکی از مهمترین اندیکاتورها برای تشخیص اعتبار بریکاوت است.
۴- شکست حمایت یا مقاومت با یک کندل قوی
برای شکست معتبر خط روندهای نزولی، باید یک کندل صعودی ایجاد شود که بالاتر از خط روند بسته شود. این کندل ممکن است سایه کوتاه با بدنه بزرگ داشته باشد، اما ممکن است که بدنه متوسط با سایه بلند داشته باشد. اما نکته مهمی که در اینجا وجود دارد، این است که کندل باید بالاتر از خط روند بسته شود، تا بتوانیم سیگنال خرید دریافت کنیم.
برای شکست خط روند صعودی نیز یک کندل نزولی باید ایجاد شود که پایینتر از خط روند بسته شود.
۵- وجود پولبک
زمانی که شکست خطوط روند رخ میدهد، شاهد حرکتی به نام پولبک خواهیم بود. پولبک در حقیقت نقش خطوط حمایت و مقاومت را میآزماید. میدانیم که این خطوط پس از شکست تغییر میکنند. هنگامی که شکست استاندارد خط روند صعودی اتفاق میافتد، این خط روند نقش حمایتی دارد. پس از شکست، قیمت به آن سطح نزدیک میشود تا متوجه شود که آیا حمایت به مقاومت تبدیل شده است یا خیر. عکس این موضوع نیز صادق است.
منظور زمانی است که خط روند نزولی شکسته میشود. در این شرایط انتظار داریم که پولبک به سطح مذکور باعث حمایت قیمتی شود و آغاز حرکات صعودی را در سهم ببینیم.
بررسی شکست معتبر خط روند صعودی
با توجه به شرایط شکست معتبر خط روند که در بالا به آن اشاره شد، بهتر است که چند مثال واقعی را با هم بررسی کنیم. همانگونه که مشاهده میکنید، زمانی که روند صعودی ایجاد میشود، شاهد عبور خط روند از نقاط B، A و C خواهیم بود.
زمانی که در بالاترین سقف ایجادشده خطی افقی رسم کنیم و تراز آن را مشخص کنیم، متوجه میشویم که سقف جدید پایینتر از سقف قبلی تشکیل شده است. این اولین زنگ هشدار است که میتواند ما را از فرایند شکست خط روند آگاه کند. به محض مشاهده چنین اتفاقی، باید خود را آماده کنیم. چرا که این احتمال وجود دارد که خط روند شکسته شود.
اگر فلش قرمزی را که در تصویر با علامت تعجب مشخص شده مشاهده کنیم، متوجه میشویم که شیب آن بسیار بیشتر از شیب فلش قبلی است. مشخص است که شیب فلش جدید تندتر است. فاصله برخورد این دو فلش قرمز نیز در مقایسه با فاصله برخورد فلشهای قبلی بسیار خرید در روند نزولی نزدیک است. اگر خاطرتان باشد، این مساله یکی دیگر از شرایط شکست استاندارد خط روند بود.
از نقطه C که آن را به عنوان آخرین پیوت در نظر میگیریم یک تراز افقی رسم میکنیم. به این ترتیب متوجه میشویم که شکست خط روند به شکلی رخ داده که قیمت پس از اینکه از خط روند پایینتر میآید به یک سطح افقی مانند C میرسد. سپس مجددا حرکتی رو به بالا خواهد داشت. در این شرایط دیگر شاهد شکست نخواهیم بود و قیمت مجددا بالاتر از خط روند قرار میگیرد. به این ترتیب در اینجا میبینیم که قیمت روندی صعودی خواهد داشت.
نکته
آنچه از این مساله برمیآید این است که برای شکست باید منتظر باشیم که قیمت از محدوده دایره نارنجی خارج شود و به سمت پایین حرکت کند. به این ترتیب شکست قطعی خواهد شد.
یعنی پس از شکست استاندارد خط روند، شاهد حرکت صعودی و پولبک خواهیم بود. این پولبک میتواند به خط روند یا به همان سطح افقی C باشد. پس از این مراحل سهم شروع به ریزش خواهد کرد. چرا که روندی که اینجا بررسی شد صعودی بوده و شکسته شده و اکنون به انتهای خود رسیده است.
بررسی شکست استاندارد خط روند نزولی
در روندهای نزولی نیز همین تحولاتی که در بالا اشاره شد، اتفاق میافتند اما در جهت معکوس. یعنی اگر یک خط روند نزولی داشته باشیم که از نقاط B، A و C میگذرد، اولین محدوده هشدار در محلی است که کف جدید ایجاد شده، بالاتر از کف ماقبل آن است. در چنین شرایطی احتمال شکست معتبر خط روند نزولی وجود دارد.
در چنین مواقعی باید حواس خود را جمع کنیم. همانگونه که در تصویر مشخص است، شیب فلش صعودی در نقطه C بیشتر از شیب فلش قبلی است. فاصله برخورد دو فلش سبزرنگ آخر هم از فلشهای قبلی کمتر است که این امر هم میتواند به عنوان نشانه دوم شکست تلقی شود.خرید در روند نزولی
در ادامه شاهد گذر از سطح افقیای خواهیم بود که از نقطه C میگذرد. مرحله بعدی هم گذر از محدوده دایره نارنجی و پولبک به سطحی همتراز با C است. در نهایت یک روند صعودی آغاز خواهد شد و شاهد شکلگیری روندی جدید خواهیم بود که ممکن است مدتی طول بکشد.
شکست خط روند میتواند نشانهای برای زمان مناسب خرید یا فروش یک سهم باشد. چیزی که در این زمینه اهمیت دارد، تشخیص اعتبار شکستها است.
برای اعتبارسنجی شکستهای روند، پنج عامل اصلی وجود دارد. در صورتی که طبق این عوامل شکست مورد نظر ما معتبر شناخته شد، میتوانیم آن را سیگنالی برای خرید یا فروش در نظر بگیریم. توجه به چنین مواردی میتواند موقعیتهای کمریسک و پربازدهی را برای سرمایهگذاری ایجاد کند.
دیدگاه شما