معامله‌گری حرکات قیمتی


چارت الگوی سقف دوقلو و کف دوقلو

روش معاملاتی اسکالپینگ چیست و آیا برای شما مناسب است؟

اسکالپینگ یکی از روش‌های معامله‌گری برای معتادان آدرنالین و علاقه‌مندان به هیجان است. هدف از اسکالپ کسب سود از حرکات کوچک قیمت است. در واقع سود چشمگیر از هر معامله مدنظر معامله‌گر نیست و سودهای کوچک اما به تعداد زیاد او را راضی خواهد کرد. اگر همه‌چیز در اسکالپینگ درست پیش برود، به‌مرور حساب معاملاتی افراد رشد خواهد کرد. در این روش اغلب از اهرم (Leverage) و تعیین حد ضرر با بازه‌های بسیار کوچک استفاده می‌شود.

آیا فکر می‌کنید که می‌توانید به نمودارهای یک‌دقیقه‌ای خیره شده و بر اساس آن‌ها تصمیم بگیرید؟ و یا پیش از آنکه هر سرمایه‌گذاری به خود آمده و بازار را بررسی کند، وارد معامله‌شده و حتی از آن خارج هم شوید؟ اسکالپینگ ممکن است استراتژی معامله‌گری مناسب برای شما باشد! تنها کافی است تا آن را بهتر شناخته و اساس آن را بشناسید. در ادامه می‌توانید در مورد این شیوه تحلیل بازار بیشتر بدانید.

مقدمه‌ای بر اسکالپینگ

اسکالپینگ معمولاً در استراتژی معاملات کوتاه مدت مورد استفاده قرار می‌گیرد. در واقع اسکالپینگ رایج‌ترین استراتژی ترید روزانه است. این روش شامل در نظر گرفتن بازه‌های زمانی کوچک‌تر، تصمیم‌گیری سریع و لحظه‌ای و انواع متنوعی از ابزارهای تحلیل تکنیکال و تحلیل نمودار است. در نتیجه ، بسیاری از معامله‌گران حرفه‌ای روزانه، بخشی از فعالیت‌های معاملاتی خود را به اسکالپینگ اختصاص می‌دهند.

استراتژی‌های اسکالپینگ در بازارهای مختلف مالی کاربردی است، برای مثال، افراد زیادی از این روش در بازار سهام، معاملات فارکس و رمزارزها استفاده می‌کنند.

اسکالپینگ چیست؟

همان‌طور که گفتیم، اسکالپینگ یک استراتژی معامله‌گری برای کسب سود از حرکات قیمتی نسبتاً کوچک است. معامله‌گران در این روش به دنبال سودهای چشمگیر نیستند. در عوض هدف آن‌ها کسب سودهای کوچک اما با تکرار زیاد معاملات است.

به همین ترتیب، معامله‌گران ممکن است در یک دوره کوتاه، معاملات زیادی را انجام دهند و به دنبال حرکات قیمتی اندک بازار باشند. معامله‌گران در این روش معتقدند که سودهای ناچیز طی زمان کم‌کم جمع‌آوری‌شده و میزان سود در طول این دوره زمانی به مقدار قابل‌توجهی افزایش پیدا می‌کند.

با توجه به اینکه این روش شامل بازه‌های زمانی کوتاه مدت است، اسکالپرها اغلب بر اساس تحلیل تکنیکال معاملات خود را پیش می‌برند. در واقع ازآنجایی‌که رویدادهای بنیادین اغلب طی مدت معامله‌گری حرکات قیمتی طولانی‌تری رخ می‌دهد، اسکالپرها به ندرت خود را با تحلیل بنیادین درگیر می‌کنند.

هرچند کماکان موضوعات بنیادین می‌توانند در تصمیم‌گیری یک تریدر تأثیر زیادی داشته باشد. به‌عنوان‌مثال ممکن است سهم یا سکه یک پروژه به خاطر یک رویداد بنیادین یا اخبار مثبت پیرامون آن، ناگهان مورد استقبال قرار بگیرد و حجم معاملاتی و نقدینگی آن حداقل برای مدت کوتاهی افزایش یابد. این درست زمانی است که یک اسکالپر وارد عمل شده و از افزایش نوسانات ایجادشده سود کسب می‌کند.

اسکالپرها به جای انتظار برای تغییرات بزرگ قیمت، از نوسانات هر روزه بازار به نفع خود استفاده می‌کنند. این استراتژی لزوماً برای همه ایده آل نیست. زیرا نیازمند درک عمیق از سازوکار بازار و توان تصمیم‌گیری سریع و تحت‌فشار است.

اسکالپرها چگونه کسب درآمد می‌کنند؟

برای پاسخ به این سؤال ابتدا باید بررسی کرد که کدام عوامل تکنیکال بیشتر مدنظر اسکالپرها است؟ حجم معاملات، پرایس اکشن، خطوط حمایتی و مقاومتی و الگوهای نمودار شمعی، معمولاً برای شناسایی و تنظیم یک معامله مورد استفاده قرار می‌گیرد. برخی از متداول‌ترین اندیکاتورهای تکنیکال مورد استفاده این معامله‌گران، شامل میانگین متحرک (Moving Average)، شاخص مقاومت نسبی (RSI) ، بولینگر باند، VWAP و ابزار اصلاح فیبوناچی است.

بسیاری از اسکالپرها از شاخص‌های پیچیده استفاده کرده و همچنین دفتر سفارش‌ها در زمان واقعی، مشخصات حجم، و تعداد قراردادهای آتی را تجزیه‌وتحلیل می‌کنند. علاوه بر این، اسکالپرها شاخص‌های شخصی‌سازی‌شده خود را ایجاد کرده تا نسبت به بازار برتری پیدا کنند. مانند هر استراتژی معاملاتی دیگر، یافتن یک مزیت منحصربه‌فرد نسبت به بازار، برای موفقیت حیاتی است.

اسکالپینگ عبارت است از یافتن فرصت‌های کوچک در بازار و بهره‌برداری از آن‌ها. معمولاً اسکالپرها در مورد روش‌های معامله‌شان بسیار محافظه‌کارند چرا که اگر عموم از کار آن‌ها سر در بیاورند، روش آن‌ها عملاً سوددهی خود را ازدست‌داده و بدون استفاده می‌شود. برای همین بسیار مهم است که روش و استراتژی منحصربه‌فرد خود را ایجاد و امتحان کنید.

همان‌طور که پیشتر اشاره کردیم ، اسکالپینگ معمولاً در بازه‌های زمانی کوچک‌تر اتفاق می‌افتد. این نمودارها ممکن است نمودار ۱ ساعته ، ۱۵ دقیقه‌ای ، ۵ دقیقه‌ای یا حتی نمودار ۱ دقیقه‌ای باشند. حتی برخی از اسکالپرها بازه‌های زمانی کمتر از یک دقیقه را هم بررسی می‌کنند.

اگرچه در نظر گرفتن چنین بازه‌های زمانی‌ای در حوزه ربات‌های تریدر با فرکانس بالاست و ممکن است از لحاظ توانایی برای یک انسان آن‌قدر هم امکان پذیر به نظر نرسد. در واقع ماشین‌ها می‌توانند به سرعت داده‌های زیادی را پردازش کنند، اما بیشتر انسان‌ها در تحلیل نمودارهای ۱۵ ثانیه‌ای به مشکل برمی‌خورند.

در اینجا موضوع دیگری نیز وجود دارد که حتماً باید در نظر گرفت و آن این است که سیگنال‌ها و سطوح زمانی بزرگ‌تر معمولاً از سیگنال‌های چارچوب زمانی کوچک‌تر قابل‌اطمینان‌ترند. به همین خاطر اکثر اسکالپرها ابتدا ساختار بازار را در بازه بزرگ‌تر موردبررسی قرار می‌دهند. در واقع ابتدا سطوح مهم در چارچوب زمانی بزرگ ترسیم‌شده و سپس با بزرگنمایی و تمرکز بر این نقاط، موقعیت‌های معاملات اسکالپینگ نمایان می‌شوند. این نشان می‌دهد که داشتن یک بازه زمانی بزرگ از ساختار بازار می‌تواند حتی در مورد معاملات کوتاه مدت هم بسیار مفید باشد.

بااین‌حال، استراتژی‌های معاملاتی و سرمایه‌گذاری می‌توانند به طور اساسی میان معامله‌گران مختلف شکل متفاوتی داشته باشند. قوانین سخت‌گیرانه‌ای در مورد اسکالپینگ وجود ندارد، اما دستورالعمل‌هایی هست که می‌توان در هنگام تنظیم قوانین خود، از آن‌ها کمک گرفت.

استراتژی‌های معاملاتی اسکالپینگ

می‌توان معامله‌گران اسکالپر را در دو دسته تقسیم کرد: معامله‌گران اختیاری و معامله‌گران سیستماتیک.

  • معامله‌گران اختیاری همان‌طور که بازار پیش روی آن‌ها قرار دارد تصمیمات معاملات خود را “درجا” می‌گیرند. شرایط موجود تصمیم آن‌ها را مشخص می‌کند و ممکن است حتی قانون خاصی برای زمان وجود یا خروج نداشته باشند. به عبارت دیگر می‌توان گفت که معامله‌گران اختیاری عوامل مختلفی را در نظر گرفته اما قوانین سخت‌گیرانه کمتری را دنبال کنند و بیشتر به شهود و احساس خود اعتماد می‌کنند.
  • معامله‌گران سیستماتیک رویکرد دیگری دارند. آن‌ها یک‌روند و سیستم معاملاتی کاملاً مشخصی را دنبال می‌کنند که اساساً نقاط ورود و خروج را برای آن‌ها ایجاد می‌کند. اگر شرایط خاصی از مجموعه قوانین در معامله صدق کند، آن‌ها وارد آن معامله‌شده و یا از آن خارج می‌شوند. معاملات سیستماتیک به نسبت معاملات اختیاری با اولویت رویکرد داده محور پیش می‌روند. معامله‌گران سیستماتیک کمتر به بینش و شهود خود اعتماد می‌کنند و بیشتر بر اساس داده‌ها و الگوریتم‌ها تصمیم‌گیری می‌کنند.

این طبقه‌بندی در مورد سایر معامله‌گران نیز صدق می‌کند. هرچند وقتی صحبت از استراتژی‌های کوتاه مدت می‌شود، تمایز این دو روش مشخص‌تر است. به‌هرحال، معاملات اختیاری ممکن است در بازه‌های زمانی بالاتر به طور مداوم کارساز نباشند.

برخی از اسکالپرها از استراتژی‌ای به نام ترید محدوده‌ای یا Range Trading استفاده می‌کنند. آن‌ها منتظر می‌مانند تا محدوده قیمتی ایجادشده و سپس در آن محدوده معاملات خود را آغاز کنند. این روش بر این باور استوار است که تا شکسته شدن محدوده، کف محدوده به عنوان حمایت و سقف محدوده به عنوان مقاومت عمل می‌کند. هرچند که به‌هیچ‌عنوان این روش تضمین‌شده نیست اما می‌تواند یک سازوکار موفقیت‌آمیز در اسکالپینگ باشد. البته معامله‌گران حرفه‌ای با تعیین حد ضرر، خود را برای شکستن محدوده آماده می‌کنند.

یکی دیگر از تکنیک‌های اسکالپینگ استفاده از شکاف قیمت پیشنهادی خریدوفروش است. اگر بین بالاترین پیشنهاد و کمترین درخواست تفاوت قابل‌توجهی وجود داشته باشد ، اسکالپرها می‌توانند از این طریق سود کسب کنند. هرچند که این نوع استراتژی برای معاملات الگوریتمی یا معاملات Quantitative مناسب‌تر است. چرا؟ چون انسان‌ها به اندازه ماشین‌ها در یافتن ناکارآمدی‌های کوچک در بازار قابل‌اعتماد نیستند. در نتیجه ، این قسمت به شدت با ربات‌های معامله‌گر اشباع شده است. بنابراین کسانی که می‌خواهند این استراتژی را در پیش بگیرند ، معمولاً باید با الگوریتم‌ها رقابت کنند و رقابت بسیار نابرابر و سختی را در پیش دارند.

اسکالپینگ معمولاً شامل استفاده از اهرم (Leverage) است. از آنجایی که سود موردنظر، درصد نسبتاً کمی را برای معامله‌گر به ارمغان می‌آورد، اسکالپرها با تکیه بر اهرم‌های بزرگ، اندازه موقعیت معاملاتی خود را افزایش می‌دهند. به همین دلیل است که اسکالپرها اغلب از ساختارهای معاملات مارجین، قراردادهای آتی و دیگر انواع محصولات مالی که معاملات اهرمی را ارائه می‌دهند، استفاده می‌کنند. بااین‌حال ، ازآنجایی‌که اسکالپرها قصد دارند از حرکت‌های کوچک‌تر با موقعیت‌های بزرگ‌تر سود ببرند ، باید نسبت به پدیده لغزش یا افت شدید (Slippage) آگاه باشند.

آیا باید از معامله‌گری به سبک اسکالپینگ استفاده کنید؟

پاسخ این سؤال کاملاً به سبک معاملاتی شما بستگی دارد. برخی از معامله‌گران به‌هیچ‌عنوان دوست ندارند در حالی که یک معامله یا سرمایه‌گذاری همچنان باز است و نتیجه نامشخصی دارد، به خواب بروند. بنابراین استراتژی‌های کوتاه مدت را انتخاب می‌کنند. معامله‌گران روزانه و معامله‌گران کوتاه مدت از این جمله افراد هستند.

از طرف دیگر ، معامله‌گران بلندمدت دوست دارند تصمیماتشان بر اساس مدت‌زمان طولانی باشد و هیچ مشکلی با داشتن موقعیتی که ماه‌ها باز و بلاتکلیف باشد، ندارند. آن‌ها ممکن است فقط نقطه ورود، اهداف سود و حد ضرر را تعیین کرده و گه گاه به موقعیت خود سر بزنند. معامله‌گران Swing معمولاً در این گروه قرار می‌گیرند.

بنابراین، اگر می‌خواهید تصمیم بگیرید که آیا از معاملات اسکالپینگ استفاده کنید یا خیر، ابتدا باید سبک معاملاتی مناسب خود را پیدا کنید. همچنین باید یک استراتژی معاملاتی متناسب با شخصیت و میزان ریسک‌پذیری خود پیدا کنید تا بتوانید با اجرای آن به صورت مداوم سود کنید. به طور طبیعی، شما می‌توانید چندین استراتژی را امتحان کنید و ببینید که کدام روش مناسب شما است.

سخن پایانی

با توجه به همه آنچه گفته شد به سادگی می‌توان دریافت که اسکالپینگ بیش از هر چیزی به انضباط، دانش بازار و تصمیم‌گیری سریع نیاز دارد.

آیا اسکالپینگ یک استراتژی مناسب برای شماست؟ اگر مبتدی هستید، می‌توانید بیشتراستراتژی‌های بلندمدت مانند معاملات نوسانی یا Swing را دنبال کنید و یا از روش خرید و نگهداری (Buy and Hold) استفاده کنید. اما اگر دارای تجربه کافی هستید، اسکالپینگ ممکن است برای شما مناسب باشد. هرچند صرف‌نظر از آنچه در بازارهای مالی انجام می‌دهید، همیشه در نظر گرفتن اصول مدیریت ریسک ، مانند استفاده از حد ضرر و بینش درست درباره یک موقعیت، بسیار حائز اهمیت است.

دانلود و خرید کتاب مهارت های معامله گری پرایس اکشن (جلد دوم)

برای خرید و دانلود کتاب مهارت های معامله گری پرایس اکشن (جلد دوم) نوشته گالن وودز و خواندن و شنیدن هزاران کتاب الکترونیکی و صوتی دیگر، اپلیکیشن طاقچه را رایگان نصب کنید.

دیگران دریافت کرده‌اند

معرفی کتاب مهارت های معامله گری پرایس اکشن (جلد دوم)

کتاب مهارت های معامله گری پرایس اکشن (جلد دوم) نوشتهٔ گالن وودز است. این کتاب با ترجمهٔ مریم اخترزاده زواره منتشر شده است.

درباره کتاب مهارت های معامله گری پرایس اکشن (جلد دوم)

معامله‌گری بر اساس پرایس اکشن یا رفتار قیمت (P.A.T) روشی است که در آن تمام تصمیمات معاملاتی بر مبنای صرف نمودار قیمت صورت می‌گیرد. به این معنی که هیچ‌گونه اندیکاتور یا اوسیلاتوری برای شناسایی نواحی (S) و مقاومت (R) و یا روند بازار استفاده نمی‌شود. تمام بازارهای مالی اطلاعات مربوط به حرکت قیمت بازار را در طی دوره‌های مختلف تولید می‌کنند؛ این اطلاعات در نمودار قیمت نمایش داده می‌شود. نمودار قیمت منعکس‌کننده باورها و اقدامات تمامی شرکت‌کنندگان (انسان یا کامپیوتر) در طی دوره مشخص در بازار است و این باورها در نمودار قیمت در قالب قیمت یا همان پرایس اکشن به نمایش در می‌آیند.

تکنیک معامله گری پرایس اکشن Price Action چیست؟

تکنیک معامله گری پرایس اکشن Price Action چیست؟

بهترین تکنیک معامله گری و تحلیل بازار در حال حاضر پرایس اکشن Price Action یا PAT (عملکرد قیمت یا حرکات قیمت) است. پس با ما همراه باشید تا به صورت کاملا ساده و کاربردی پرایس اکشن رو برای شما توضیح بدهم تا بتوانید در معامله گری اسپات و فیوچرز ارز دیجیتال از این تکنیک معامله‌گری حرکات قیمتی برتر استفاده کنید و سر پیچ روند ها وارد شوید و سودهای زیادی کسب کنید. شما با استفاده از این تکنیک یک قدم جلو تر از تریدرهای هستید که از اندیکاتور ها استفاده می کنند و در بهترین زمان ها می توانید وارد معامله شوید.

پرایس اکشن در ارز دیجیتال چیست؟

به زبان ساده پرایس اکشن (Price Action) یکی از شیوه‌های معامله‌گری است که تنها داده‌های قیمت را مبنای تحلیل قرار می‌دهد تا تریدر نقاط ورود و خروج را شناسایی کند. شما در معامله‌گری با این تکنیک از اندیکاتورها یا سایر روش‌های تحلیل استفاده نخواهید کرد اما اگر استفاده کنید وزن بسیار اندکی در جریان تصمیم‌گیری معاملاتی به آنها خواهید داد. تکنیک پرایس اکشن Price Action در تمام بازار های مالی جواب می دهد. مانند ارز دیجیتال، بورس، فارکس، طلا، دلار، نفت و … ولی ما در این بخش بیشتر براساس ارز دیجیتال آموزش می دهیم.

ابزارهای مهم

در این تکنیک مواردی از قبیل تحلیل فاندامنتال و استفاده از نوسانگرها نادیده گرفته و نمودار قیمت در ساده‌ترین حالت خود تحلیل می‌شود

الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال

الگوهای قمیتی (Price Patterns) یا الگوهای کلاسیک شکل‌های تکرارشونده در نمودار قیمت هستند. تحلیلگران تکنیکال از الگوهای قیمتی برای تشخیص نقاط برگشت و یا ادامه‌ی روند استفاده می‌کنند.

فرقی نمی‌کند معامله‌گر بازار بورس، فارکس و یا ارز دیجیتال باشید، این الگوها بسیار کارآمد هستند. کار با الگوهای قیمتی و تشخیص آنها دشوار نیست. در این مطلب قدرتمندترین الگوهای قیمتی را بررسی خواهیم کرد.

الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال

الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال

منظور از الگوهای قیمتی چیست؟

الگوهای قیمتی یا الگوهای نموداری پیکربندی‌های تکرارشونده در نمودار قیمت هستند که با کمک خطوط روند و یا منحنی‌ها مشخص می‌شوند. در تحلیل تکنیکال از این الگوها برای تشخیص محدوده‌های بازگشت روند و یا ادامه‌ی آن استفاده می‌شود. البته باید بدانید که الگوهای تکنیکال با اندیکاتورهای تکنیکال متفاوت هستند.

از آنجایی که الگوهای قیمتی با استفاده از خطوط روند شناسایی می‌شوند. قبل از ورود به مبحث الگوها بهتر است کمی در مورد خطوط روند صحبت کنیم.

اهمیت خطوط روند در شناسایی الگوهای قیمتی

تحلیلگران تکنیکال از خطوط روند برای رسم مقاومت‌ها و حمایت‌ها استفاده می‌کنند. خطوط روند، خط‌های صافی هستند که با اتصال مجموعه‌ای از قله‌ها (سقف) یا دره‌های (کف) نمودار رسم می‌شوند. خط روند صعودی شیب رو به بالا و خط روند نزولی شیب رو به پایین دارد. خط روند افقی نیز نشان‌دهنده‌ی بازار بدون روند (خنثی) است.

خطوط روند در الگوهای قیمتی تکنیکال

خطوط روند در الگوهای قیمتی تکنیکال

خطوط روند در سبک‌های مختلف تکنیکال، با شیوه‎‌های متفاوتی رسم می‌شوند. برخی معتقدند که خطوط روند را باید از انتهای سایه‌ی کندل‌ها (Shadow) رسم کرد و برخی نیز خطوط روند را از انتهای ‌بدنه‌ی کندل‌ها (Body) رسم می‌کنند.

بیشتر تحلیلگران تکنیکال معتقدند که محدوده‌ی اصلی تحرکات قیمت در بدنه‌ی کندل‌ها اتفاق می‌افتد و سایه‌ها داده‌های خارج از محدوده‌ی اصلی هستند. در نمودارهای روزانه بهتر است از قیمت بسته شدن کندل‌ها استفاده کنید، زیرا این قیمت نشان‌دهنده‌ی تمایل به نگهداری یا فروش در پایان روز معاملاتی است.

بهتر است حداقل از سه نقطه و یا بیشتر برای ترسیم خطوط روند استفاده کنید. خطوطی که با اتصال دو نقطه رسم می‌شوند اعتبار کمتری دارند.

با این مقدمه‌ی کوتاه در مورد خطوط روند، وارد مبحث الگوهای قیمتی می‌شویم.

انواع الگوهای قیمتی

در یک دسته‌بندی کلی الگوهای قیمت به دو دسته تقسیم می‌شوند:

  • الگوهای ادامه‌دهنده: نشان‌دهنده‌ی وقفه‌ای کوتاه در یک روند صعودی و یا نزولی هستند.
  • الگوهای بازگشتی: تغییر روند از صعودی به نزولی و یا بالعکس را پیش‌بینی می‌کنند.

در ادامه در مورد این الگوها بیشتر سخن خواهیم گفت و مهم‌ترین الگوهای بازگشتی و ادامه‌دهنده را شرح می‌دهیم.

الگوهای قیمتی ادامه‌دهنده

الگوهای ادامه‌دهنده در اصل یک وقفه‌ی کوتاه در روند اصلی هستند. معمولا صعود و ریزش اوراق بهادار در یک مرحله اتفاق نمی‌افتد. در یک روند صعودی یا نزولی قیمت در محدوده‌هایی استراحت می‌کند؛ الگوهای ادامه‌دهنده این محدوده‌ها را مشخص می‌کنند.

تا زمانی که یک الگو تکمیل نشود، نمی‌توان گفت که روند اصلی ادامه خواهد داشت یا خیر. نقطه‌ی خروج از محدوده‌ی الگو ادامه‌ روند و یا معکوس شدن آن را تعیین می‌کند. به همین دلیل، خطوط روند باید با دقت بسیار رسم شوند تا محدوده‌ی الگو به درستی شناسایی شود.

چند نکته‌ی کاربردی:

  • در تحلیل تکنیکال توصیه‌ی می‌شود روندها را ادامه‌دار فرض کنیم. به بیان دیگر فرض بر این است که یک روند ادامه‌دار خواهد بود، مگر اینکه خلاف آن ثابت شود.
  • هر چه الگوها از نظر زمانی طولانی‌تر باشند و رفت و برگشت‌های قیمت بیشتر باشد، حرکت بعدی قیمت قوی‌تر خواهد بود.
  • برای تایید الگوها می‌توانید از حجم معاملات کمک بگیرید.

مهمترین الگوهای ادامه‌دهنده:

  • پرچم سه‌گوش (Pennant)
  • پرچم‌ (Flag)
  • کنج یا گُوِه (Wedge)
  • مثلت (Triangle)
  • فنجان و دسته (Cup and Handle)

الگوی پرچم سه‌گوش

الگوی پرچم سه‌گوش (Pennant) با دو خط روند که در پایان الگو همدیگر را قطع می‌کنند، مشخص می‌شود. در پرچم سه‌گوش یک خط روند صعودی و دیگری نزولی است. در حین تشکیل این الگو حجم معاملات کاهش می‌یابد و در نقطه‌ی خروج شاهد افزایش حجم هستیم.

الگوی پرچم سه گوش در تحلیل قیمتی تکنیکال

تصویر الگوی پرچم سه گوش penant در الگوهای قیمتی تحلیل تکنیکال

الگوی پرچم صعودی

الگوی پرچم صعودی (Bullish Flag) یا الگوی مستطیل صعودی با دو خط روند موازی شناسایی می‌شود. همان‌طور که از نام آنها پیداست در میانه‌ی یک روند صعودی تشکیل می‌شوند. یک روند مثبت صعودی وجود دارد، سپس قیمت در یک ناحیه استراحت می‌کند. به بیان دیگر، پس از کمی استراحت و تشکیل الگو، روند صعودی دوباره از سر گرفته می‌شود. حجم در حین تشکیل الگو کاهش می‌یابد و پس از شکست شاهد افزایش حجم هستیم.

الگوی تکنیکال پرچم

پرچم صعودی (Bullish Flag) – الگوی تکنیکال پرچم

الگوی پرچم نزولی

الگوی پرچم نزولی (Bearish Flag) بسیار مشابه پرچم صعودی است، با این تفاوت که در میانه‌ی روند نزولی تشکیل می‌شود. اینجا نیز در یک روند نزولی یک ناحیه‌ی تثبیت قیمت مشاهده می‌شود. در الگوهای پرچم نزولی نیز شاهد تغییر حجم هستیم. در هنگام تشکیل این الگو حجم کاهش و پس از شکست حجم افزایش می‌یابد. الگوی پرچم نزولی نیز توسط دو خط روند موازی شناسایی می‌شود. به شکل زیر نگاه کنید:

الگوی پرچم نزولی (Bearish Flag)

الگوی کنج (گُوِه)

کنج یا گوه (Wedge) بسیار شبیه به الگوی پرچم سه‌گوش است. اینجا نیز دو خط روند همگرا مشاهده می‌شود با این تفاوت که هر دو خط روند در یک جهت حرکت می‌کنند (هر دو خط یا صعودی هستند یا نزولی). الگوی کنج با شیب صعودی نشان‌دهنده‌ی یک وقفه‌ی کوتاه در روند نزولی است و بالعکس الگوی کنج نزولی در روندهای صعودی تشکیل می‌شود. همانند الگوی سه‌گوش و پرچم، در زمان تشکیل الگو حجم معاملات کاهش می‌یابد.

الگوی کنج یا گوه در تحلیل تکنیکال

کنج در الگوی تکنیکال قیمتی (Wedge)

الگوی مثلث

الگوی مثلث (Triangle) از متداول‌ترین الگوهای قیمتی هستند و نسبت به دیگر الگوها بیشتر مشاهده می‌شوند. در نمودارها سه نوع الگوی مثلث مشاهده می‌شود:

مثلث متقارن: بسیار شبیه به الگوی پرچم سه‌گوش است. زمانی شکل می‌گیرد که دو خط روند با جهت حرکت متفاوت به سهم هم همگرا شوند. در مثلث متقارن احتمال شکست به سمت بالا و یا پایین به یک اندازه است و باید تا زمان شکسته شدن صبر کنید.

مثلث صعودی: شامل یک خط روند افقی در بالا و یک خط روند صعودی در پایین مثلث است. در این نوع مثلث شکست خط روند به سمت بالا و در جهت صعود است.

مثلث نزولی: از یک خط روند افقی در پایین و خط روند نزولی در بالای مثلث تشکیل می‌شود. شکست معمولا رو به پایین و در جهت نزولی است.

تفاوت‌های الگوی مثلث و پرچم سه‌گوش

  • شکل هر دو الگو مخروطی است با این تفاوت که الگوی پرچم دارای یک میله است.
  • الگوی پرچم یک الگوی کوتاه‌مدت است و حداکثردر چهار هفته تشکیل می‌شود. در حالی که تکمیل الگوی مثلث از چهار هفته تا چند سال ممکن است طول بکشد. به عبارت دیگر با عبوراز هفته‌ی چهارم، پرچم سه‌گوش تبدیل به یک مثلث تبدیل می‌شود.
  • در الگوی پرچم شکست خط روند در نقطه‌ی همگرایی است اما در الگوی مثلث معمولا زودتر از این نقطه شکست اتفاق می‌افتد.

الگوی فنجان و دسته

الگوی فنجان و دسته (Cup and Handles) یک الگوی ادامه‌دهنده‌ی صعودی است. در این الگو قیمت پس از یک وقفه به روند صعودی ادامه می‌دهد.

در این الگو بخش فنجان شبیه یک کاسه و به شکل U است، دقت کنید که این بخش V شکل نیست. بخش دسته در اصل یک پولبک است و مشابه الگوی پرچم ساده یا پرچم سه‌گوش است. برای تایید این الگو باید صبر کنیم تا دسته تکمیل شود.

الگوی تکنیکال فنجان و دسته cup and handle

چارت مثال الگوی فنجان و دسته Cup and Handles

الگوهای قیمتی بازگشتی

الگوهای بازگشتی الگوهایی هستند که معکوس شدن روند را پیش‌بینی می‌کنند. با شکل گیری این الگوها روند قبلی متوقف شده و در مسیری مخالف روند جدید آغاز می‌شود.

الگوهای بازگشتی در سقف نشان‌دهنده‌ی افزایش قدرت فروشندگان است و دلیل تشکیل الگوهای بازگشتی در کف افزایش قدرت خریداران است.

در الگوهای بازگشتی نیز همانند الگوهای ادامه‌دهنده هر چقدر زمان تکمیل شدن الگو طولانی‌تر باشد، حرکت قیمت پس از خروج از الگو بزرگتر خواهد بود.

مهم‌ترین الگوهای بازگشتی:

  • سر و شانه (Head & Shoulders)
  • سقف و کف دوقلو (Double Tops & Bottoms)
  • سقف و کف سه‌قلو (Triple Tops & Bottoms)
  • گپ یا شکاف (Gap)

الگوی سر و شانه

الگوی سر و شانه (Head & Shoulders) در سقف و یا کف بازار تشکیل می‌شود. این الگو از سه موج تشکیل می‌شود. یک موج اولیه که با موجی بزرگتر ادامه می‌یابد؛ سپس موج سوم تشکیل می‌شود که تقریبا هم اندازه موج اول است. الگوی سر و شانه یک الگوی قدرتمند برای تشخیص تغییر روند است.

خط روندی که سه موج را به هم متصل می‌کند خط گردن نام دارد. خط گردن می‌تواند شیب‌دار و یا افقی باشد. هر چقدر خط گردن زاویه‌ی کمتری داشته باشد الگو معتبرتر است.

در حین تشکیل الگوی سر و شانه حجم معاملات معمولا کاهش می‌یابد و پس از شکست شاهد افزایش حجم هستیم.

الگوی قیمتی سر و شانه

چارت الگوی قیمتی سر و شانه معکوس

الگوی سقف و کف دوقلو

الگوی کف و سقف دوقلو (Double Tops & Bottoms) نشان‌دهنده‎‌ی محدوه‌هایی است که قیمت دو تلاش ناموفق برای عبور از حمایت یا مقاومت داشته است. در سقف دوقلو یا الگوی M، بازار در موج صعودی دوم برای عبور از مقاومت ناکام می‌ماند و روند نزولی می‌شود. کف دوقلو یا الگوی W، زمانی اتفاق می‌افتد که بازار در شکست حمایت ناموفق است و در نهایت روند صعودی می‌شود.

الگوهای سقف و کف دوقلو بسیار معتبر هستند. برای تایید این الگو باید تا زمان شکسته شدن خط روند صبر کنید.

الگوی سقف و کف دوقلو

چارت الگوی سقف دوقلو و کف دوقلو

الگوی سقف و کف سه‌قلو

الگوهای سقف و کف سه‌قلو (Triple Tops & Bottoms) در نمودارها کمتر مشاهده می‌شوند. این الگو بسیار مشابه الگوی کف و سقف دو قلو است با این تفاوت که به جای دو موج شاهد سه موج صعودی یا نزولی هستیم. پس از تکیمل سقف سه‌قلو، روند نزولی می‌شود. با مشاهده‌ی یک کف سه‌قلو باید منتظر یک روند صعودی باشیم.

برای تایید الگوهای سقف و کف سه‌قلو باید تا شکسته شدن خط روند منتظر بماند.

الگوی سقف و کف سه قلو

چارت الگوی کف سه قلو و سقف سه قلو

الگوی شکاف‌ (گپ)

الگوی شکاف یا گپ (Gap) زمانی شکل می‌گیرد که یک شکاف قیمتی بین دو دوره‌ی معاملاتی (ساعتی، روزانه، هفتگی و…) ایجاد شود. این شکاف‌ها یک افزایش یا کاهش قابل‌توجه در قیمت هستند. شکاف‌ها اگر در ابتدا و انتهای روند باشند یک الگوی بازگشتی و اگر در میانه‌ی روند مشاهده شوند الگوی ادامه‌دهنده هستند.

به عنوان مثال ممکن است سهمی در پایان یک روز معاملاتی در قیمت 1000 تومان بسته شود و روز بعدی با قیمت 1100 تومان بازگشایی شود. این اختلاف به صورت یک شکاف در نمودار قابل مشاهده است. اخبار مثبت یا مفنی در مورد سهم یا گزارش‌های مالی دلایل ایجاد شکاف‌ها هستند.

سه نوع گپ اصلی وجود دارد:

  • شکاف گسست (Breakaway Gap): در ابتدای روندها شکل می‌گیرند.
  • گپ یا شکاف خستگی (Exhaustion Gap): نشان از پایان یک روند دارند.
  • شکاف فرار (Runaway Gap): در میانه‌ی یک روند مشاهد می‌شوند.

الگوی گپ یا شکاف تکنیکال

گپ یا شکاف در الگوهای قیمتی تکنیکال

سخن پایانی

الگوهای قیمتی معمولا در زمان استراحت قیمت تشکیل می‌شوند. با توجه به نوع الگو، قیمت روند قبلی را ادامه می‌دهد یا وارد یک روند معکوس می‌شود. خطوط روند در شناسایی این الگوها بسیار مهم هستند. رسم صحیح خطوط روند نیازمند تمرین و تجربه است.

برای تشخیص بهتر الگوهای قیمتی از حجم معاملات استفاده کنید. معمولا در هنگام تکمیل الگو حجم کاهش می‌یابد و پس از شکست خط روند حجم افزایش خواهد یافت.

تعداد الگوهای قیمتی بسیار بیشتر از موارد ذکر شده در این مطلب است. در پایان ما سایت الگوهای نموداری آقای توماس بولکوفسکی را به عنوان یک مرجع عالی به شما معرفی می‌کنیم.

سه کانال قیمت در بورس برای پیدا کردن احتمالات بیشتر معاملاتی

سه کانال قیمت در بورس برای پیدا کردن احتمالات بیشتر معاملاتی

ممکن است این روزها با تفاسیر زیادی از جمله کانال قیمت در بورس، حرکت آنها و چرایی صعود و سقوط کانال قیمت سهم مواجه شوید. باید توجه داشت اقتصاد جهانی و داخلی بر بازارهای مالی و قیمت سهام تاثیر گذار است و این عوامل باعث تغییرات قیمت می شوند.

واقعیت این است که آنها تأثیر مستقیم کمی بر قیمت‌ها دارند. با این حال، این عوامل و سایر عوامل دیگر دست بر دست هم می‌دهند تا تعادل عرضه و تقاضا را تغییر دهند. در این مطلب از ثروت آفرین قصد داریم به صورت مختصر درباره نقش قیمت در بازار سهام صحبت کنیم و شما را با سه کانال قیمت موثر و یک کانال پیشرفته در انجام معاملات پرسود آشنا کنیم. با ما همراه باشید.

عرضه و تقاضا

قیمت سهام تابعی از عرضه و تقاضا است، اگر چه سایر موارد مانند درآمد و اقتصاد ممکن است بر مطلوبیت داشتن یا فروش سهام خاص تأثیر بگذارد. مثلا اگر شرکتی به طور ناگهانی گزارشی از کاهش درآمدش را ارائه دهد، ممکن است تقاضا برای سهام آن کمرنگ شود و با کاهش قیمت، تعادل بین خریداران و فروشندگان تغییر می‌کند. خریداران خواستار تخفیف در قیمت موجود خواهند شد و بسیاری از فروشندگان با انگیزه با قیمت درخواستی آنها همساز می‌شوند تا از شر سهام خلاص شوند. وقتی تعداد فروشندگان بیشتر از خریداران باشد، این امر باعث ایجاد عرضه بیشتر از تقاضا می‌شود، بنابراین قیمت به تدریج کاهش می‌یابد.

در برخی زمان‌ها، قیمت سهام ممکن است به حدی نزول کند که خریداران آن را جذاب بدانند یا عامل دیگری پویایی را تغییر می‌دهد. با ورود بیشتر خریداران به بازار، تقاضا سریعتر از عرضه رشد می‌کند و قیمت نیز متناسب با آن افزایش می‌یابد.

گاهی اوقات عرضه و تقاضا تعادل پیدا می‌کنند (قیمتی که خریداران می‌پذیرند و فروشندگان از آن استقبال می‌کنند). وقتی عرضه و تقاضا تقریبا برابر باشد، قیمت‌ها بالا و پایین می‌روند، اما این کار در یک محدوده قیمت باریک که به آن کانال قیمت می‌گویند انجام می‌شود. کانال‌های معامله یک معامله‌گر را قادر می‌سازد تا در مورد روند غالب بازار به پیگیری و حدس و گمان مشغول شود.

کانال معامله چیست؟

قبل از اینکه با سه کانال قیمت در بورس آشنا شوید، توجه شما را به کاربرد کانال معامله جلب می‌کنیم. کانال معامله شامل استفاده از شاخص‌های تحلیل تکنیکال می‌شود که نقاط حمایت و مقاومت را نشان میدهد. معامله‌گران می‌توانند از اطلاعات این کانال‌ها، برای ارزیابی موقعیت خرید یا فروش و همچنین برای تعیین سطح نوسانات فعلی قیمت در بازار بورس استفاده کنند. حمایت و مقاومت سطوح جداگانه‌ای هستند که به نظر می‌رسد حرکات قیمت سهام را محدود می‌کنند. حمایت سطحی است که ممکن است در آن قیمت دارایی افزایش یابد و مقاومت سطحی است که ممکن است در آن قیمت دارایی کاهش پیدا کند.

در کانال‌های معاملاتی، وقتی قیمت یک دارایی یا سهام به سطح حمایت می‌رسد، معامله‌گر یک موقعیت طولانی مدت را باز می‌کند و وقتی قیمت مقاومت می‌کند، یک موقعیت کوتاه مدت را باز می‌کند.

این موقعیت فقط در صورتی تثبیت می‌شود که قیمت برای زیر سطح حمایت یا بالاتر از مقاومت شکسته نشود. اگر چنین شود، می‌تواند نشان دهنده روند تقویت شده باشد. بنابراین معامله‌گران تمایل دارند موقعیتی را باز کنند که مکمل روند قبلی باشد. اگر قیمت سهام پس از برخورد به سطح مقاومت در حال افزایش باشد، معامله گران احتمال افزایش قیمت می دهند یا اگر قیمت پس از برخورد به سطح حمایت کاهش پیدا کند، احتمال ریزش قیمت وجود دارد.

معمولا قبل از معامله شکست، بهتر است صبر کنیم تا زمانی که حداقل دو کندل متوالی بسته شدن قیمت در خارج از کانال تأیید شود. به همین ترتیب، بسیاری از معامله‌گران نوسانات کانال را تا زمانی که قیمت دارایی به سطح حمایت یا مقاومت نرسد و حداقل دو تا سه کندل تثبیت نشود، تایید نمی‌کنند.

نحوه معامله با استفاده از کانال قیمت در بورس

برای معامله با استفاده از کانال‌ها دو راه وجود دارد: یا از طریق معامله روند و یا معامله شکست در زمان تکمیل روند.

معامله روند شامل گرفتن موقعیتی سازگار با جهت کلی روند است، مانند ادامه دادن طولانی مدت در یک کانال صعودی و یا کوتاه مدت در یک کانال نزولی. با این حال، شما می‌توانید در خلاف جهت یک روند نیز در طی اصلاح موقت موضع بگیرید، که در نهایت می‌تواند به یک تغییر دائمی تبدیل شود. اگر این مورد عملی شود، شما خواستار آن هستید که در مراحل اولیه وارد این روند شوید، مانند اولین برخورد قیمت از سطح حمایت یا مقاومت به منظور بهره‌مندی از هرگونه تغییر طولانی مدت قیمت در برابر روند معامله‌گری حرکات قیمتی غالب.

معامله شکست بدین معنی است که شما در مورد هرگونه اقدام قیمتی که از باند بالا یا پایین کانال عبور می‌کند، موضع می‌گیرید. به عنوان مثال، اگر قیمت یک سهام در سطحی بالاتر از باند بالایی کانال شکسته شود، می‌توانید موقعیت طولانی مدت صعودی را متصور بود و اگر قیمت زیر باند پایین‌تر باشد، می‌توانید با موقعیت کوتاه مدت وارد سهم شوید.

آشنایی با کانال قیمت در بورس و یک کانال پیشرفته در معاملات

به طور کلی ، چهار نوع کانال معاملاتی وجود دارد: کانال‌های صعودی، کانال‌های نزولی، کانال‌های افقی و کانال‌های پوششی (پیشرفته). در ادامه مطلب به تفسیر هر یک از این کانال‌های قیمت می‌پردازیم.

کانال‌های صعودی

کانال‌های صعودی نشان می‌دهد که روند فعلی بازار صعودی است، زیرا قیمت یک دارایی افزایش کلی بالاترین و پایین‌ترین سطح را تجربه می‌کند. با این وجود، در حالی که یک کانال صعودی است، معامله‌گران می‌توانند در صورت عدم شکسته شدن سطح مقاومت، عقب نشینی کنند و کوتاه بیایند. هدف می‌تواند سود كامل از موقعیت كوتاه یا محافظت از موقعیت طولانی آنها در كانال در برابر كاهش موقتی قیمت باشد.

معامله‌گران برای دستیابی به کسب سود در افزایش کلی قیمت، موقعیت‌های طولانی مدت را باز می‌کنند که قیمت به سطح حمایت برسد. این به طور کلی تدریجی است، اما شما می‌توانید از کانال‌ها در بازه‌های زمانی مختلف بر حسب دقیقه، ساعت، روز یا ماه استفاده کنید.

همچنین هنگامی که قیمت بالاتر از سطح مقاومت یا زیر سطح حمایت بسته شود، معامله‌گران در نظر می‌گیرند که یک کانال صعودی کامل می‌شود. در مورد افزایش قیمت دارایی بالای سطح مقاومت، احتمال دارد یک معامله‌گر موقعیت طولانی مدت خود را باز نگه دارد. با این حال، در صورت بسته شدن قیمت دارایی به زیر سطح حمایت، معامله‌گر موقعیت کوتاه مدت را باز می‌کند. یا در بازارهایی مانند فارکس، اگر پوزیشن فروش گرفته بود وضعیت فعلی خود را حفظ می‌کرد.

کانال‌های صعودی

کانال‌های نزولی

کانال‌های نزولی یکی دیگر از کانال های قیمتی تاثیرگذار در روند معاملات هستند که نشان می‌دهند روند فعلی نزولی است، زیرا قیمت اساسی بازار در یک روند نزولی کلی قرار خواهد گرفت. نمودار قیمت زیر، یک کانال نزولی را نشان می‌دهد و همانطور که می‌بینید کانال با یک سری از پایین‌ترین اوج‌ها و پایین‌ترین فرود‌ها مشخص می‌شود.

معامله‌گران در طول یک کانال نزولی کوتاه مدت، یا برای سود بردن از حرکت رو به پایین بازار و یا برای محافظت از موقعیت‌های طولانی که ممکن است در همان بازار داشته باشند، موقعیت فروش خواهند گرفت. با این حال، به محض تکمیل کانال و شروع به افزایش قیمت پایه، احتمال دارد یک معامله‌گر یک موقعیت بلند مدت را برای سود حاصل از هرگونه افزایش قیمت باز کند.

همانطور که در نمودار قیمت زیر می‌بینید، قیمت در انتهای سمت راست کانال بالای سطح مقاومت بسته شده، که این یک شاخص اولیه برای تکمیل روند کلی نزولی تلقی می‌شود. در این مرحله، با این فرض که کانال نزولی کامل است و قیمت دارایی می‌تواند روند کلی صعودی را تجربه کند، احتمال دارد که معامله‌گران هر موقعیت کوتاه مدت باقیمانده‌ای را که باز کرده‌اند، را ببندند و موقعیت‌های طولانی مدت را باز کنند.

کانال‌های نزولی

کانال‌های افقی

یکی دیگر از کانال های قیمتی، کانال‌های افقی هستند که در حال حاضر، قیمت سهام در یک باند باریک در آنها معامله می‌شود، که با افزایش‌ها و کاهش‌های مساوی مشخص می‌شوند. به طور معمول، معامله گران از کانال‌های افقی برای تأیید روند استفاده می‌کنند و این کار را با شناسایی دو تا سه نقطه تماس بین سطوح حمایت و مقاومت در همان حرکت کلی انجام می‌دهند.

معامله‌گران تمایل دارند که در طول یک کانال افقی، روند به اندازه مساوی بلند و کوتاه شود، پوزیشن طولانی مدت برای زمانی است که قیمت به سطح حمایت می‌رسد و پوزیشن کوتاه مدت زمانی که قیمت مقاومت را لمس می‌کند. آنها این استراتژی را در پیش می‌گیرند، با این فرض که قیمت پس از رسیدن به این سطح مجددا عقب نشینی کند به شرطی که قیمت از بالا یا پایین شکسته و بسته شود.

کانال‌های افقی با همتایان صعودی و نزولی خود متفاوت هستند. زیرا در یک کانال افقی، بسیاری از معامله‌گران بر این باورند که قیمت پس از رسیدن به آن سطح، به جای شکستن، احتمالا از سطوح حمایت یا مقاومت عقب نشینی می‌کند. با این حال، قیمت همیشه از باند بالا و پایین یک کانال باز نمی‌گردد و بنابراین مهم است که اقدامات لازم برای مدیریت ریسک خود را در صورت بروز شکست انجام دهید.

کانال‌های افقی

کانال‌های پوششی

کانال‌های پوششی شامل انواع مختلفی از شاخص‌های نوسان ساز تحلیل تکنیکال است. از جمله آنها می‌توان از باندهای بولینگر و کانال‌های کلتنر نام برد. آنها نام خود را از شکل ظاهری خود می‌گیرند، زیرا یک کانال پوششی دارای دو خط است. معمولا یک انحراف استاندارد یا یک محدوده میانگین واقعی هر دو طرف را تنظیم کرده و یک خط مرکزی را «پوشش» می‌دهند، که معمولا نوعی از میانگین متحرک را به نمایش می‌گذارند.

کانال‌های پوششی با کانال قیمتی که پیش از این گفتیم متفاوت است، زیرا آنها به جای اینکه دو خط موازی تنظیم شده باشند، به عملکرد پویا واکنش نشان می‌دهند. به عنوان مثال، اگر یک کانال پوششی بر اساس تعداد معینی انحراف معیار یا به سمت میانگین متحرک مرکزی باشد، با افزایش یا کاهش سطح نوسانات، باریک یا بزرگتر می‌شود.

معامله‌گران بسته به نوع باند قیمتی که در حال حاضر لمس می‌شود یا از بین رفته است، سفارشات خرید معامله‌گری حرکات قیمتی یا فروش خود را ثبت می‌کنند. به عنوان مثال، اگر سهامی باند بالا را شکسته باشد، بسیاری از معامله‌گران با این انتظار که قیمت همچنان ادامه خواهد داشت، سفارش خرید می‌دهند. با این حال، اگر قیمت یک سهام به زیر باند پایین آمده باشد، معامله‌گران معمولا موقعیت کوتاه مدت را در انتظار کاهش قیمت ادامه خواهند داد.

پنج شاخص کانال معاملاتی محبوب

طیف وسیعی از شاخص‌های کانال معاملاتی وجود دارد که می‌توانید آنها را به عنوان بخشی از استراتژی معاملاتی خود بگنجانید. بسیاری از شاخص‌های کانال بیانگر نوسانات هستند و می‌توانند برای تحریک سیگنال‌های خرید یا فروش بر اساس نوسانات فعلی در یک بازار اساسی مفید باشند. سطوحی که می‌توانید در آن سهام را بخرید یا بفروشید، به ریسک پذیری شما بستگی دارد و شاخص‌ها بر همین اساس آن را به شما نشان می‌دهند.

از آنجا که هیچ یک از شاخص‌های کانال معاملاتی نمی‌تواند همه کارها را انجام دهد، توصیه می‌کنیم برای تأیید بیشتر حرکت بازار قبل از باز یا بستن یک موقعیت، حداقل از دو تا سه شاخص معرفی شده در این لیست استفاده کنید. با این اوصاف، پنج کانال معاملاتی معروف عبارتند از:

  • کانال‌های دونچیان
  • کانال‌های بولینگر
  • کانال‌های کلتنر
  • کانال‌های فیبوناچی
  • باندهای کانال محدوده متوسط استولر (باندهای STARC)

تا اینجا به تفسیر سه کانال قیمت در بورس و یک کانال پیشرفته‌تر که براساس نوسان کار می‌کند، پرداختیم؛ قصد داریم برای آشنایی بیشتر شما با این قبیل کانال‌های پیشرفته، نحوه عملکرد یکی از آنها را بررسی ‌کنیم.

کانال دونچیان (Donchian)

کانال‌های دونچیان تفاوت بین قیمت فعلی سهام و دامنه معاملات قبلی آن را نشان می‌دهند. این اطلاعات می‌تواند به تعیین نوسانات و شکست‌های احتمالی، بازنگری‌ها یا برگشت‌ها در یک بازار مالی کمک کند. کانال‌های دونچیان از سه باند استفاده می‌کنند که باندهای بالا و پایین بر اساس بالاترین مقدار اوج و پایین‌ترین مقدار فرود برای یک دوره مشخص قرار دارند و باند میانی به صورت میانگین دو باند مشخص می‌شود.

معامله‌گران معمولا از یک دوره 20 روزه به عنوان پایه کانال دونچیان استفاده می‌کنند و عرض کانال نشان دهنده میزان بی‌ثباتی بازار بورس است. به نظر می‌رسد که این کانال نوسانات بیشتری را تجربه می‌کند. اگر باندها باریک باشد، زمینه بازار پایدار است اما اگر باندها گسترده باشد، بازار زیربنایی با نوسانات بیشتری روبرو می‌شود.

در صورت شکسته شدن قیمت سهام از باند بالاتر، معامله‌گران معمولا یک موقعیت بلند مدت را باز می‌کنند و اگر قیمت دارایی زیر باند پایین قرار گیرد، موقعیت کوتاه مدت پیدا می کنند. زیرا اگر قیمت دارایی بالاتر از باند بالا باشد، این نشانگر یک سری احتمالات از اوج بالاتر است و اگر قیمت دارایی به زیر باند پایین برسد، این نشانگر یک سری احتمالات ریزشی و افت قیمت سهام است.

مورد زیر مثالی از کانال دونچیان را نشان می‌دهد که در برابر حرکات قیمت سهان قرار می‌گیرد.

کانال دونچیان (Donchian)

نتیجه‌گیری کانال قیمت در بورس

همانطور که گفتیم کانال‌های معاملاتی مناطق بالقوه حمایت و مقاومت را به معامله‌گران نشان می‌دهند و انواع مختلفی دارند که مشهورترین آنها کانال قیمت صعودی، نزولی و افقی است. البته ما در این مطلب به معرفی کانال‌های پوششی که پیشرفته‌تر هستند و بر اساس نوسان کار می‌کنند، پرداختیم. هر یک از این کانال‌ها روندهای مختلفی را نشان می‌دهند. اگر قیمت سهام به سطح حمایت یا مقاومت برسد، یک معامله‌گر با توجه به روند غالب، تمایل به خرید یا فروش خواهد داشت.

جدا از چهار نوع کانال معاملاتی معرفی شده، شاخص‌های معروف کانال معاملاتی بسیاری نیز وجود دارد که برای نشان دادن مناطق حمایت و مقاومت کاربرد دارند و همچنین نشانگر نوسانات دارایی فعلی براساس عملکرد قیمت هستند. توصیه ما این است که هنگام معامله برای تأیید روند غالب، اصلاح بالقوه یا وارونگی قبل از باز کردن موقعیت، از این شاخص‌ها در کنار یکدیگر استفاده کنید. امیدواریم توضیحاتی که در مقاله کانال قیمت در بورس ارائه دادیم برای شما مثمر ثمر واقع شود.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.