محاسبه شاخص تولید


جمع ارزش افزوده =۸۰۰+ ۱۰۰۰+ ۱۰۰۰= ۲۸۰۰ ریال.

تولید ناخالص ملی

تولید ناخالص ملی (Gross National Production) که به اختصار GNP یکی از اصطلاحات علم اقتصاد بوده و از معیارهای اندازه‌گیری در اقتصاد کلان است. و به معنای ارزش پولی مجموع كالاها و خدمات نهایی تولید شده در داخل یك كشور در یك سال مشخص (تولید ناخالص داخلی) منهای ارزش پولی كالا و خدمات تولید شده در داخل توسط خارجی‌ها به اضافه ارزش پولی كالا و خدمات تولیدشده توسط شهروندان آن كشور در سایر كشورهای خارجی است.

فهرست مندرجات

۱ - مقدمه

[ویرایش]
عمده‌ترین پیشرفت حسابداری ملی طی دوران جنگ جهانی دوم و همزمان با شکل‌گیری اقتصاد کلان اتفاق افتاد. کشورهای درگیر در جنگ، از جمله آمریکا و انگلستان، به منظور برنامه‌ریزی هزینه‌های جنگ، این چارچوب را گسترش دادند.
پیشرفت بعدی این حسابداری به منظور مقابله با بحران برزگ دهه ۱۹۳۰ تحقق یافت. در این راستا شاخص تولید ناخالص ملی با کارکردهای مختلف پا به عرصه وجود گذاشت و یکی از اهداف و کاربردهای نظام حساب‌های ملی شناخت وضعیت و بررسی عملکرد اقتصاد یک کشور است.


با استفاده از این شاخص اولا می‌توانیم رشد و توسعه کشور را محاسبه و با دیگر کشورها مقایسه نماییم ثانیا این شاخص معیاری برای محاسبه رفاه جامعه می‌باشد و ثالثا معیاری برای مقایسه رشد بین کشور‌ها نیز می‌باشد. تولید ناخالص داخلی مهم‌ترین و متداول‌ترین شاخص‌اندازه گیری فعالیت در سطح اقتصاد کلان است و ارزش تولید کالا و خدمات نهایی را در اقتصاد داخلی یک کشور‌ اندازه‌گیری می‌کند.

۲ - تعریف

[ویرایش]
تولید ناخالص ملی (Gross National Production) که به اختصار GNP نیز گفته می‌شود «عبارتند از ارزش پولی کالا و خدمات نهایی تولید شده و مبادله‌شده در یک اقتصاد طی یک دوره زمانی مشخص (معمولا یک سال) می‌باشد.» و به لحاظ ریاضی از فرمول زیر به دست می‌آید:

۲.۱ - نکات


۱: در نظر گرفتن ارزش ریالی تمام کالاها و خدمات؛ چون کالاها از نظر جنس و نوع متفاوت است لذا جمع‌زدن مقادیر فیزیکی (مثل کیلو، متر، تن و غیره) مقدور نمی‌باشد. لذا برای رسیدن به ارزش کل، از ارزش ریالی استفاده شده است.
۲: در نظر گرفتن ارزش تمام کالا و خدمات نهایی؛ چون از احتساب مضاعف جلوگیری شود. به عبارتی در این روش ارزش کالاهای واسطه‌ای در نظر گرفته نمی‌شود.
الف: کالاهای و خدمات نهایی یعنی در آخرین مرحله از فروش باشند و برای فروش مجدد خریداری نشوند.
ب: کالاها و خدمات واسطه‌ای یعنی کالا و خدماتی که فقط به عنوان نهاده در تولید سایر کالاها به کار می‌روند.
ج: نهایی یا واسطه بودن بسته به نوع کالا و خدمت است. مثلاً: خدمات یک کارگر در بنگاه نجاری: یک خدمات واسطه‌ای است؛ اما خدمات یک کارگر در تعمیرات لوازم خانگی خدمات نهایی است.
۳: در نظر گرفتن تمامی کالا و خدمات تولید شده و مبادله شده در اقتصاد؛ کالا و خدماتی در تولید ناخالص ملی محاسبه می‌شوند که در بازار مبادله شوند. لذا فعالیت خانم خانه‌دار یا غذا درست کردن یا نگه‌داری فرزندان در خانه و غیره در تولید ناخالص ملی محاسبه نمی‌شود.

۲.۲ - استثنائات

الف) کالا و خدماتی که در بازار مبادله می‌شوند اما در تولید ناخالص ملی محاسبه نمی‌شوند: مانند:
۱: مبادله کالاهای دسته دوم (کهنه) و مبادله دارایی‌ها (مانند زمین، اوراق قرضه، مستغلات)؛ چون قبلا محاسبه شده است.
۲: کالاها و فعالیت‌های غیرمشروع و غیرقانونی؛ چون جزء فعالیت اقتصادی نیست. زیرا تولید ناخالص ملی معیار رفاه است و این فعالیت‌ها میزان رفاه را مشخص نمی‌کند.
۳: کمک‌های بلاعوض (مانند انفاق و هدیه)؛ چون یک مرتبه در درآمدهای دارندگان آن لحاظ شده است.
ب) کالا و خدماتی که در بازار مبادله نمی‌شود اما در محاسبه تولید ناخالص ملی محاسبه می‌شود. مانند:
۱: خودمصرفی کشاورزان: مانند مرغ و خروس خانگی برای خودمصرفی یا سبزیجات و میوه‌های تولیدشده و مصرف‌شده توسط کشاورزان و غیره؛
۲: اجاره خانه‌های تحت استفاده مالک؛
۳: کارمزد احتسابی؛ بانک‌ها در مقابل ارائه خدمات مربوط به سپرده‌های دیداری کارمزدی دریافت نمی‌کنند، در عوض از محل وام دادن سپرده‌های جاری و دیداری درآمدی به صورت بهره دریافت می‌کنند. این درآمد کارمزد احتسابی نام دارد.
از آنجائی که این کارمزد احتسابی در روش ارزش افزوده (بعداً توضیح داده می‌شود) در محاسبه GNP درنظر گرفته می‌شود؛ اما در روش هزینه‌ای به دلیل آنکه صاحبان حساب‌ها، وجهی را بابت کارمزد احتسابی پرداخت نکرده‌اند جزء هزینه‌ها محسوب نمی‌شود. بنابراین در محاسبه تولید ناخالص ملی از طریق ارزش افزوده کارمزد مزبور کسر می‌گردد.

۳ - روش‌های محاسبه

[ویرایش]
به سه روش می‌توان تولید ناخالص ملی را محاسبه نمود.

۳.۱ - مخارج یا هزینه‌ا‌ی


در این روش کل مخارج صرف‌شده روی کالاها و خدمات نهایی که توسط خانوار (C)، سرمایه‌گذاران (I)، دولت (G) و خریداران خارجی (EX- IM) انجام می‌شود، محاسبه می‌شود. GNP = C + I + G + EX - IM
که مخارج مصرفی بخش خانوار (C) شامل: مصرف کالاهای بادوام، مصرف کالاهای بی‌دوام، و مصرف خدمات می‌باشد و مخارج سرمایه‌گذاری (I) شامل: سرمایه‌گذاری برنامه‌ریزی شده (خرید، نصب، تعمیرات و تجهیزات اساسی ابزار تولید؛ ساخت و تعمیرات ساختمان مسکونی؛ تغییر در موجودی انبار) و سرمایه‌گذاری برنامه‌ریزی نشده (IUP) می‌باشد.

۳.۲ - درآمدی

در این روش مجموع درآمدهای عوامل اقتصادی که به شکل‌های مختلف اعم از دستمزد، سود، اجاره، بهره و غیره بدست می‌آید با یکدیگر جمع می‌گردد. بنابراین: GNP =سود + اجاره + بهره + دستمزد + حقوق و غیره. در رابطه فوق، سود از چهار جزء سود توزیع‌شده، سود توزیع‌نشده، مالیات بر سود شرکت‌ها و تغییرات در موجود انبار تشکیل شده است.

۳.۳ - ارزش افزوده


روش ارزش افزوده یعنی افزایش در ارزش پولی یک کالا بر اثر انجام یک کار یا خدمتی بر روی آن است که سبب تغییر کاربرد آن، بهبود کیفیت و یا تسهیل در مصرف آن می‌شود. به عبارت دیگر: GNP = ارزش مواد اولیه و کالاهای نیمه ساخته – ارزش فروش کالا.
توضیح روش ارزش افزوده در قالب مثال: فرض کنید یک کشاورز مازندرانی در اطراف مزرعه خود درختانی دارد که به طور طبیعی روییده است. این کشاورز درختان را به ارزش ۱۰۰۰ ریال (بدون انجام هیچ هزینه‌ای) به کارگاه نجاری می‌فروشد.
ارزش افزوده این مرحله ۱۰۰۰ ریال خواهد بود. کارگاه نجاری این درختان را قطع کرده و آنها را تبدیل به چوب‌ها برای ساخت صنایع دستی می‌نماید و آنها را به ارزش ۲۰۰۰ ریال به مغازه‌دار لوازم چوبی می‌فروشد. لذا ارزش افزوده این مرحله ۱۰۰۰ ریال خواهد بود.
مغازه‌دار لوازم چوبی این چوب‌ها را به شکل صنایع دستی درآورده و به مسافران بین راهی به ارزش ۲۸۰۰ ریال می‌فروشد. مسافران از آن کالا استفاده می‌کنند. در این صورت ارزش افزوده این مرحله ۸۰۰ ریال خواهد بود. حال اگر ارزش افزوده هر بخش را جمع نماییم ارزش افزوده کل فعالیت بدست می‌آید.

تولید ناخالص ملی

جمع ارزش افزوده =۸۰۰+ ۱۰۰۰+ ۱۰۰۰= ۲۸۰۰ ریال.

۴ - قیمت عوامل و قیمت بازار

[ویرایش]
ارزش افزوده هر بخش در حقیقت همان پرداختی به عوامل تولید آن مرحله مانند دستمزد کارگران، حقوق، اجاره، بهره و سود و غیره است. لذا کل ارزرش افزوده برابر جمع پرداختی به عوامل تولید است. به این روش از محاسبه تولید ناخالص ملی، تولید ناخالص ملی به قیمت عوامل (GNPF) گویند.

نکته‌ای که باید دقت نمود این است که این روش تنها به ارزش افزوده هر بخش توجه دارد؛ در حالی‌که کالا و خدمات تولید شده و مبادله شده در بازار مبادله می‌شوند و گاهی مواقع دولت‌ها مالیات غیرمستقیم بر روی این کالاها می‌بندند که در روش ارزش افزوده به آن توجه نمی‌شود. به همین خاطر قیمت کالا در بازار دقیقاً برابر با قیمت ارزش افزوده کالا نیست بلکه به قیمت بازاری کالا، خالص مالیات غیرمستقیم هم اضافه می‌گردد.
لذا در تولید ناخالص ملی به قیمت بازار (GNPM) داریم:
GNPM = GNPF + خالص مالیات غیرمستقیم
GDPF=کارمزد احتسابی - جمع ارزش افزوده‌ها
با توجه به اینکه سیستم‌های حکومتی هم اکنون بار حمایتی بیشتری را دربردارند، دولت‌ها در اعلام تولید ناخالص ملی مایلند از تولید ناخالص ملی به قیمت بازار که بزرگتر به نظر می‌رسد بهره ببرند.

۵ - درآمد عوامل تولید

عبارتند از ارزش کالا و خدمات تولید شده و مبادله شده در داخل مرزهای جغرافیایی یک کشور؛ به عبارت دیگر در این مفهوم فقط کالاها و خدماتی که توسط افراد آن کشور و در داخل مرزهای کشور صورت می‌گیرد مدنظر است.
بنابراین:
GDP = GNP – خالص درآمد عوامل تولید از خارج: درآمد عوامل تولید خارجی در کشور – درآمد عوامل تولید کشور در خارج = خالص درآمد عوامل تولید.
درآمد عوامل تولید کشور در خارج: مانند درآمد یک کارگر ایرانی که در کشور کویت کار می‌کنند بخشی از تولید ناخالص ملی را تشکیل می‌دهد اما جزو تولید ناخالص داخلی نیست.
درآمد عوامل تولید خارجی در کشور: مانند درآمد کویتی در دراخل خاک کشور جزو تولید ناخالص داخلی است اما جزو تولید ناخالص ملی نیست.

۶ - روش محاسبه در ایران

[ویرایش]
قبلا بیان شد که سه روش برای محاسبه GNP، GDP وجود دارد. اما در کشور ایران به جهت عدم‌اطلاعات کافی در مورد درآمدهای افراد جامعه، روش درآمدی قابل استفاده نیست. از طرف دیگر روش مخارج جهت تجزیه و تحلیل اقتصاد مهم است. همچنین روش ارزش افزوده هم به جای روش درآمدی قابل استفاده است.

۶.۱ - روش مخارجی

GDPM = مخارج مصرفی خصوصی + مخارج مصرفی دولتی + سرمایه‌گذاری دولتی در ساختمان + سرمایه‌گذاری دولتی در ماشین آلات + سرمایه‌گذاری خصوصی در ساختمان+ سرمایه‌گذاری خصوصی در ماشین آلات + تغییر در موجودی انبار اشتباهات + صادرات - واردات + اشتباهات آماری
GNPM = GDPM + خالص درآمد عوامل تولید از خارج.

۶.۲ - روش ارزش افزوده

GDPF = ارزش افزوده بخش کشاورزی + ارزش افزوده بخش نفت + ارزش افزوده بخش صنعت و معدن + ارزش افزوده بخش خدمات – کارمزد احتسابی + نتیجه رابطه مبادله بازرگانی
GNPM= GDPF + خالص مالیات غیرمستقیم + خالص درآمد عوامل تولید از خارج.

۶.۳ - روش درآمدی


روش درآمدی (برای کشورهایی که از روش درآمدی استفاده می‌کنند) GNPM= حقوق و دستمزد+ کمک‌های بابت بیمه اجتماعی+ درآمد مشاغل+ بهره خالص + درآمد اجاره‌ای اشخاص + سود شرکت‌ها + استهلاک + مالیات غیرمستقیم + پرداخت‌های نتقالی بنگاه‌ها + مازاد بنگاه‌های دولتی منهای یارانه + اشتباهات آماری
محدودیت‌های روش محاسبه GNP: GNP یک شاخص‌اندازه گیری رفاه است. اگر تولید ملی یک کشور افزایش یابد گفته می‌شود که رفاه آن کشور به طور متوسط زیاد شده است؛ اما به این معنا نیست که رفاه همه افراد جامعه زیاد شده باشد؛ برای همین بیان می‌کنند که این شاخص کامل نیست. برای اینکه شاخص کاملی بیان کنند، یک شاخص رفاهی تعریف می‌کنند که تابعی از تولید ناخالص و ضریب جینی است. (𝐺NP = f (Gini، GDP
ضریب جینی: یک عدداست که نشان‌دهنده‌ی توزیع درآمد افراد جامعه است. لذا وقتی می‌توان گفت رفاه یک جامعه زیاد افزایش یافته است که هم درآمد جامعه زیاد شده باشد، هم درآمد به طور متناسب بین همه اقشار تقسیم شده است.


بسیاری از کالاها را در نظر نمی‌گیرد: چنانچه گفته شد بسیاری از کالاها در اقتصاد تولید می‌شوند و به مصرف می‌رسند اما در تولید ناخالص ملی محاسبه نمی‌شوند. مانند فعالیت‌های خانم‌های خانه‌دار و غیره.
استفاده از GNP در مقایسه‌های بین‌المللی باید با احتیاط انجام گیرد. امروزه این شاخص برای بررسی و مقایسه سطوح زندگی و یا محاسبه شاخص تولید میزان پیشرفت اقتصادی کشورهای مختلف بکار می‌رود. اما حساب‌های ملی کشورهای مختلف از نظر شمول با یکدیگر متفاوتند.
مثلاً در کشوری که روش‌های سنتی متداول است، ممکن است بسیاری از فعالیت‌های اقتصادی که در خانوارها انجام می‌گیرد چون در بازار مبادله نمی‌شوند در حساب‌های ملی نیز به حساب نیایند. اما در جوامع پیشرفته‌تر که این‌گونه فعالیت‌ها از طریق بازار انجام می‌شود و بنابراین در تولید ناخالص ملی آنها لحاظ می‌شود.
اقصاد زیرزمینی، منظور مجموعه‌ای از فعالیت‌های اقتصادی است که توسط دولت ثبت و گزارش نمی‌شود. مبادلات بازار سیاه، قاچاق و غیره نمونه‌ایی از اقتصاد زیرزمینی است.
تولید ناخالص ملی هزینه‌های زیست محیطی مانند جرم و جنایت و کج‌روی‌های اجتماعی را در نظر نمی‌گیرد، گرچه هزینه‌هایی که در این خصوص پرداخت می‌شود در محاسبه تولید ناخالص ملی لحاظ می‌شود، اما ترکیب و میزان این هزینه‌ها در مقایسه‌های بین‌المللی حائز اهمیت می‌باشد.

GNP تغییرات کیفی کالاها را منعکس نمی‌کند. برخی از افزایش قیمت‌ها ممکن است به علت ارتقاء کیفی باشد. اما نمی‌توان ارتقاء کیفی را از افزایش قیمت‌ها جدا کرد و از GDP کسر نمود.

۷ - انواع

[ویرایش]
انوع تولید ناخالص ملی اسمی و حقیقی عبارت است از:

۷.۱ - حقیقی

در بررسی روند تولید ناخالص ملی، یکی از سالهایی که کشور در آن از لحاظ بیکاری، تورم و تولید، وضعیت خوبی دارد را به عنوان سال پایه انتخاب می‌کنند. اگر در دوره‌ای، تولید ناخالص ملی با قیمتهای همان سال مورد نظر (قیمت جاری) بررسی گردد، به آن تولید ناخالص ملی اسمی گفته می‌شود و اگر تولید ناخالص ملی را بر حسب قیمتهای سال پایه‌اندازه‌گیری نمایند به آن تولید ناخالص حقیقی گویند.

۷.۲ - اسمی


برای بررسی روند رشد باید از تولید ناخالص حقیقی استفاده نمود؛ زیرا ممکن است در یک سال تولید ناخالص ملی نسبت به سال گذشته ۱۵ درصد رشد داشته باشد اما همه این رشد به جای افزایش فیزیکی تولید کالاها و خدمات، بر اثر تورم باشد و حتی شاید تولید فیزیکی کمتر از سال گذشته باشد. برای فهم آن باید از تولید ناخالص ملی حقیقی (با قیمت‌های ثابت) استفاده کرد.

[۱۲] دورنبوش، رودیگر و استنلی فیشر، اقتصاد کلان، یدالله دادگر و محمدرضا منجذب، تهران، البرز، ۱۳۷۵، ص۵۹.


از تقسیم GNP اسمی به GNP حقیقی، شاخص ضمنی تعدیل‌کننده GNP (Implicit Deflator) بدست می‌آید. این شاخص در تحلیل تعیین درآمد، نقش فوق‌العاده مهمی ایفا می‌کند.

شاخص تولید ناخالص داخلی (GDP)

تولید ناخالص داخلی (GDP) ارزش پولی تمام شده کالاها و خدمات تولید شده در داخل مرزهای یک کشور در یک بازه زمانی مشخص است. به همین دلیل معمولاً GDP را سالانه محاسبه می‌کنند، با این حال برخی از کشورها داده‌های GDP را به طور فصلی (سه‌ماهه) یا ماهانه هم منتشر می‌کنند.

GDP شامل مخارج بخش عمومی (دولت) و خصوصی، پرداخت‌های دولت،

سرمایه‌گذاری بخش خصوصی و دولتی، هزینه‌های ساخت‌وساز و تراز تجارت خارجی می‌شود.

اندازه‌گیری از فعالیت‌های کلی یک اقتصاد است. شاخص دیگری هم با نام خالص تولید ملی (GNP) وجود دارد

که تولیدات کل شهروندان یک کشور را محاسبه می‌کند.

این شاخص شامل فعالیت‌های اقتصادی افراد در خارج از کشور هم می‌شود.

کسب‌وکارها از GDP به عنوان راهنما برای توسعه یا محدود کردن تولید و سایر فعالیت‌های تجاری استفاده می‌کنند.

سرمایه گذاران هم از GDP برای تصمیم‌گیری در فعالیت‌های سرمایه‌گذاری استفاده می‌کنند.

داده‌های مربوط به سودآوری شرکت‌ها و داده‌های انباری کل اقتصاد برای سرمایه گذاران بازار سهام اهمیت زیادی دارد.

این دو شاخص اقتصادی نشانگر رشد کلی شرکت‌ها در یک دوره زمانی مشخص است.

محاسبه GDP

برای محاسبه GDP از سه روش می‌توان استفاده کرد. اگر GDP را با هر کدام از این سه روش محاسبه کنید،

معمولاً نتیجه یکسانی خواهند داشت. این سه روش عبارت‌اند از روش تولید، روش مخارج و روش درآمد.

در این میان محاسبه به روش مخارج محبوب‌ترین و معمول‌ترین روش برای محاسبه GDP است

و برای معامله گران بازار فارکس هم این روش برای ارزیابی اقتصاد و پیش‌بینی فعالیت‌های آتی بیشتر کاربرد دارد.

به همین دلیل در این بخش ما تنها روش محاسبه به سبک مخارج را بررسی می‌کنیم.

محاسبه GDP به روش مخارج

در این روش تمام مخارج گروه‌های مختلفی که در اقتصاد یک کشور دخالت دارند، محاسبه می‌شوند.

به طور مثال پولی که مصرف‌کننده برای کالاها و خدمات متفاوت خرج می‌کند

و یا سرمایه‌گذاری کسب‌وکارها در ارزیابی GDP به کار می‌روند. دولت هم پول خرج می‌کند.

به همین دلیل در محاسبه GDP به روش مخارج از خالص تجاری کشور هم استفاده می‌شود.

در این روش مجموع تمامی محصولات و خدمات تمام شده‌ای که در اقتصاد مصرف شده‌اند محاسبه می‌شوند. در این روش فرمول GDP خیلی ساده است.

GDP = C + G + I + NX

در این فرمول C همان مخارج بخش خصوصی یا بخش مصرف‌کننده است.

G نشانگر تمامی مخارج دولت است. I مجموع سرمایه‌گذاری‌های کشور است و شامل مخارج سرمایه‌گذاری شرکت‌ها هم می‌شود.

NX همان خالص صادرات است که تفاوت بین صادرات و واردات است.

خالص تراز تجاری هر کشوری تأثیر قوی بر GDP آن کشور دارد و معمولاً با مازاد تجاری (صادرات بیشتر از واردات)

یا کسری تجاری (واردات بیشتر از صادرات) مشخص می‌شود.

طبق این فرمول هر چهار بخش GDP تأثیر مستقیمی بر رشد اقتصادی یا همان تولید ناخالص داخلی کشور دارند.

شاخص تولید ناخالص اسمی (Nominal GDP) و واقعی (Real GDP)

با توجه به اینکه GDP ارزش پولی تمامی فعالیت‌های اقتصادی است معمولاً تحت تأثیر تورم قرار می‌گیرد.

معمولاً در یک دوره زمانی خاص قیمت‌ها افزایش می‌یابند و این افزایش قیمت‌ها در GDP هم دیده می‌شود.

به همین دلیل GDP اسمی هر کشوری می‌تواند به خاطر افزایش فعالیت‌های اقتصادی و یا تنها به خاطر افزایش قیمت‌ها باشد.

اقتصاددانان محاسبه شاخص تولید برای حذف این مشکل از شاخص Real GDP یا تولید ناخالص داخلی واقعی استفاده می‌کنند نه شاخص اسمی آن.

در شاخص GDP واقعی اثر تورم منفی یا مثبت از داده‌ها حذف می‌شود.

به کمک GDP واقعی می‌توان فعالیت‌های اقتصادی را با سال پایه مقایسه کرد و نگران انحراف داده‌ها به خاطر تورم نبود.

شاخص تعدیل کننده یا همان شاخص GDP Price Deflator برای محاسبه GDP واقعی به کار می‌رود.

این شاخص تفاوت قیمت‌ها بین سال جاری و سال پایه است.

برای مثال اگر قیمت‌ها از سال پایه ۵ درصد افزایش داشته باشند، شاخص تعدیل کننده ۱٫۰۵ خواهد بود.

در این صورت می‌توان با تقسیم GDP اسمی به عدد ۱٫۰۵ درصد، شاخص واقعی GDP را به دست آورد.

معمولاً شاخص اسمی GDP بیشتر از شاخص GDP واقعی است.

علت آن هم این است که معمولاً تورم افزایش می‌یابد.

اگر تفاوت میان GDP اسمی و واقعی زیاد باشد، یعنی فشارهای تورمی کشور بیش از حد قوی یا ضعیف بوده است.

شاخص GDP اسمی برای مقایسه فصل‌های مختلف یک سال مناسب است.

اما زمانی که می‌خواهیم GDP یک سال را با سال‌های قبل مقایسه کنیم، باید از GDP واقعی استفاده کنیم تا اثر تورم از بین برود.

در کل استفاده از GDP واقعی بهتر از اسمی است.

معمولاً داده‌های GDP با تعدیل تورم در اختیار سرمایه گذاران و فعالین اقتصادی قرار می‌گیرند.

به عبارت دیگر اگر رشد اقتصادی یا همان GDP کشوری ۶ درصد بیشتر از سال گذشته باشد و تورم هم ۲ درصد رشد کرده باشد، GDP منتشر شده ۴ درصد خواهد بود.

چرا تورم همراه با رشد GDP افزایش می‌یابد؟

رشد GDP تعدیل نشده می‌تواند نشانگر یکی از پنج سناریوی زیر باشد:

میزان کالاها و خدمات تولید شده بدون افزایش قیمت بالا رفته است:

در این سناریو سطح تولید برای رسیدن به تقاضا افزایش یافته است.

افزایش تولید موجب کاهش نرخ بیکاری و افزایش تقاضا می‌شود.

افزایش اشتغال و دستمزدها باعث افزایش مخارج مصرف‌کنندگان می‌شود و در نتیجه تقاضای داخلی اقتصاد بالا می‌رود.

در نتیجه GDP افزایش می‌یابد و این افزایش GDP همراه با تورم خواهد بود.

میزان کالاها و خدمات تولید شده تغییری نداشته اما قیمت‌ها بالا رفته است:

در این سناریو تقاضای مصرف‌کنندگان افزایش نیافته، اما قیمت‌ها بالا رفته است.

تقریباً در اوایل دهه اول ۲۰۰۰ اکثر تولیدکنندگان با افزایش هزینه‌های تولید مواجه بودند.

افزایش سریع قیمت نفت عامل اصلی بالا رفتن هزینه‌های تولید بود.

در این سناریو هم GDP و هم نرخ رشد تورم بالا می‌رود.

این افزایش به خاطر کمبود عرضه کالاهای اساسی و انتظارات تورمی مصرف‌کنندگان است، نه افزایش تقاضای داخلی.

میزان کالاها و خدمات تولید شده همراه با قیمت افزایش یافته است:

در این سناریو هم تقاضا بالا می‌رود و هم کمبود عرضه وجود دارد.

کسب‌وکارها باید نیروی کار بیشتری استخدام کنند و این مسئله باعث بالا رفتن دستمزدها می‌شود.

بالا رفتن تقاضا به خاطر کمبود عرضه سریعاً قیمت‌ها را بالا می‌کشد. در این سناریو، GDP و تورم با سرعت ناپایداری افزایش می‌یابند

و در چنین شرایطی سیاست‌گذاران نمی‌توانند به طور مؤثر بر روند GDP یا تورم تأثیر بگذارند و یا آن را کنترل کنند.

میزان کالاها و خدمات تولید شده در قیمت‌های پایین‌تر افزایش یافته است:

این سناریو یکی از سناریوهای نادر است و معمولاً در اقتصادهای مدرن و دموکراتیک دیده می‌شود.

در چنین شرایطی هر چند GDP رشد می‌کند، اما قیمت‌ها سیر نزولی دارند. به کاهش عمومی قیمت‌ها تورم منفی هم گفته می‌شود.

میزان کالاها و خدمات تولید شده کمتر بوده اما در قیمت‌های بالاتری تولید شده است:

این سناریوی در دهه ۱۹۷۰ در آمریکا روی داد و معمولاً به آن رکود تورمی می‌گویند.

در این سناریو GDP رشد خیلی آرامی دارد، اما با این حال فشارهای تورمی بیش از حد بالا هستند و نرخ بیکاری هم به خاطر سطح پایین تولید بالاست.

چرا شاخص GDP نوسان می‌کند؟

شاخص GDP به خاطر چرخه‌های تجاری نوسان می‌کند.

زمانی که اقتصاد کشوری در حالت رونق قرار دارد و GDP سیر صعودی دارد، در نهایت به نقطه‌ای می‌رسد که سرعت رشد تورم بالا می‌رود

و ظرفیت بازار کار و تولید به سطح کامل می‌رسد. در این شرایط بانک مرکزی با شروع سیاست‌های انقباضی نرخ بهره را بالا می‌برد تا سرعت رشد اقتصاد و تورم را کنترل کند.

طبق سیاست‌های انقباضی، نرخ بهره یا همان هزینه استقراض پول بالا می‌رود و مصرف‌کنندگان

و شرکت‌ها از میزان مخارج خود می‌کاهند و رشد اقتصادی کُند می‌شود. کاهش تقاضا باعث اخراج نیروی کار می‌شود

و در ادامه اطمینان مصرف‌کنندگان به آینده اقتصادی تضعیف می‌شود و تقاضا پایین می‌آید. برای اینکه این چرخه پایان یابد،

بانک مرکزی سیاست‌های انبساطی را شروع می‌کند تا با کاهش نرخ بهره از رشد اقتصادی و اشتغال حمایت کند.

سیاست‌های انبساطی تا وقتی که اقتصاد وارد فاز رونق نشده ادامه می‌یابد.

در آمریکا مخارج مصرف‌کنندگان بیشترین سهم را در اقتصاد این کشور دارد.

تقریباً دو سوم فعالیت‌های اقتصادی آمریکا مربوط به بخش مصرف‌کنندگان است.

به همین دلیل اطمینان مصرف‌کنندگان به آینده تأثیر قوی بر رشد اقتصادی دارد.

هر چه اعتماد مصرف‌کنندگان بیشتر باشد، تمایل به خرج پول هم بیشتر خواهد بود.

در مقابل سطح پایین اطمینان مصرف‌کنندگان باعث کاهش مخارج مصرف‌کنندگان می‌شود.

سرانه تولید ناخالص داخلی یا GDP per capita

اقتصاددانان با تعدیل GDP شاخص‌های جدیدی را به وجود آورده‌اند تا بتوانند قدرت اقتصادهای دنیا را با یکدیگر مقایسه کنند. ب

ه طور مثال شاخص اسمی GDP یک شاخص ضعیف برای مقایسه قدرت اقتصادی کشورهاست.

جمعیت و هزینه زندگی در سرتاسر دنیا یکسان نیست. به طور مثال مقایسه GDP اسمی چین و ایرلند نمی‌تواند کار درستی باشد.

اول از همه چین تقریباً ۳۰۰ برابر بیشتر از ایرلند جمعیت دارد. برای حل این مشکل از شاخص سرانه تولید ناخالص یا GDP per capita استفاده می‌شود.

برای محاسبه این شاخص کافی است که GDP کل را به جمعیت آن کشور تقسیم کرد.

عدد به دست آمده می‌تواند استاندارد زندگی آن کشور را به ما نشان دهد.

با این حال حتی این شاخص هم کامل نیست. شاخص سرانه واقعی GDP با شاخص برابری قدت خرید تعدیل می‌شود و می‌تواند

درآمد واقعی را نشان دهد. این شاخص برای ارزیابی رفاه به کار می‌رود. به طور مثال شاید شخصی در نیویورک سالانه ۱۰۰ هزار دلار درآمد داشته باشد،

اما درآمد شخصی در وایومینگ آمریکا سالانه ۵۰ هزار دلار باشد. از نظر اسمی شخصی که در نیویورک زندگی می‌کند درآمد بهتری دارد.

اما در حقیقت هزینه زندگی در نیویورک سه برابر وایومینگ است. به همین دلیل درآمد واقعی شخصی در وایومینگ بالاتر از نیویورک است.

مدیر پارسی

خدمات مشاوره مدیریت، سیستم های مدیریت کیفیت ایزو، مدیریت منابع انسانی،سیستم های بهبود و آموزش

شاخص های کلیدی عملکرد فرآیند تولید

شاخص های کلیدی عملکرد فرآیند تولید

Key Performance Indicator Of Production Process

حسین عبدی

مقدمه

فرآيند هاي اصلي سازمان شامل فعاليت ها و فرآيندهايي هستند كه عمليات توليد يا ارائه خدمات را شامل مي شوند . به جز این نوع فرآیندها ، فرآیندهای دیگری نیز مانند فرآیندهای مدیریتی و مشتری مدار نیز تعریف شده اند .

در صورتی که این امکان و توانایی را داشته باشید که نحوه و چگونگی مدیریت این فرآیند باعث كارا بودن و اثربخش بودن اين فرآيند باشد آن زمان است كه مي توان با اطمينان گفت كه جهت بقاي سازمان در شرایط بحرانی امروز در گام اول و در مراحل بعدي براي توسعه و رشد آن مي توان اميدوار بود .

موضوع مورد بحث این مطلب ما پرداختن به فرآیند تولید به عنوان یک فرآیند اصلی و تعریف و ارائه شاخص هایی برای تحت کنترل گرفتن این فرآیند با هدف تعیین وضعیت و شرایط موجود ، شناسایی مشکلات احتمالی و رفع آنها و در صورت امکان طرح ریزی و عملیاتی ساختن برنامه هایی برای بهبود این فرآیند می باشد .

با تعريف شاخص هاي اندازه گيري عملكرد ، مقدار و ميزان اثربخشي و كارايي را مي توان محاسبه نموده با در اختيار داشتن داده هاي حقيقي محاسبه شاخص تولید از محاسبه اين شاخص هاي كليدي، امكان برنامه ريزي ، اجرا و بازبيني و اقدام اصلاحي به وجود مي آيد . تنها در اين صورت است كه برنامه هاي مديريت عملكرد و بهبود ، پشتيبان مناسبي به لحاظ اطلاعات موثق پیدا کرده و و نتیجه بخشی آنها افزایش می یابد .

در اين مقاله چند شاخص، ارائه مي گردد . ضمن آنکه نحوه ي محاسبه آنها را توضيح داده و با ذکر مثال هایی تا حد امکان موضوع را بازکرده و مفاهیم آن را جهت درک صحیح و اجرا تشریح می کنم .

گردآوري اطلاعات

گردآوري اطلاعات صحيح و دقيق اما به عهده ي شما مي باشد .در سازمان هایی که گردآوری اطلاعات ، محاسبه شاخص ها و ترسیم نمودارها و تهیه گزارش های گوناگون بخشی از فعالیت های مدیریتی می باشد ، محاسبه این شاخص ها با صرف زمان و انرژی کمتری صورت می گیرد . اما در صورتی که اینچنین نیست ، تقریبا باید از صفر شروع کرده و مکانیزم هایی را برای تهیه اطلاعات صحیح طراحی کرده تا بتوانید شاخص ها را محاسبه کنید .

گردآوری اطلاعات، محاسبه شاخص ها و ترسیم نمودارهای روند آن خلاصه مراحل اولیه کار است ، ضمن آنكه بايستي مبنايي را به عنوان معيار پذيرش تعيين كنيد . معیار پذیرش مقداری است برای شاخص که دستیابی به آن نشان دهنده تحقق حد معمولی از میزان دستیابی به اهداف عملکردی می باشد

معیار پذیرش شاخص

جهت تعیین معیار پذیرش به این صورت عمل کنید که حداقل سه دوره ي مقدار شاخص را محاسبه کیند ، ميانگين اين سه مقدار را محاسبه کرده و آن به عنوان معيار پذيرش قرار دهید . به عنوان مثال اندازه گیری راندمان تولید در ماه های اول ، دوم و سوم این اعداد را به دست داده است . 55 % ، 65 % و 60 % . میانگین این سه مقدار مساوی 60 % می باشد . همچنین می توانید با در نظر گرفتن برخی شرایط مقداری بالاتر را در نظر بگیرید تا جهت رسیدن به معیار پذیرش قدری چالش وجود داشته باشد تا رسیدن به معیار پذیرش به راحتی قابل دستیابی نبوده باشد .در صورتی که مقدار بدست آمده شاخص معیار پذیرش انحراف داشت بایستی علت یا علت های عدم دستیابی به معیار پذیرش را مشخص نموده و دست به طراحي و اجراي اقدامات اصلاحي بزنيد تا در دوره بعدی که شاخص را محاسبه می کنید ، معیار پذیرش به دست آید .

هدف معیار پذیرش

چالش بزرگتری می توانید ایجاد کنید و آن اقدام به تعيين هدف براي شاخص مي باشد . درحالت عادی برای مالک فرآیند دستیابی به معیار پذیرش نشان دهنده عملکرد مناسب می باشد. روی دیگر سکه یعنی عملکرد مناسب ، برآوردن حداقل های تعیین شده است . در حالیکه با تعیین هدف که مطمئنا بایستی بیشتر و بالاتر از معیار پذیرش باشد، شما انگیزه های لازم برای ایجاد بهبود را به وجود می آورید .

به عنوان مثال اگر معيار پذيرش شما برای راندمان تولید60% مي باشد ، می توانید مقدار 65 % یا 70% را به عنوان هدف قرار داده و جهت رسيدن به آن برنامه ريزي كنيد .

شاخص هاي كليدي عملكرد KPI فرآيند توليد

راندمان

این شاخص، يكي از مهم ترين شاخص هاي فرآيند توليد و حتي كل سازمان مي باشدو به طور قطع و یقین مي توان آن را يك شاخص كليدي عملکرد Key Performance محاسبه شاخص تولید Indicator دانست . فرمول پیچیده ای ندارد و حتی می توان گفت که ساده می باشد . مطابق تعریف عمومی راندمان و بازده هر سیستم دیگر در اینجا نیز میزان خروجی یک فرآیند به ورودی آن را راندمان می گوییم اما در عمل ، محاسبه ي اين شاخص ساده نبوده و قدري زحمت دارد ، خصوصا در سازمان هايي كه چند نوع محصول مختلف را توليد مي كنند محاسبه آن اندکی پيچيده مي باشد .

نحوه محاسبه راندمان توليد به اين صورت است كه توليد انجام شده يك محصول را در يك دوره ي زماني مثلاً يك ماه بر توان توليد در همان دوره تقسيم مي كنيم . حاصل ، راندمان توليد مي باشد . با ضرب حاصل كسر در عدد100 ، در صد راندمان به دست مي آيد .

تصور كنيد مقدار توليد انجام شده كه مي تواند بر حسب تعداد و وزن باشد از محصولي مانند موتورخودروي پرايد به تعداد 8000 عدد باشد ، توان توليد شركت نيز 10000 عدد در ماه مي باشد . راندمان توليد محصور موتور خودرو در اين شركت 80% مي باشد .

مقدار توليد یا خروجی فرآیند، به راحتي از آمار توليد انجام شده بدست مي آيد . اما براي محاسبه ي شاخص شما نياز به دانستن توان توليد داريد . توان توليد همان ورودی سیستم می باشد که مفهوم آن توانایی و برآیند ورودی های فرآیند می باشد که شامل نیروی انسانی ، تجهیزات و دستگاه ها و . . می باشد . این توان تولید را ظرفیت بالقوه خط تولید می گوییم. توان تولید یا ظرفیت خط تولید با استفاده از روش هاي زمان سنجي و ظرفيت سنجي به دست می آيد . ضمن آنكه بايستي از اطلاعات فني مربوط به تجهيزات خط توليد كه سازنده ی تجهیزات، آن را در مدارک، درج كرده استفاده نماييد .

هر چقدر مقدار محاسبه شده راندمان به عدد 100 نزديكتر باشد طبيعتا بهتر خواهد بود و نشانگر آن است كه شما از امكانات توليد در اختيار سازمان كه شامل تجهيزات و دستگاه هاي خط توليد ، نيروي انساني و پرسنل توليد ، ابزار آلات توليدي ، مواد اوليه و . . . بهتر استفاده كرده ايد و از هزينه ي انجام شده براي تأمين منابع بهره ي بهتري گرفته ايد .

در صورتي كه راندمان توليد در شركت شما پايين مي باشد بايستي بررسي نماييد و مشخص كنيد كه عواملي كه باعث شده اند تا شما نتوانيد از ظرفيت ايجاد شده استفاده حداكثري را ببريد چه مواردي مي باشند .

با استفاده از روش ها و تكنيك هاي حل مسئله اقدام نماييد و با محاسبه ي راندمان توليد در دوره هاي بعد نسبت به سنجش اثربخشي اقدامات طراي شده اطمينان حاصل نماييد .

دوباره كاري / بازكاري Rework

يكي ديگر از شاخص هاي خوب و كليدي عملكرد فرآيند توليد، شاخص بازكاري مي باشد. در ابتدا نیاز به این است که موارد بازکاری را در فرآیندهای خود مشخص کنید . این موارد شامل اقدام هايي مانند تعمير ، اصلاح و يا انجام دوباره ي فرآيند هاي ساخت و توليد روي محصولاتی که سالم نبوده و معیوب می باشند اما با انجام برخی فعالیت ها روی اینگونه محصولات ، آنها به شرایط قابل قبولی به لحاظ کیفی رسیده و می توان ادامه فرآیندهای ساخت را روی آنها انجام داد یا اگر محصول نهایی می باشد که آنها را به فروش رساند .

به عنوان مثال از تعداد 8000 موتورخودرويي كه توليد شده تعداد800 عدد نياز به انجام دوباره كاري برخي مراحل توليدي دارند مثلا موتورها دچار نشتي روغن و آب مي باشند ، فیلر زنی به صورت صحیح انجام نشده یا اینکه تورك و گشتاور پيچ ها مناسب نيست و بايستي دوباره تورك گيري شوند .

پس از تعیین مصداق های دوباره ، تعداد و آمار موارد دوباره کاری شده را ثبت کرده و گردآوری نمایید . میزان دوباره کاری کل محصولات را نیز از آمار تک تک محصولات بدست آورید . حاصل تقسيم مقدار کل موارد دوباره كاري بر ميزان توليد انجام شده ضرب در عدد 100 ، درصد دوباره كاري را به ما مي دهد .

مقدار اين شاخص برخلاف شاخص راندمان، هر چه كمتر باشد، بهتر خواهد بود و نشانه خوبی از اجرای صحیح فعالیت های تولیدی را در بار اول می باشد . درجهت مقابل، بالا بودن اين شاخص نشان دهنده ي حجم بيشتر انجام نادرست فعاليت هاي ساخت دربار اول مي باشد .

بنا به عواملي چون عدم مهارت اپراتورهاي توليد ، خراب بودن يا تنظيم دقیق نبودن دستگاه هاي خط توليد ، کالیبره نبودن تجهيزات اندازه گيري ، شيوه هاي نادرست توليد ، مستهلک شدن ابزارآلات تولید مانند قالب ها و جیگ و فیکسچرها ، عدم انجام صحیح فعالیت های بازرسي و آزمون ، شرايط نامساعد محيط کار مانند نبود نور کافی ، مواد اوليه ي نامرغوب و بسیاری عوامل دیگر که بسته به شرایط سازمان شما می تواند متفاوت باشد ، ميزان دوباره كاري افزايش مي يابد .

در صورت بالا بودن ميزان دوباره كاري بایستی نسبت به تعيين عوامل وقوع این مسئله و طرح ريزي اقدامات اصلاحي براي كاهش مقدار شاخص، اقدام نماييد . كاهش هر ميزان از دوباره كاري به معناي افزايش همان ميزان در راندمان توليد مي باشد يعني شما به جاي انجام دوباره مراحل توليدي برای تعدادی محصول خاص، همان وقت ، منابع و امکانات را صرف اجراي فعاليت های توليدي براي همان میزان محصولات سالم دیگر مي كنيد .

ضايعات

درصد ضایعات، شاخصي است بسيار مناسب كه نشان دهنده ميزان انسجام فعاليت هاي مديريتي در سطوح مديريت ارشد و مياني ، كارشناسي و عملياتي سازمان مي باشد . مقدار اين شاخص به طور شفاف و بي پرده به شما مي گويد كه تا چه حد در طراحي و اجراي فرآيندهاي مديريتي ، پشتيباني و توليد، موفق عمل كرده ايد .

محاسبه ي شاخص به اين صورت است كه مقدار ضايعات را بر ميزان توليد تقسيم كرده و حاصل را در 100 ضرب مي كنيم . ضايعات را طبيعتا محصولاتي مي دانيم كه عيوب و عدم انطباق آنها در حدي است كه قابل اصلاح ، تعمير و بازكاري نمي باشد ، ضمن آنکه محصولات با درجه ي كيفي پايين تر را که مصارف دیگر دارد و با قیمتی کمتر از قیمت محصولات سالم به فروش می رسد را نيز جزء آمار ضايعات محسوب مي نماييم .

فعاليت هاي تحليل و تعیین علل به وجود آمدن ضایعات ، مشابه علت های به وجود آمدن موارد دوباره كاري مي باشد . با این تفاوت که اثر آن عوامل شدیدتر بوده به طوری که محصول با ویژگی های تولید شده که امکان استفاده و فروش آنها از بین رفته است .

مشابه شاخص ضايعات از شاخصي ديگر به نام PPM نيز مي توانيم استفاده كنيم . بدين صورت كه تعداد محصولات معيوب و داراي عدم انطباق را تقسيم بر تعداد توليد كرده و حاصل را در عدد يك ميليون ضرب مي كنيم ، بدين صورت عددي به دست مي آيد كه آن را PPM داخلي مي گوييم . يعني تعداد قطعه ضايعات شده در هر ميليون قطعه part per million . اين شاخص ، شاخصي استاندارد است كه غير از پايش نمودار روند آن در داخل سازمان ، قابليت مقايسه با شركت هاي ديگر را نيز در اختیار خواهید داشت ومی توانید عدد PPM داخلی خود را با شرکت های سطح بالا به لحاظ کیفیت و یا با میانگین صنعت خود مقایسه نمایید .

سرانه توليد

يك شاخص محاسبه شاخص تولید خوب و جالب ديگر براي پايش فرآيند توليد ، شاخص سرانه توليد مي باشد . اين شاخص ميزان بهره وري جزئي يكي از عوامل توليد يعني نيروي انساني را اندازه گيري كرده و در اختيار ما قرار مي دهد . با محاسبه ي اين شاخص مي توانيد دريابيد كه تا چه حد در به كارگيري كارآمد نيروي انساني جهت توليد با کمیت بالا ، موفق بوده ايد .

نحوه ي محاسبه شاخص به اين صورت مي باشد كه ميزان توليد را بر نفرساعت كاري كليه پرسنل توليدي تقسيم نماييد . به عنوان مثال اگر تعداد توليد يك محصول در ماه 100000 صدهزار قطعه باشد و مجموع نفر ساعت پرسنل توليد در همان ماه 20000 بیست هزار نفر ساعت باشد حاصل فرمول عدد 5 مي باشد . به اين معنا كه هر نفر ساعت منجر به توليد 5 عدد قطعه مي شود . يعني يك نفر اپراتور در يك ساعت ، 5 عدد قطعه توليد مي كند .

ساعت كاري پرسنل شامل ساعات اضافه كار نيز مي باشد . زمان هاي مرخصي ، تأخير و غيبت نيز بايد كسر گردد . همينطور ساعت توقف خط توليد و بيكاري پرسنل نيز از مجموع ساعت كاري بايد كم شود يعني ساعت هاي كاري خالص تك تك پرسنل توليد بايستي با هم جمع شود .

همانطور كه دريافتيد هر چقدر عدد حاصل یعنی سرانه تولید ، بزرگتر باشد بهتر خواهد بود . اين شاخص به طور خاص نشان دهنده ي سطح عملكرد پرسنل توليد در ساعاتي كه بدون مشكل امكان توليد را دارند مي باشد .

بهبود انگيزه ي پرسنل ، طراحي و اجراي سيستم هاي مناسب و اثربخش تشويق پرسنل مي تواند اين شاخص را بهبود دهد . يك راه مناسب ، آكورددهي به اپراتورهاي توليد در ازاي توليد بيشتر مي باشد . بدین صورت که اگر اپراتور يا گروهي از اپراتورها از حد مشخصی در يك دوره ي زماني ، بيشتر توليد كنند ، متناسب با مقدار اضافه توليد ، پاداش و آكورد دريافت نمايند . بديهي است كه قطعات توليد شده بايستي سالم بوده و معيوب و نامنطبق نباشد .

توجه داشته باشيد كه محاسبه و تحليل اين شاخص در سازمان هاي مختلف و حتي در يك سازمان با محصولات گوناگون ، شرايط خاص خود را دارد . در بعضي مواقع كاهش يا افزايش اين شاخص به علت نيروبري كمتر يا بيشتر يك محصول خاص است . سرعت و حجم توليد محصولات متفاوت نيز ممكن است باعث كاهش يا افزایش اين شاخص شوند در حالي كه عملكرد نيروي انساني واحد توليد ثابت مانده است . پس به هنگام تحليل نزولي يا صعودي بودن نمودار به اين مسئه توجه خاص داشته باشيد .

تولید ناخالص داخلی (GDP) چیست؟ آموزش نحوه محاسبه و انواع آن

تولید ناخالص داخلی

تولید ناخالص داخلی (Gross Domestic Product) که با GDP شناخته می‌شود، یکی از شاخص‌های مهم کلان اقتصادی به شمار می‌آید و اهمیت ویژه‌ای دارد. دلیل این اهمیت به 2 بخش زیر تقسیم می‌شود:

  1. شاخصی کلیدی در ارزیابی و تجزیه و تحلیل عملکرد اقتصادی
  2. مبنای محاسبه بسیاری از متغیرهای کلان اقتصادی (تورم، رونق اقتصادی و…)

تولید ناخالص داخلی چیست؟ (GDP)

در تعریف GDP که در ادامه ارائه می‌شود، باید به 3 نکته مهم توجه ویژه‌ای داشت:

به جمع ارزش ریالی (دلاری) کل کالاها و خدمات نهایی تولید شده توسط واحدهای اقتصادی مقیم یک کشور، در دوره زمانی معین (غالباً فصلی یا سالانه) تولید ناخالص داخلی می‌گویند. درواقع زمانی که ما از GDP صحبت می‌کنیم، به‌دنبال این هستیم تا بدانیم در طول یک سال، چه میزان کالا یا خدمت نهایی در مرزهای یک کشور تولید شده و ارزش ریالی یا دلاری که این کالا و خدمات تولید کرده، چه میزان است. در برآورد و تعریفی که از GDP ارائه می‌شود، توجه به واژه نهایی بسیار مهم است؛ چراکه در محاسبه این شاخص، کالاها و خدماتی استفاده می‌شوند که به مصرف نهایی می‌رسانند و دیگر در جریان تولید و خدمات استفاده می‌شوند. به مثال زیر توجه کنید:

شرکت بهساز تولیدکننده لاستیک خودروست و قراردادی یک ساله با شرکت تندرساز می‌بندد که یک شرکت تولیدکننده خودروست. درآمدی که شرکت بهساز از محل فروش لاستیک‌های خودرو به دست می‌آورد، در GDP محاسبه نمی‌شود؛ زیرا لاستیک در خودروسازی یک محصول نهایی نیست؛ به بیان دیگر زمانی که قیمت خودرو تندرسازان را در GDP محاسبه می‌کنند، سهم قیمت لاستیک خودرو به‌صورت غیرمستقیم در GDP لحاظ شده است و اگر سهم فروش لاستیک به شرکت تندرسازان بار دیگر محاسبه شود، به این معناست که فروش شرکت بهسازان، به‌صورت دو برابر در GDP محاسبه شده است. توجه به این نکته ضروری است که اگر بخشی از محصول شرکت بهسازان به فروشگاه‌های لوازم یدکی خودرو فروخته شود، عدد معادل این فروش در محاسبات GDP لحاظ می‌شود؛ زیرا به‌صورت مستقیم به دست مصرف‌کننده نهایی می‌رسد.

انواع GDP

برای محاسبه GDP، روش‌های متفاوتی وجود دارد که عبارت‌اند از:

1- تولید ناخالص داخلی اسمی (Nominal GDP)

براساس این روش، GDP اسمی برحسب قیمت‌های فعلی بازار محاسبه می‌شود. درواقع به ارزش بازاری کلیه کالاها و خدمات نهایی تولیدشده در یک منطقه جغرافیایی و در یک بازه زمانی GDP اسمی می‌گویند که تورم در رقم آن وجود دارد.

2- تولید ناخالص داخلی واقعی (Real GDP)

براساس این روش، تورم از رقم مربوط به GDP کم می‌شود و بررسی می‌کند که قیمت‌های سال مورد بررسی در مقایسه با سال پایه تعیین‌شده، چه میزان تغییر کرده است. با توجه به این امر که نرخ تورم از رقم مربوط به GDP کم می‌شود، عددی که از این روش به دست می‌آید از GDP اسمی کمتر است.

این مطلب را حتما بخوانید: اقتصاد دیجیتال (Digital Economy) چیست؟ آیا ایران وارد انقلاب صنعتی چهارم شده است؟

3- نرخ رشد تولید ناخالص داخلی

این شاخص بیانگر میزان افزایشی است که در خروجی‌های سه‌ماهه یک اقتصاد رخ می‌دهد و میزان شتاب رشد اقتصادی هر کشور را نشان می‌دهد؛ به این ترتیب می‌توان آن را شاخصی برای بررسی وضعیت سلامت اقتصاد یک کشور در نظر گرفت. برای محاسبه نرخ رشد تولید ناخالص داخلی، از GDP حقیقی استفاده می‌شود و به این ترتیب اثر تورم از محاسبات حذف شده و به یک نرخ رشد حقیقی در اقتصاد دست می‌یابیم.

4- سرانه تولید ناخالص داخلی

یکی از بهترین راهکارها برای مقایسه وضعیت اقتصادی کشورها با یکدیگر، سرانه تولید ناخالص داخلی است که از تقسیم GDP حقیقی بر جمعیت هر کشور به دست می‌آید. به این ترتیب، تأثیری که جمعیت زیاد و عرضه نیروی کار یک کشور بر بدنه اقتصادی می‌گذارد، تعدیل می‌شود و به عدد اصلاح‌شده و منطقی‌تری برای محاسبه و بررسی‌های اقتصادی دست می‌یابیم.

5- تولید ناخالص داخلی اسمی (Nominal GDP)

روش‌های محاسبه GDP

برای محاسبه GDP، 3 رویکرد وجود دارد:

1- روش تولید محور یا ارزش‌افزوده

در این روش بررسی می‌شود که برای تولید یک کالا یا خدمت، چه میزان هزینه شده است و مشتریان برای به دست آوردن کالا یا خدمت تا چه میزان تمایل دارند هزینه کنند. به این ترتیب، از چندین بار محاسبه قیمت‌ها جلوگیری می‌شود.

2- روش درآمدمحور

براساس این روش، مجموع درآمدهایی که مردم یک کشور در ازای تولید کالا و خدمات در طول یک سال به دست می‌آورند، محاسبه می‌شود.

3- روش هزینه‌محور

به‌طور معمول از این روش برای محاسبه GDP کشورها استفاده می‌شود؛ زیرا پارامترهای مهمی مانند سرمایه‌گذاری و خالص صادرات را نیز بررسی می‌کند. به معادله زیر توجه کنید:

  1. Consumption (C): بیانگر مصرف بخش خصوصی است.
  2. Investment (I): بیانگر کل مبلغ سرمایه‌گذاری بخش خصوصی است.
  3. Government (G): بیانگر کل هزینه‌های دولت است.
  4. Export (E): بیانگر صادرات یک کشور است.
  5. Import (M): بیانگر واردات یک کشور است.
  6. (X-M): بیانگر خالص صادرات یک کشور است.

استثنائات در محاسبه GDP

مواردی که در زیر شرح داده می‌شود، به موضوعاتی اشاره دارد که فعالیت اقتصادی داخل مرزهای یک کشور و در یک بازه زمانی رخ می‌دهد، اما در محاسبه GDP یک کشور لحاظ نمی‌شود. از جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  1. فعالیت‌های خودکفایی که دستمزدی به این محاسبه شاخص تولید فعالیت‌ها تعلق نمی‌گیرد؛ مانند انجام کارهای داوطلبانه. به مثال زیر توجه کنید:

آقای غفاری به‌عنوان پرستار در بیمارستان مشغول به کار است. درآمد سالانه خدمات نهایی که وی به ازای پرستاری از بیماران در بیمارستان به دست می‌آورد، در محاسبه GDP لحاظ می‌شود. در تیرماه پدر آقای غفاری به بیماری کووید 19 مبتلا شده است؛ به همین دلیل او به‌مدت یک ماه از بیمارستان مرخصی می‌گیرد تا از پدر در منزل پرستاری کند. با وجود اینکه آقای غفاری از تخصص خود برای پرستاری از پدرش استفاده می‌کند، رقمی با عنوان ارائه خدمات نهایی آقای غفاری در GDP کشور در ماه تیر ثبت نمی‌شود. دلیل این امر، این است که این ارائه خدمت آقای غفاری به یکی از افراد خانواده بوده و هیچ دریافت مالی به‌دلیل پرستاری یک‌ماهه از پدرش نداشته است؛ بنابراین در محاسبه GDP نیز لحاظ نمی‌شود.

  1. کالاهایی که برای فروش در بازار تولید نمی‌شوند و به مصرف شخصی می‌رسند.
  2. بازار سیاه یا زیرزمینی که دراصطلاح آن را قسمت اقتصاد خاکستری نیز می‌گویند؛ زیرا براساس قوانین کشورها، انجام این فعالیت‌ها مورد قبول نیست یا جرم انگاشته می‌شود، اما این فعالیت‌ها به‌صورت زیرزمینی و مخفیانه انجام می‌شود و افراد به درآمد می‌رسند؛ مانند فعالیت زیرزمینی خوانندگانی که مجوز رسمی برای فعالیت خود ندارند.
  3. کالاها و خدمات واسطه‌ای که از آن‌ها برای تولید کالاها و خدمات نهایی استفاده می‌شود؛ مانند رقمی که در ازای فروش لاستیک خودرو به شرکت خودروسازی به دست می‌آید، ولی در محاسبات GDP برای پرهیز از خطا لحاظ نمی‌شود.
  4. پرداخت‌های انتقالی
  5. مبادله کالا و خدمات بدون مبادله پول که در اصطلاح تحت عنوان معاملات تهاتری شناخته می‌شود.
  6. دارایی‌های سرمایه‌ای

به مثال زیر توجه کنید:

آقای غفاری قصد سرمایه‌گذاری دارد و تصمیم می‌گیرد اوراق قرضه خریداری کند. خرید اوراق قرضه به این معناست که پیش‌قسط وامی را پرداخت کرده است؛ بنابراین یک فعالیت تولیدی و خدمات نهایی محسوب نشده و در محاسبه GDP لحاظ نمی‌شود.

  1. فروش کالاهای دست‌دوم. مقدار GDP کالاهای خریداری‌شده دست‌دوم، در تولید و خرید اول لحاظ شده است؛ بنابراین در معاملات بعدی، ارزشی به GDP نمی‌افزاید.
  2. فعالیت‌های غیرقانونی مانند درآمدی که قاچاقچیان به دست می‌آورند.

تفاوت تولید ناخالص ملی و تولید ناخالص داخلی (GNP Vs GDP)

تولید ناخالص داخلی

تفاوت بین دو مفهوم اقتصادی تولید ناخالص داخلی و تولید ناخالص ملی در یک مفهوم است؛ ملیت افرادی که فعالیت اقتصادی انجام می‌دهند. به تعاریف زیر توجه کنید:

تولید ناخالص داخلی

ارزش بازاری کالاها و خدمات نهایی تولیدشده طی یک بازه زمانی معین و توسط افراد ساکن یک کشور (تبعه و غیرتبعه) است که آن را با GDP نشان می‌دهند.

تولید ناخالص ملی

ارزش بازاری کالاها و خدمات نهایی تولیدشده طی یک بازه زمانی معین و توسط افراد تبعه یک کشور است که آن را با GNP نشان می‌دهند. به مثال زیر توجه کنید:

آقای غفاری در کشور سوئیس ساکن شده و در آنجا اقدام به سرمایه‌گذاری کرده است و درآمد کسب می‌کند، اما مبلغی را با هدف سرمایه‌گذاری در ایران به کشور می‌فرستد و از این رقم مالیات کسر می‌شود؛ بنابراین به رقم سرمایه‌گذاری آقای غفاری در ایران تولید ناخالص ملی می‌گویند و معادل همین رقم از تولید ناخالص ملی کشور سوئیس کسر می‌‌شود. توجه داشته باشید که اگر قصد دارید رشد اقتصادی، رکود اقتصادی، نرخ رشد، درآمد سرانه و تأثیر تورم بر تولیدات یک کشور را بسنجید، باید از شاخص GDP استفاده کنید، اما تولید ناخالص ملی برای درک استانداردهای زندگی مردم در کشورهای مختلف به شما کمک می‌کند.

سخن پایانی

برای بررسی سلامت اقتصاد یک کشور و به دست آوردن دیدگاهی کلی از عملکرد آن و میزان رشد یا پسرفت اقتصاد یک کشور می‌توان از شاخص GDP استفاده کرد؛ زیرا تا حدودی مسیر حرکت اقتصاد یک کشور را نشان می‌دهد، اما توجه داشته باشید که برای بررسی دقیق عملکرد اقتصاد یک کشور باید به شاخص‌های مهم اقتصادی دیگر، مانند نرخ بیکاری، امید به زندگی، سطح سواد و… محاسبه شاخص تولید توجه شود.

تولید ناخالص ملی یا GNP چیست؟

تولد ناخالص ملی

شاخص‌های اقتصادی متر و معیاری برای سنجش سلامت اقتصاد یک کشور هستند. ممکن است شهروندان روزانه در اخبارِ رسانه‌های رسمی با نام‌های مختلف شاخص‌های اقتصادی مواجه شوند ولی به درستی از معنای آن مطلع نباشند. مثلا سال‌ها است که شاخص تورم به گوش شهروندان ایرانی آشنا است. ولی رشد اقتصادی، شاخص GDP، شاخص فلاکت، تولید ناخالص ملی یا GNP و … چطور؟

در سلسله مقالات اقتصادی بلاگ بآشگاه، قصد داریم شما را با اصطلاحات و مفاهیم مهم اقتصادی آشنا کنیم. به این ترتیب می‌توانید اخبار و گزارش‌های رسانه‌ها را با دقت بیشتری بررسی کنید و دیدگاه روشنی نسبت به وضعیت اقتصادی جامعه داشته باشید. چرا که این دیدگاه واضح و تحلیل دقیق، می‌تواند به تصمیم‌گیری صحیح در حوزه سرمایه‌گذاری منجر شود. در این مقاله، به بررسی مفهوم تولید ناخالص ملی می‌پردازیم.

در این مطلب عناوین زیر را بررسی خواهیم کرد:

این ویدیو را حتما ببینید!

تعریف تولید ناخالص ملی

اگر بخواهیم تعریف روشنی از تولید ناخالص ملی ارائه دهیم باید بگوییم ارزش ریالی تمام تولیدات و خدماتی ایجاد شده در بازه زمانی مشخص ( معمولا یک ساله) توسط یک ملت در سراسر جهان را تولید ناخالص ملی می‌نامند.

تولید ناخالص ملی که به صورت مخفف GNP (Gross National Product) نیز شناخته می‌شود؛ شاخص خوبی برای سنجش رشد اقتصادی و فعالیت واحدهای صنعتی و صنفی یک کشور و یک ملت است.

اما برای درک بهتر این شاخص اقتصادی، توضیح معنای بعضی کلمات در تعریف تولید ناخالص ملی ضروری است.

تولید

هر عملی در اقتصاد که موجب ایجاد ارزش افزوده روی کالایی شود، تولید نام دارد. به عبارت دیگر تبدیل ماده خام به ماده مطلوب در فرایند صنعتی، تولید نامیده می‌شود.

در تعریف شاخص تولید ناخالص ملی، از عبارت کالای تولید شده استفاده می‌شود. برای درک بهتر، مثال کوچکی می‌زنیم:

ماشینِ سواری از اجزای مختلفی تشکیل شده است. از موتور و بدنه و سیستم برق و لاستیک گرفته تا روکش‌های چرمی و چوبی و زه و …

در شاخص تولید ناخالص ملی اما فقط و فقط قیمت تمام شده ماشین در نظر گرفته می‌شود. اجزای تشکیل دهنده ماشین به صورت جداگانه در تعیین شاخص تولید ناخالص ملی جایی ندارند.

البته اگر این اجزا به عنوان لوازم یدکی در بازار موجود شوند، جایگاه جداگانه‌ای در محاسبه این شاخص خواهند داشت.

ناخالص

در اسم این شاخص از کلمه ناخالص استفاده شده است. به این معنی که شاخص مذکور بدون در نظر گرفتن استهلاک محاسبه می‌شود. استهلاکی که ممکن است مربوط به ماشین آلات، حوادث غیر قابل پیشبینی و … باشد.

این شاخص درآمد و تولیدات همه ملت ایران را شامل می‌شود. مثلا اگر کارآفرین ایرانی فعالیت اقتصادی در ترکیه داشته باشد و پول آن را به ایران منتقل کند، بخشی از تولید ناخالص ملی ایران در نظر گرفته خواهد شد.

تفاوت تولید ناخالص ملی و تولید ناخالص داخلی

معمولا شاخص تولید ناخالص ملی (GNP) و شاخص تولید ناخالص داخلی (GDP) عددی نزدیک به هم است. تولید ناخالص داخلی تعریفی مشابه تولید ناخالص ملی دارد با این تفاوت که فقط و فقط کالاها و خدمات داخل کشور در آن محاسبه می‌شود. معمولا برای توضیح وضع اقتصادی یک کشور از شاخص تولید ناخالص داخلی استفاده می‌شود.

نقش تورم در تولید ناخالص ملی

تولید ناخالص ملی را می‌توان به دو شیوه محاسبه کرد: اسمی و واقعی.

برای به دست آوردن تولید ناخالص ملی واقعی، یک سال که اقتصاد کشور به لحاظ تورم، بیکاری و رشد وضعیت قابل قبولی دارد، به عنوان سال پایه انتخاب می‌شود.

تولید ناخالص ملی واقعی را با کسر تورم مشخص می‌کنند. چون ممکن است این شاخص در یک سال رشد ۲۰ درصدی را نشان دهد اما این رشد به دلیل تورم باشد. عدد به دست آمده با کسر تورم و به نسبت سال پایه، تولید ناخالص ملی واقعی است.

روش‌های محاسبه تولید ناخالص ملی

محاسبه این شاخص اقتصادی به سه روش انجام می‌گیرد. روش اول، روش مخارج یا هزینه‌ای است:

GNP = C + I + G + EX – IM

در این فرمول، C مخارج و هزینه‌های هر خانوار شامل مصرف کالاهای با دوام، مصرف کالاهای بی‌دوام و مخارج خدمات است. I مخارج بخش سرمایه‌گذاری است که شامل نصب و تجهیز و به‌روزرسانی لوازم تولید، ساخت و تعمیرات محل و … می‌شود. G مخارج دولتی است و EX – IM مخارج خارجی.

روش بعدی جمع درآمد عوامل مختلف اقتصادی است (از جمله دستمزد، اجاره، بخش تولید و …):

GNP = سود+ اجاره+ بهره+دستمزد+حقوق و

روش سوم نیز، محاسبه تولید ناخالص ملی بر اساس ارزش افزوده است.

ارزش افزوده به طور کلی یعنی افزایش ارزش پولی یک کالا به دلیل انجام تغییرات و بهینه سازی در آن.به عنوان مثال یک نجار تکه چوبی را پیدا کرده و آن را تبدیل به یک مجسمه می‌کند و به فروش می‌رساند. قیمت آن مجسمه برابر است با ارزش افزوده آن کالا.

محاسبه تولید ناخالص ملی بر اساس ارزش افزوده به روش زیر انجام می‌شود:

GNP = ارزش مواد اولیه و کالاهای نیمه ساخته – ارزش فروش کالا

تولید ناخالص داخلی نیز به دو صورت در آمارهای اقتصادی ارائه می‌شود: تولید ناخالص داخلی اسمی و واقعی.

ممکن است عدد تورم، شاخص تولید ناخالص داخلی را با خطا مواجه کند. تورم بالا، باعث کاهش ارزش پول ملی می‌شود و عدد کالاها و خدمات ایجاد شده در کشور را افزایش می‌دهد. در نتیجه شاخص تولید ناخالص داخلی با رشد مواجه می‌شود. در صورتی که برای به دست آوردن عددی دقیق و قابل اتکا، باید نرخ تورم را از عدد نهایی کم کرد. میزان به دست آمده تولید ناخالص ملی واقعی را نشان می‌دهد.

تولید محاسبه شاخص تولید ناخالص ملی ایران

تولید ناخالص ملی ایران در دهه‌های گذشته وابستگی بالایی به درآمد نفتی و فروش مواد اولیه طبیعی داشته است. به همین دلیل نوسانات بازار انرژی در دهه‌های گذشته، این شاخص را بسیار تغییر داده است.

از طرف دیگر، به دلیل تحریم‌های یک دهه گذشته و کاهش فروش نفت یا دور زدن تحریم‌ها، عددهای به دست آمده از درآمد نفتی کشور دقیق نیست و به طبع آن تولید ناخالص ملی و داخلی نیز مورد بحث است.

بنا بر آخرین آمار صندوق بین‌المللی پول، تولید ناخالص ملی ایران در محاسبه شاخص تولید سال ۲۰۲۰، عددی بالاتر از ۶۰۰ میلیارد دلار را نشان می‌دهد. عددی که افزایش قیمت‌ها در آن بی‌تاثیر نیست.

سال پایه جهانی برای محاسبه GNP در جهان سال ۲۰۱۰ و برای ایران سال ۱۳۹۰ در نظر گرفته می‌شود.

میانگین تولید ناخالص ملی ایران از سال ۱۹۶۰ تا به امروز، عدد ۱۵۹/۸۱۰ میلیارد دلار بوده ‌است. البته به دلیل همه گیری ویروس کرونا و کاهش شدید درآمد صنایع گردشگری و صنایع وابسته به آن، GNP جهانی در سال‌های گذشته کاهش یافته است.

در میان آمارهای جهانی منتشر شده از شاخص‌های اقتصادی ایران، تفاوت فراوانی وجود دارد. صندوق بین‌المللی پول تولید ناخالص ملی کشور را عددی بالاتر از ۶۰۰ میلیارد دلار نشان می‌دهد و اقتصاد ایران را در مسیر صعود می‌داند. در حالی که برآورد بانک جهانی از GNP ایران، عددی پایین‌تر از ۲۰۰ میلیارد دلار است.

این تفاوت شاخص به دلیل نوسانات ارزی و چند نرخی بودن قیمت دلار است. آمار بانک جهانی که اعتبار خدشه‌ناپذیری دارد، بر اساس نرخ ارز ۴۲۰۰ تومانی محاسبه شده و واقعی است.

این آمار نشان می‌دهد اقتصاد ایران در سال‌های گذشته به دلیل افزایش تحریم‌ها و مشکلات دیگر، بسیار کوچک شده‌ است. تولید ناخالص ملی و داخلی ایران بر اساس آمار بانک جهانی، نصف امارات و یک چهارم ترکیه است.

GNP کشورهای توسعه یافته

ده اقتصاد برتر دنیا، در مجموع ۶۲ درصد GNP جهان را تولید می‌کنند. بر اساس آمارهای منتشر شده توسط بانک جهانی، بیشترین تولید ناخالص ملی مربوط به اقتصاد امریکا است (اعداد بر اساس تریلیون دلار):

GNP

  • آمریکا ۲۰/۶۴
  • چین ۱۳/۱۸
  • ژاپن ۵/۲۳
  • آلمان ۳/۹۱
  • بریتانیا ۲/۷۷
  • فرانسه۲/۷۵
  • هند ۲/۷۳
  • ایتالیا ۲/۰۴
  • برزیل ۱/۹۰
  • کانادا ۱/۶۷

تولید ناخالص ملی و سرانه درآمدی

دو شاخص تولید ناخالص ملی و داخلی، اگر با کسر تورم و به صورت واقعی محاسبه شوند، میزان رشد اقتصادی یک کشور و همچنین درآمد سرانه هر فرد را مشخص خواهند کرد. اگر عدد شاخص تولید ناخالص ملی واقعی را بر جمعیت کشور تقسیم کنیم، سهم هر فرد از اقتصاد به دست می‌آید. سهمی که می‌تواند بر اساس شاخص‌های اقتصادی دیگر و ارزش پول ملی، قدرت خرید و توانایی مالی هر فرد را نشان دهد.

سخن آخر

تولید ناخالص ملی یا GNP (Gross National Product ) شاخصی است برای سنجش رشد اقتصادی محاسبه شاخص تولید و فعالیت واحدهای صنعتی و صنفی یک کشور و یک ملت. محاسبه شاخص تولید ناخالص ملی یک کشور، به عوامل متعددی بستگی دارد. اما اگر عدد به دست آمده حقیقی و مبتنی بر واقعیات اقتصادی باشد، می‌تواند به عنوان یک معیار خوب برای سنجش رشد اقتصادی و سهم هر فرد از کیک اقتصاد در نظر گرفته شود. تولید ناخالص ملی ایران در سال‌های گذشته به دلیل وابستگی به فروش محصولات نفتی، نوسان بسیاری داشته و اقتصاد ایران نتوانسته است در ده سال گذشته، رشد قابل ملاحظه‌ای را به ثبت برساند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.