استاد اقتصاد: اقتصادخواندهها هم از اصطلاحات گنگ مردم عادی استفاده میکنند/ «بازار موهوم ارز»یعنی چه
دکتر تیمور رحمانی هیات علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران در روزنامه دنیای اقتصاد نوشت:اقتصادخواندهها اعم از اینکه در بدنه اجرایی دولت حضور داشتهاند یا بیرون از حلقه تصمیمگیری و اجرایی بودهاند و قاعدتا باید مرجع درک پدیدههای اقتصادی و پیشبینی تحولات اقتصاد کلان باشند، آنچنان سردرگم هستند که اولا توانایی جلب اعتماد عاملان اقتصادی و دستگاه سیاستگذاری و اجرایی برای کمک به حل مشکلات را ندارند و ثانیا بهرغم داشتن نقد فراوان به دولت و وضعیت اقتصادی کشور از ارائه راه حل مشخص و قابل اجرا(با لحاظ مجموع ملاحظات موجود) ناتوان هستند.
آنچه دردناکتر است این که بروز چنین شرایطی سبب شده است حتی اقتصادخواندهها در تحلیل خود از اصطلاحات عجیب و ناشناخته و غیر حرفهای استفاده کنند که وجه تمایز آنها را نه تنها با صاحبنظران سایر علوم بلکه حتی با افراد عامی کمرنگ کند. از نظر نویسنده، این موضوع اولا خاصیت علم در حال تحول اقتصاد است و ثانیا از این حقیقت تلخ سرچشمه میگیرد که برای دههها، دستگاه تصمیمگیری و اجرایی کشور در حل مشکلات مربوط به حوزه علوم انسانی نیازی به بهرهگیری از این علوم نمیدیده است و همین مساله سبب شده که تحصیلکردههای این حوزهها تمرین و ورزیدگی کافی کسب نکردهاند تا در شرایط دشوار به کمک دستگاه اجرایی و سیاستگذاری بروند(درست همانند کشتیگیری که بدون تمرینات منظم، روی تشک در بازیهای المپیک ظاهر شود).
برای آنکه بحث خود را متمرکز کنیم و به روشن شدن موضوعی کمک کرده باشیم، مساله بازار و تلقی برخی اقتصادخواندهها از پدیده بازار را از نظر میگذرانیم(اعم از بازار کالایی مانند اتومبیل باشد تا بازار یک دارایی مالی به نام ارز یا یک دارایی حقیقی مانند مسکن). بسیاری از اقتصادخواندهها در برهههای مختلف و از جمله در طول حدود یک سال گذشته به طرح مباحثی راجع به بازار پرداختهاند که گویای سردرگمی اشاره شده فوق است.
قانون عرضه و تقاضای اقتصاد بهعنوان اجزای تشکیلدهنده هر بازاری در قرن نوزدهم توسط توماس کارلایل به طنز چنین تعبیر شده بود که اگر به یک طوطی آن را بیاموزی دیگر نیازی به اقتصاددانان نیست و هم او بود که اقتصاد را علم نومیدی تلقی کرد. اما اگر کارلایل اکنون در قید حیات بود یک عذرخواهی بزرگ در مقابل اقتصاددانان عرضه میکرد، چون علمی که او چنین پنداشته بود امروزه به تحلیل و راهحلیابی برای مشکلاتی میپردازد که او هیچگاه تصورش را نمیکرد بخشی از حوزه علم اقتصاد شود(از بحث سیاست پولی گرفته تا تحلیل چگونگی سودمندی نظام حقوقی برای دستیابی به توسعه اقتصادی و چگونگی چارهاندیشی برای رشد همراه با حفاظت از محیط زیست). گرچه تحلیل هر بازاری همانند زمان کارلایل با استفاده از عرضه و تقاضا صورت میگیرد، اما آنچه با اهمیت شده نیروهایی است که خود را در قالب عرضه و تقاضا در بازار پدیدار میسازد در حالی که برخی نگاهها به پدیده بازار همانند نگاه نپخته کارلایل است که در بالا به آن اشاره شد.
علاوه بر اصطلاح حباب که مفهومی متداول در بازار داراییها است و در حدود یک سال گذشته برای اشاره به مواردی بهکار رفته که بهکارگیری آن ناصحیح بوده است و همین موضوع هم در نوع واکنش سیاستگذار اثرگذار بوده است، اخیرا دیده شده که از اصطلاحی به نام «بازار موهوم ارز» استفاده شده است.
نویسنده بهعنوان یک معلم اقتصاد هرچه سعی کرده است، به فهم اصطلاح فوق نائل نشده است و آنگاه معلوم نیست افراد فاقد آشنایی با علم اقتصاد که بالای ۹۹ درصد افراد جامعه را تشکیل میدهند و این اصطلاح در معرض فهم آنها قرار گرفته است، چگونه قادر به درک آن میشوند.
بازار به هر صورت بازار است و تا دلیلی برای شکلگیری آن(عوامل شکلدهنده عرضه و تقاضا) وجود نداشته باشد، بازار شکل نمیگیرد. اما این به آن معنی نیست که تحولات بازار آن چیزی است که مطلوب ماست. بهطور طبیعی، در هر بازاری این امکان وجود دارد که تحولات آن در بردارنده عوارضی باشد که به زیان اجتماعی منجر شود. اما اگر از منظر سیاستگذار تحولات یک بازار(مثلا آنچه در بازار ارز رخ داده است) در بردارنده زیان اجتماعی دانسته میشود، این موضوع به معنی آن نیست که آن بازار موهوم است و باید نادیده گرفته شود یا کماهمیت تلقی شود. چگونه ممکن است بازاری موهوم باشد و کل اقتصاد را تحتالشعاع تحولات خود قرار داده باشد. بنابراین اگر بازار جهانی و اصطلاحات آن بازار جهانی و اصطلاحات آن از منظر سیاستگذاری تحولات یک بازار را در بردارنده زیان اجتماعی میدانیم این به آن معنی است که آن بازار وجود حقیقی و نقش موثر دارد و با این حال نیاز به تحلیل دلایل شکلگیری آن وضعیت و در صورت امکان مداخلاتی برای رفع و کاهش زیان اجتماعی وجود دارد. اما هر گونه مداخله در بازاری که از نگاه ما دارای زیان اجتماعی دانسته میشود، تنها در صورتی قرین به موفقیت است که بتواند بر بازار جهانی و اصطلاحات آن عرضه و تقاضای آن بازار اثر بگذارد. سیاستگذاری در اقتصاد کلان به معنی دستور نیست بلکه به معنی مداخله سیاستگذار برای اثر گذاشتن بر عرضه و تقاضای بازار مورد نظر به گونهای است که زیان اجتماعی را بازار جهانی و اصطلاحات آن کاهش دهد. این قاعده در مورد هر بازاری و از جمله بازار ارز که در ماههای اخیر خیلی راجع به آن بحث شده است، صحیح است.
بنابراین اگر عواملی سبب رفتار بهتآور در بازاری میشود(مانند اثر انتظارات بر قیمت ارز یا سهام یا مسکن)، این به آن معنی نیست که آن بازار موهوم است. بسیاری از تغییرات قیمتها در بازارهای مختلف انعکاس مواردی غیربنیادی است اما این معنی را نمیرساند که آن تغییرات موهومی است یا به سادگی قابل کنترل است.
شاید بهتر باشد اقتصادخواندههای عزیز حداقل حرمت رشته خود را نگه دارند و از اصطلاحات گنگ و نامفهوم استفاده نکنند. استفاده از اصطلاح «بازار موهوم ارز» در شرایط کنونی از سوی اقتصاددانانی که خود را موصوف به توسعهگرا یا سایر صفتها میدانند همان اندازه عجیب است که بهکار بردن اصطلاح «سالمسازی رشد نقدینگی» برای وصف وضعیت تحولات کمیتهای پولی از سال ۱۳۹۲ به بعد از سوی برخی اقتصاددانان جریان مخالف آنها. امید است که علم اقتصاد از دست تحلیلهای به اصطلاح مکاتب در امان باشد و بتواند کارکرد واقعی خود را در تخفیف دشواریهای اقتصادی موجود حفظ کند.
اﺻﻄﻼﺣﺎت ﺑﻪ ﮐﺎر رﻓﺘﻪ در ﺑﺎزار ﻓﺎرﮐﺲ
ﻓﺎرﮐﺲ در واﻗﻊ ﺧﺮﯾﺪ ﯾﮏ ارز و ﻓﺮوش ارز دﯾﮕﺮ در ﯾﮏ ﺑﺎزارover the counter(ﺑﺎزاري ﮐﻪ ﻣﮑﺎن ﻓﯿﺰﯾﮑﯽ ﻧﺪارد ) ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ . ﮐﻪ ارزﻫﺎ ﺑﻪ ﺻﻮرت ﺟﻔﺘﯽ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﻣﺎﻧﻨﺪ (EUR/USD)ﺣﺠﻢ ﻋﻈﯿﻤﺘﯽ از اﯾﻦ ﻣﻌﺎﻣﻼت ارزي ﺑﻪ ﺟﺎي ﻧﻘﻞ واﻧﺘﻘﺎل واﻗﻌﯽ ارز، از ﻃﺮﯾﻖ ﺑﺪﻫﮑﺎر وﺑﺴﺘﺎﻧﮑﺎر ﮐﺮدن ﺣﺴﺎﺑﻬﺎي ﺑﺎﻧﮑﯽ اﻧﺠﺎم ﻣﯽ ﺷﻮد . ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﯾﻨﮑﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﻠﻞ ﺑﻪ ﺳﻮي ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺳﺎزي اﻗﺘﺼﺎد ﭘﯿﺶ ﻣﯽ روﻧﺪ وﻫﻤﻪ ﻓﻌﺎﻟﯿﺘﻬﺎي اﻗﺘﺼﺎدي ﻧﻬﺎﯾﺘﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﭘﻮل ﺑﺮﮔﺮداﻧﺪه ﺷﻮﻧﺪ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ اﯾﻦ ﺑﺎزار اداﻣﻪ ﺧﻮاﻫﺪ ﯾﺎﻓﺖ وﻫﺮﮔﺰ ﻣﺘﻮﻗﻒ ﻧﻤﯽ ﺷود
ﺑﺰرﮔﺘﺮﯾﻦ وﮐﺎراﺗﺮﯾﻦ ﺑﺎزار ﻣﺎﻟﯽ در ﺟﻬﺎن ﺑﺎ ﮔﺮدش ﻣﺎﻟﯽ روزاﻧﻪ ﺑﯿﺶ از ۳/۵ ﺗﻮﯾﻠﯿﻮن دﻻر( ۳۰ ﺑﺮاﺑﺮ ﺣﺠﻢ ﻣﻌﺎﻣﻼت روزاﻧﻪ در ﺑﺎزار ﺳﻬﺎم واوراق ﻗﺮﺿﻪ وﺧﺰاﻧﻪ داري آﻣﺮﯾﮑﺎ ).ﺑﺎزار ﺟﻬﺎﻧﯽ ارز ﯾﺎ ﻓﺎرﮐﺲ ﺑﺎزار ﺑﯿﻦ ﺑﺎﻧﮑﯽ اﺳﺖ ﺑﺪﯾﻦ ﻣﻔﻬﻮم ﮐﻪ ﺑﺎزﯾﮕﺮ ﮐﻬﻨﻪ واﺻﻠﯽ اﯾﻦ ﺑﺎزار، ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺑﺎﻧﮑﻬﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ وﻟﯽ ﺑﺮاي ﺣﻀﻮر End-users( ﺳﻔﺘﻪ ﺑﺎزان – ﻣﺪﯾﺮان ﭘﻮل ﺷﺮﮐﺘﻬﺎي ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﮔﺬاري ) در اﯾﻦ ﺑﺎزار ، ﮐﺎرﮔﺰاران (Brokers) ﻫﻢ ﺑﻪ ﺟﻤﻊ ﺷﺮﮐﺖ ﮐﻨﻨﺪﮔﺎن اﯾﻦ ﺑﺎزار اﺿﺎﻓﻪ ﺷﺪه اﻧﺪ.
ارزﭘﺎﯾﻪ : (Base currency) اوﻟﯿﻦ ارز از ﻫﺮ ﺟﻔﺖ ارزي اﺳﺖ و ﻧﺸﺎن دﻫﻨﺪه ارزش ارز ﭘﺎﯾﻪ در ﻣﻘﺎﺑﻞ ارز دوم ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ.
ﺑﺮاي ﻣﺜﺎل اﮔﺮ ﻧﺮخ ﺗﺒﺎدل USD/CHF ﺑﺮاﺑﺮ ۱/۰۲۵۰ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﯾﮏ دﻻر آﻣﺮﯾﮑﺎ ﺑﺮاﺑﺮ ۱/۰۲۵۰ ﻓﺮاﻧﮏ ﺳﻮﯾﺲ اﺳﺖ .
ارز ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ: (Quote currency) ارز دوم در ﯾﮏ ﺟﻔﺖ ارز اﺳﺖ . ﻣﻌﻤﻮﻻ ارز ﭘﯿﭗ ﻫﻢ ﻧﺎﻣﯿﺪه ﻣﯽ ﺷﻮد وﺳﻮد وﺿﺮر ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ را ﺑﺮ ﺣﺴﺐ آن ﺑﯿﺎن ﻣﯽ ﮐﻨﺪ .
ﭘﯿﭗ: (pip) ﯾﮏ ﭘﯿﭗ ﮐﻮﭼﮑﺘﺮﯾﻦ واﺣﺪ ﻗﯿﻤﺖ ﺑﺮاي ﻫﺮ ارزي ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ.
ﻗﯿﻤﺖ ﻓﺮوش :(Bid price) ﻗﯿﻤﺘﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎزار ﺣﺎﺿﺮ اﺳﺖ ﯾﮏ ﺟﻔﺖ ارز را در آن ﻗﯿﻤﺖ از ﺷﻤﺎ ﺑﺨﺮد.
ﻗﯿﻤﺖ ﺧﺮﯾﺪ: (ASK price) ﻗﯿﻤﺘﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎزار ﺣﺎﺿﺮ اﺳﺖ ﯾﮏ ﺟﻔﺖ ارز را در آن ﻗﯿﻤﺖ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﻔﺮوﺷﺪ.
ﻣﺎرﺟﯿﻦ:(margin) وﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﯾﮏ ﮐﺎرﮔﺰار ﺣﺴﺎﺑﯽ را ﺑﺎز ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ، ﺑﺮاي اﻧﺠﺎم ﻣﻌﺎﻣﻼت ﺑﺎﯾﺪ ﺣﺪاﻗﻠﯽ را ﺑﻪ ﺣﺴﺎﺑﺘﺎن وارﯾﺰ ﮐﻨﯿﺪ
اﻫﺮم ﻣﻌﺎﻣﻼﺗﯽ :(leverage )ﻧﺴﺒﺖ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪه در ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﺑﻪ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﻻزم ﺑﺮاي اﻧﺠﺎم آن ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﺑﺎ داﺷﺘﻦ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ اي اﻧﺪك وﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده ازleverageﻗﺎدر ﺑﻪ اﻧﺠﺎم ﻣﻌﺎﻣﻼت ﺑﺰرگ ﻫﺴﺘﯿﻢ .leverageدر ﺑﺮوﮐﺮﻫﺎ ﺑﺴﯿﺎر ﻣﺘﻔﺎوت اﺳﺖ ودر ﻣﺤﺪوده اي ﺑﯿﻦ ۲:۱ﺗﺎ۵:۱ ﻗﺮار ﻣﯽ ﮔﯿﺮد
ﻣﺎرﺟﯿﻦ ﮐﺎل:(margin call) ﻫﻤﻪ ﺗﺮﯾﺪرﻫﺎ از ﻣﺎرﺟﯿﻦ ﮐﺎل ﺷﺪن ﻣﯽ ﺗﺮﺳﻨﺪ . اﯾﻦ اﺗﻔﺎق وﻗﺘﯽ رخ ﻣﯽ دﻫﺪ ﮐﻪ ﺑﺮوﮐﺮ ﺷﻤﺎ ﻣﯿﺰان ﻣﺎرﺟﯿﻦ ﻣﻮﺟﻮد در ﺣﺴﺎﺑﺘﺎن را ﺑﺮاي ﺑﺎز ﻧﮕﻪ داﺷﺘﻦ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ در ﺿﺮر ﺷﻤﺎ ﮐﺎﻓﯽ ﻧﻤﯽ داﻧﺪ.
ﻣﻌﻤﻮﻻ وﻗﺘﯽ در وﺿﻌﯿﺖ ﻣﺎرﺟﯿﻦ ﮐﺎل ﻗﺮار ﻣﯽ ﮔﯿﺮﯾﺪ ﻣﻌﺎﻣﻼت در ﺿﺮر ﺷﻤﺎ ﯾﮑﯽ ﯾﮑﯽ ﺑﻪ ﻃﻮر ﺧﻮدﮐﺎر وﺑﺪون اﻃﻼع ﻗﺒﻠﯽ ﺑﺴﺘﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﺗﺎ ﺣﺴﺎب از ﺷﺮاﯾﻂ ﻣﺎرﺟﯿﻦ ﮐﺎل ﺧﺎرج ﺷﻮد
در اداﻣﻪ ﯾﮏ ﻣﺜﺎل را در ﻣﻮرد ﺧﺮﯾﺪ وﻓﺮوش ارزي ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﺮرﺳﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ
ﻣﻌﺎﻣﻠﻪﮔﺮي ﺗﺸﺨﯿﺺ داده ﮐﻪدر آﯾﻨﺪه ﭘﻮﻧﺪ اﻧﮕﻠﯿﺲ در ﻣﻘﺎﺑﻞ دﻻر آﻣﺮﯾﮑﺎ ﮔﺮان ﻣﯽ ﺷﻮد. ﻓﺮض ﮐﻨﯿﺪ در ﻟﺤﻈﻪ اي ﮐﻪ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺑﻪ بازار جهانی و اصطلاحات آن ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﻣﯽ ﮔﯿﺮد ، ارزش ﭘﻮﻧﺪ اﻧﮕﻠﺴﺘﺎن ﺑﺮاﺑﺮ ۱/۸۸۵۶ دﻻر آﻣﺮﯾﮑﺎ ﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ اﯾﻦ ﺻﻮرت ﻧﺸﺎن داده ﻣﯽ ﺷﻮد ۱/۸۸۵۶GBP/USD =در اﯾﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﻣﺜﻼ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﮔﺮان ﺑﺮ ﻣﯿﺰان ۱۰۰/۰۰۰ﻻر ﻫﺰﯾﻨﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ، در ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﻌﺪ ﻗﯿﻤﺖ ﭘﻮﻧﺪ ﺑﻪ رﻗﻢ۱/۸۹۱۳ ﻣﯽ رﺳﺪ در اﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎم ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﮔﺮ ﺑﻨﺎ ﺑﻪ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺧﻮد ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺑﻪ ﺑﺴﺘﻦ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ وﮔﺮﻓﺘﻦ ﺳﻮد ﺧﻮد ﻣﯿﮑﻨﺪ ؟
۱۰۰/۰۰۰* ۱/۸۸۵۶=۵۳۰۳۳/۵۱ GBP ﻣﻘﺪار ﭘﻮﻧﺪ ﺧﺮﯾﺪاري ﺷﺪه در آﻏﺎز ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ
۱/۸۹۱۳ ۵۳۰۳۳/۵۱=۱۰۰۳۰۲/۲۷ USD ﻣﻘﺪار دﻻر ﺑﻪ دﺳﺖ آﻣﺪه در ﭘﺎﯾﺎن ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ
۱۰۰۳۰۲/۲۷-۱۰۰/۰۰۰=۳۰۲/۲۷ ﺳﻮد ﺑﻪ دﺳﺖ آﻣﺪه
در ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺑﺎزار ﻓﺎرﮐﺲ ﺷﺒﯿﻪ ﺑﻪ ﯾﮏ ﻣﯿﺪان ﮔﺎو ﺑﺎزي ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻪ اﯾﻦ ﻣﻌﻨﯽ ﮐﻪ ﮐﺴﺎﻧﯿﮑﻪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻗﻮاﻧﯿﻦ ﮔﺎو ﺑﺎزي آﺷﻨﺎ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺑﻪ راﺣﺘﯽ ﺑﺎ ﭼﻨﺪ ﻗﺪم ﺣﺮﮐﺖ ﺑﻪ ﺟﻠﻮ ﻋﻘﺐ ﮔﺎو را دﺳﺖ ﺑﺮﺳﺮ ﮐﺮده وﺳﺮ ﺑﻠﻨﺪ وﭘﯿﺮوز از ﻣﯿﺪان ﺧﺎرج ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ اﻣﺎ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﻬﺎرﺗﯽ در اﯾﻦ ﮐﺎرﻧﺪارد ﺑﺎ ﻫﺮ ﺳﺮﻋﺘﯽ ﮐﻪ در اﯾﻦ ﻣﯿﺪان ﺣﺮﮐﺖ ﮐﻨﺪ ﮐﺎري از ﭘﯿﺶ ﻧﻤﯽ ﺑﺮد ودرﻧﻬﺎﯾﺖ ﻣﺠﺮوح ﻣﯽ ﺷﻮد وﯾﺎ ﺟﺎن ﺧﻮد را از دﺳﺖ ﻣﯽ دﻫﺪ
اصطلاحات ابتدایی بازار فارکس که هر تریدری باید آنها را بداند.
صنعت فارکس مملو از اصطلاحات، کلمات اختصاری و کلمات غیرعادی است. همزمان با آشنایی با پلتفرمهای متفاوت، عادت به انجام معاملات در این پلتفرمها و اصطلاحات متفاوت میتواند چالش برانگیز باشد. عدم درک اصطلاحات جدید فارکس میتواند مانع بزرگی برای سودآوری یک تریدر باشد. این مقاله راهنمایی درباره برخی از اصطلاحات اصلی بازار جهانی و اصطلاحات آن را ارائه میدهد که هر تریدر باید آنها را بداند تا در ایجاد دانش معاملات به آنها کمک کند.
جفت ارز
در حال حاضر 180 ارز شناسایی شده در 195 کشور دنیا در گردش است. به عنوان یک تریدر، میتوان با استفاده از تحلیلهای موجود در این بازار و تحقیقات برای تعیین عملکرد آن ارز در معاملات، عملکرد پیش روی یک ارز خاص را حدس زد. نحوه انجام معامله با این ارزها در بازار فارکس بر اساس عملکرد یک ارز در برابر ارز دیگر است. هنگام انتخاب یک ارز برای معامله، متوجه جفت بودن این ارزها خواهید شد.
میتوانیم از جفت ارز EUR/USD به عنوان مثال استفاده کنیم. در این مثال اگر یورو را در برابر دلار آمریکا خریداری کنید، درواقع معتقدید که یورو قویتر از دلار آمریکا عمل خواهد کرد. هر ارز در این بازار متشکل از یک کد سه حرفی است. برای مثال EUR/USD ، یک جفت ارز شامل خرید یورو و فروش دلار آمریکاست. در این مثال، EUR ارز پایه و USD ارز مظنه است.
لوریج یا اهرم (Leverage)
اهرم، در اصل، پول قرض گرفته شده از یک حساب معاملاتی است. معامله با اهرم به تریدر این اجازه را میدهد تا پوزیشن معاملاتی با اندازه قرارداد بزرگتر و با هزینه کمتر باز کند. معاملات لوریج شده روشی موثر برای معامله جفت ارزهای فارکس، ارزهای دیجیتال و موارد دیگر بدون سرمایه گذاری هنگفت است.
بیایید از یک جفت رایج فارکس GBP/USD به عنوان مثالی برای درک بهتر این موضوع استفاده کنیم. بر اساس اندازه قرارداد 100,000 در هر لات، یک تریدر بدون استفاده از اهرم به حدود 130,000 دلار نیاز دارد.
با استفاده از اهرم 1:500، تریدر میتواند یک پوزیشن معاملاتی را تنها با 260.00 دلار باز کند. در این حالت تریدر 130,000 دلار را تنها با 260 دلار در اختیار دارد.
$260 = 500 / 130,000
قیمت پیشنهادی و درخواستی (Bid and Ask)
قیمت پیشنهادی قیمتی است که یک تریدر مایل است یک جفت ارز را در ازای آن بفروشد. قیمت درخواستی نیز قیمتی است که یک تریدر جفت ارز را در ازای پرداخت این قیمت خریداری میکند. تفاوت بین قیمت پیشنهادی و درخواستی به عنوان اسپرد (Spread) شناخته میشود.
خرید لانگ / شورت
وقتی یک تریدر به صورت لانگ وارد یک ارز میشود ، قسمت اول جفت ارز خریداری شده و قسمت دوم آن فروخته میشود. لانگ یا خرید یک ارز به این معنی است که تریدر انتظار افزایش قیمت دارد.
وقتی یک تریدر به صورت شورت وارد یک ارز میشود، قسمت اول جفت ارز فروخته شده و قسمت دوم آن خریداری میشود. شورت یا فروش یک ارز به این معنی است که تریدر انتظار کاهش قیمت دارد.
مارجین (Margin)
مارجین سرمایه اولیهای است که یک تریدر برای باز کردن یک پوزیشن معاملاتی باید ارائه دهد. مارجین همچنین به تریدر این فرصت را میدهد که اندازه موقعیت معاملاتی خود را بزرگتر کند.
هنگام معامله با مارجین، تریدر فقط باید درصدی از ارزش کامل یک پوزیشن را برای باز کردن معامله ارائه دهد. با وجود اینکه مارجین راه را برای معاملات اهرمی باز میکند؛ اما باید مراقب باشید زیرا مارجین هم سود و هم ضرر را افزایش میدهد.
پیپ (PIP)
هر پیپ (pip) مخفف عبارت «درصد در نقطه» یا «نقطه بهره قیمت» است که معادل انگلیسی آن «percentage in point» یا «price interest point» است. پیپ مقدار کوچکی از تغییر یک جفت ارز در بازار فارکس را نشان میدهد. پیپ واحدی استاندارد و در واقع کوچکترین مقداری است که ارز مظنه قادر به تغییر است.
اندازه لات (Lot)
لات در معاملات فارکس اندازه معامله / پوزیشن است که تریدر باز خواهد کرد. 1 لات در معاملات استاندارد فارکس بر روی یک جفت ارز معادل 100000 واحد از ارز پایه جفت است.
خرسی (نزولی) / گاوی (صعودی)
احساسات موجود در بازار دیدگاهی از عملکرد یک بازار خاص یا به طور کلی بازار سهام ارائه میدهد. وقتی احساسات بازار صعودی یا گاوی است، بدان معنی است که قیمت در حال افزایش است و وقتی احساسات بازار نزولی یا خرسی است، بدان معنی است که قیمت در حال کاهش است.
جمع بندی
همانطور که مطالعه کردید، اصطلاحات زیادی در دنیای تجارت فارکس وجود دارد. به عنوان یک تریدر، باید همیشه مطالعه، یادگیری و دانش کافی داشته باشید تا به تریدر بهتری تبدیل شده و در نهایت سود بیشتری کسب کنید.
آشنایی با اصطلاحات بازار ارزهای دیجیتال
دنیای ارزهای دیجیتال روز به روز بزرگتر و عمومیتر می شود و به همین دلیل در راستای درک بهتر و آسانتر لازم است تا با اصطلاحات و نمادهای مهم این حوزه آشنا شوید.
به گزارش گروه اقتصاد خبرگزاری آنا، در بازار فارکس به فعالیت مشغول باشید و چه در دنیای کریپتو، بارها با اصطلاحات خرس و گاو برخورد خواهید کرد. در واقع تمامی کسانی که در بازار های ارزی کار می کنند با این دو اصطلاح آشنایی کامل دارند. این دو واژه نشانه دو روند کاملا مخالف یکدیگر هستند؛ یکی روند صعودی و دیگری روند نزولی. اما علاوه بر اینها نمادهای دیگری مانند نهنگ، خوک و گوسفند هم وجود دارد که تحلیل گران اعتقاد دارند گاوها و خرس ها سود کسب می کنند اما گوسفندان و خوک ها قربانی می شوند.
نماد گاو
Bullish از ریشه کلمه bull به معنی گاو نر میآید و با توجه به جهت شاخ های گاو به سمت بالا و روند صعودی بازار را نشان می دهد و نشان دهنده بازاری است که در آن اعتماد سرمایه گذاران افزایش می یابد و به امید افزایش قیمت در آینده (سود در سرمایه گذاری) به افزایش سرمایه گذاری می پردازند. این بازار عمدتا قدرت خریداران در کنترل بازار را نشان می دهد.
گاوهای نر نماد سرمایه گذارانی هستند که معتقدند قیمت سهام با رشد مواجه خواهد شد. گاوها نماد سرمایه گذاران موفق و امیدوار است و در واقع این دسته از سرمایه گذاران ریسک پذیرتر هستند هرچند ممکن است که همیشه موفق عمل نکنند. اصطلاح بازار گاوی یا Bullish Market را زمانی برای بازار ارزهای دیجیتال به کار می برند که بازار صعودی و روبه رشد بوده و روند قیمت ارزهای دیجیتال صعودی و افزایشی باشد.
نماد خرس
bearish که از ریشه کلمه bear به معنی خرس است و نشان از وضعیت ایستایی خرس به سمت پایین بازار جهانی و اصطلاحات آن دارد و روند نزولی بازار را نشان می دهد و نشان دهنده ترس، بدبینی و بی اعتمادی سرمایه گذاران به روند کنونی بازار است (ضرر در سرمایه گذاری) در این نوع بازار فروشندگان، قدرت و کنترل بازار را در اختیار دارند.
اصطلاح خرس برای فروشندگان ارزهای دیجیتالی به کار می رود که روندهای نزولی بازار را به خوبی تشخیص می دهند و در این روند ها با فروش ارزهای دیجیتال خود از ریزش قیمت ها هم به سود خوبی می رسند. بازار خرسی یا Bearish Market به بازارهای نزولی و کاهشی اطلاق می شود که روند قیمت ارزهای دیجیتال در حال کاهش است.
نماد خوک
خوک ها به نوعی نماد طمع و طمع بازار جهانی و اصطلاحات آن کاران هستند و در واقع معامله گرانی شناخته می شوند که آنقدر طماع هستند که معاملاتی را به طمع کسب سود بیشتر انجام می دهند، اما شکست خورده و قربانی می شوند. خوک ها معمولا دو نوع رفتار از خود نشان می دهند؛ یا خریدهای با حجم بالا نسبت به میزان کل سرمایه شان انجام می دهند که این ها با یک نوسان کوچک کل سرمایه شان را از دست می دهند و امکان فعالیت مجدد ندارند.
یا اینکه در معاملات سودده به مدت طولانی به طمع سود بیشتر می مانند و آنقدر در این حالت می مانند که بازار عوض شده و باز ضرر می کنند. این افراد یا هیچ سودی نمی کنند و حتی سرمایه خود را از دست می دهند یا سودهای بسیار ناچیزی نصیبشان می شود.
نماد گوسفند
در بازار ارزهای دیجیتال این اصطلاح برای افرادی به کار برده می شود که بدون داشتن علم و دانش و آگاهی صرفا از عملکرد دیگران پیروی می کنند؛ افراد ترسویی که بدون داشتن برنامه تنها چشم به رفتار سایر معامله گران دوخته و کورکورانه تقلید می کنند.
این دسته از سرمایه گذاران که تقریبا اکثریت بازار ارزهای دیجیتال را تشخیص می دهند؛ گاهی مانند گاوها شاخ می زنند، گاهی مثل خرس مبارزه می کنند، گاهی به طماعی یک خوک می شوند و وقتی بازار ارزهای دیجیتال خراب و نوسان بازار زیاد می شود هیچ راهکار و استراتژی نداشته و فقط ناله می کنند.
نماد نهنگ
نهنگ ها در بازار ارزهای دیجیتال آنقدر قدرتمند و سرمایه دار هستند که می توانند قیمت ارزهای همچون بیت کوین و سایر ارزهای دیجیتال را به نفع خود دستکاری کنند. این کار خصوصا در مورد ارزهای دیجیتال که هیچ محدودیت و کنترلی ندارند کاملا امکان پذیر است.
نهنگ های بازار ارز دیجیتال به صورت تکی یا دسته جمعی شروع به خرید های بزرگ می کنند و با این کار قیمت آن ارز را بالا می برند و یکی از موثرترین گروه ها هستند.
اﺻﻄﻼﺣﺎت ﺑﻪ ﮐﺎر رﻓﺘﻪ در ﺑﺎزار ﻓﺎرﮐﺲ
ﻓﺎرﮐﺲ در واﻗﻊ ﺧﺮﯾﺪ ﯾﮏ ارز و ﻓﺮوش ارز دﯾﮕﺮ در ﯾﮏ ﺑﺎزارover the counter(ﺑﺎزاري ﮐﻪ ﻣﮑﺎن ﻓﯿﺰﯾﮑﯽ ﻧﺪارد ) ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ . ﮐﻪ ارزﻫﺎ ﺑﻪ ﺻﻮرت ﺟﻔﺘﯽ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﻣﺎﻧﻨﺪ (EUR/USD)ﺣﺠﻢ ﻋﻈﯿﻤﺘﯽ از اﯾﻦ ﻣﻌﺎﻣﻼت ارزي ﺑﻪ ﺟﺎي ﻧﻘﻞ واﻧﺘﻘﺎل واﻗﻌﯽ ارز، از ﻃﺮﯾﻖ ﺑﺪﻫﮑﺎر وﺑﺴﺘﺎﻧﮑﺎر ﮐﺮدن ﺣﺴﺎﺑﻬﺎي ﺑﺎﻧﮑﯽ اﻧﺠﺎم ﻣﯽ ﺷﻮد . ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﯾﻨﮑﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﻠﻞ ﺑﻪ ﺳﻮي ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺳﺎزي اﻗﺘﺼﺎد ﭘﯿﺶ ﻣﯽ روﻧﺪ وﻫﻤﻪ ﻓﻌﺎﻟﯿﺘﻬﺎي اﻗﺘﺼﺎدي ﻧﻬﺎﯾﺘﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﭘﻮل ﺑﺮﮔﺮداﻧﺪه ﺷﻮﻧﺪ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ اﯾﻦ ﺑﺎزار اداﻣﻪ ﺧﻮاﻫﺪ ﯾﺎﻓﺖ وﻫﺮﮔﺰ ﻣﺘﻮﻗﻒ ﻧﻤﯽ ﺷود
ﺑﺰرﮔﺘﺮﯾﻦ وﮐﺎراﺗﺮﯾﻦ ﺑﺎزار ﻣﺎﻟﯽ در ﺟﻬﺎن ﺑﺎ ﮔﺮدش ﻣﺎﻟﯽ روزاﻧﻪ ﺑﯿﺶ از ۳/۵ ﺗﻮﯾﻠﯿﻮن دﻻر( ۳۰ ﺑﺮاﺑﺮ ﺣﺠﻢ ﻣﻌﺎﻣﻼت روزاﻧﻪ در ﺑﺎزار ﺳﻬﺎم واوراق ﻗﺮﺿﻪ وﺧﺰاﻧﻪ داري آﻣﺮﯾﮑﺎ ).ﺑﺎزار ﺟﻬﺎﻧﯽ ارز ﯾﺎ ﻓﺎرﮐﺲ ﺑﺎزار ﺑﯿﻦ ﺑﺎﻧﮑﯽ اﺳﺖ ﺑﺪﯾﻦ ﻣﻔﻬﻮم ﮐﻪ ﺑﺎزﯾﮕﺮ ﮐﻬﻨﻪ واﺻﻠﯽ اﯾﻦ ﺑﺎزار، ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺑﺎﻧﮑﻬﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ وﻟﯽ ﺑﺮاي ﺣﻀﻮر End-users( ﺳﻔﺘﻪ ﺑﺎزان – ﻣﺪﯾﺮان ﭘﻮل ﺷﺮﮐﺘﻬﺎي ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﮔﺬاري ) در اﯾﻦ ﺑﺎزار ، ﮐﺎرﮔﺰاران (Brokers) ﻫﻢ ﺑﻪ ﺟﻤﻊ ﺷﺮﮐﺖ ﮐﻨﻨﺪﮔﺎن اﯾﻦ ﺑﺎزار اﺿﺎﻓﻪ ﺷﺪه اﻧﺪ.
ارزﭘﺎﯾﻪ : (Base currency) اوﻟﯿﻦ ارز از ﻫﺮ ﺟﻔﺖ ارزي اﺳﺖ و ﻧﺸﺎن دﻫﻨﺪه ارزش ارز ﭘﺎﯾﻪ در ﻣﻘﺎﺑﻞ ارز دوم ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ.
ﺑﺮاي ﻣﺜﺎل اﮔﺮ ﻧﺮخ ﺗﺒﺎدل USD/CHF ﺑﺮاﺑﺮ ۱/۰۲۵۰ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﯾﮏ دﻻر آﻣﺮﯾﮑﺎ ﺑﺮاﺑﺮ ۱/۰۲۵۰ ﻓﺮاﻧﮏ ﺳﻮﯾﺲ اﺳﺖ .
ارز ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ: (Quote currency) ارز دوم در ﯾﮏ ﺟﻔﺖ ارز اﺳﺖ . ﻣﻌﻤﻮﻻ ارز ﭘﯿﭗ ﻫﻢ ﻧﺎﻣﯿﺪه ﻣﯽ ﺷﻮد وﺳﻮد وﺿﺮر ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ را ﺑﺮ ﺣﺴﺐ آن ﺑﯿﺎن ﻣﯽ ﮐﻨﺪ .
ﭘﯿﭗ: (pip) ﯾﮏ ﭘﯿﭗ ﮐﻮﭼﮑﺘﺮﯾﻦ واﺣﺪ ﻗﯿﻤﺖ ﺑﺮاي ﻫﺮ ارزي ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ.
ﻗﯿﻤﺖ ﻓﺮوش :(Bid price) ﻗﯿﻤﺘﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎزار ﺣﺎﺿﺮ اﺳﺖ ﯾﮏ ﺟﻔﺖ ارز را در آن ﻗﯿﻤﺖ از ﺷﻤﺎ ﺑﺨﺮد.
ﻗﯿﻤﺖ ﺧﺮﯾﺪ: (ASK price) ﻗﯿﻤﺘﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎزار ﺣﺎﺿﺮ اﺳﺖ ﯾﮏ ﺟﻔﺖ ارز را در آن ﻗﯿﻤﺖ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﻔﺮوﺷﺪ.
ﻣﺎرﺟﯿﻦ:(margin) وﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﯾﮏ ﮐﺎرﮔﺰار ﺣﺴﺎﺑﯽ را ﺑﺎز ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ، ﺑﺮاي اﻧﺠﺎم ﻣﻌﺎﻣﻼت ﺑﺎﯾﺪ ﺣﺪاﻗﻠﯽ را ﺑﻪ ﺣﺴﺎﺑﺘﺎن وارﯾﺰ ﮐﻨﯿﺪ
اﻫﺮم ﻣﻌﺎﻣﻼﺗﯽ :(leverage )ﻧﺴﺒﺖ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪه در ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﺑﻪ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﻻزم ﺑﺮاي اﻧﺠﺎم آن ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﺑﺎ داﺷﺘﻦ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ اي اﻧﺪك وﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده ازleverageﻗﺎدر ﺑﻪ اﻧﺠﺎم ﻣﻌﺎﻣﻼت ﺑﺰرگ ﻫﺴﺘﯿﻢ .leverageدر ﺑﺮوﮐﺮﻫﺎ ﺑﺴﯿﺎر ﻣﺘﻔﺎوت اﺳﺖ ودر ﻣﺤﺪوده اي ﺑﯿﻦ ۲:۱ﺗﺎ۵:۱ ﻗﺮار ﻣﯽ ﮔﯿﺮد
ﻣﺎرﺟﯿﻦ ﮐﺎل:(margin call) بازار جهانی و اصطلاحات آن ﻫﻤﻪ ﺗﺮﯾﺪرﻫﺎ از ﻣﺎرﺟﯿﻦ ﮐﺎل ﺷﺪن ﻣﯽ ﺗﺮﺳﻨﺪ . اﯾﻦ اﺗﻔﺎق وﻗﺘﯽ رخ ﻣﯽ دﻫﺪ ﮐﻪ ﺑﺮوﮐﺮ ﺷﻤﺎ ﻣﯿﺰان ﻣﺎرﺟﯿﻦ ﻣﻮﺟﻮد در ﺣﺴﺎﺑﺘﺎن را ﺑﺮاي ﺑﺎز ﻧﮕﻪ داﺷﺘﻦ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ در ﺿﺮر ﺷﻤﺎ ﮐﺎﻓﯽ ﻧﻤﯽ داﻧﺪ.
ﻣﻌﻤﻮﻻ وﻗﺘﯽ در وﺿﻌﯿﺖ ﻣﺎرﺟﯿﻦ ﮐﺎل ﻗﺮار ﻣﯽ ﮔﯿﺮﯾﺪ ﻣﻌﺎﻣﻼت در ﺿﺮر ﺷﻤﺎ ﯾﮑﯽ ﯾﮑﯽ ﺑﻪ ﻃﻮر ﺧﻮدﮐﺎر وﺑﺪون اﻃﻼع ﻗﺒﻠﯽ ﺑﺴﺘﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﺗﺎ ﺣﺴﺎب از ﺷﺮاﯾﻂ ﻣﺎرﺟﯿﻦ ﮐﺎل ﺧﺎرج ﺷﻮد
در اداﻣﻪ ﯾﮏ ﻣﺜﺎل را در ﻣﻮرد ﺧﺮﯾﺪ وﻓﺮوش ارزي ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﺮرﺳﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ
ﻣﻌﺎﻣﻠﻪﮔﺮي ﺗﺸﺨﯿﺺ داده ﮐﻪدر آﯾﻨﺪه ﭘﻮﻧﺪ اﻧﮕﻠﯿﺲ در ﻣﻘﺎﺑﻞ دﻻر آﻣﺮﯾﮑﺎ ﮔﺮان ﻣﯽ ﺷﻮد. ﻓﺮض ﮐﻨﯿﺪ در ﻟﺤﻈﻪ اي ﮐﻪ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺑﻪ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﻣﯽ ﮔﯿﺮد ، ارزش ﭘﻮﻧﺪ اﻧﮕﻠﺴﺘﺎن ﺑﺮاﺑﺮ ۱/۸۸۵۶ دﻻر آﻣﺮﯾﮑﺎ ﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ اﯾﻦ ﺻﻮرت ﻧﺸﺎن داده ﻣﯽ ﺷﻮد ۱/۸۸۵۶GBP/USD =در اﯾﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﻣﺜﻼ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﮔﺮان ﺑﺮ ﻣﯿﺰان ۱۰۰/۰۰۰ﻻر ﻫﺰﯾﻨﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ، در ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﻌﺪ ﻗﯿﻤﺖ ﭘﻮﻧﺪ ﺑﻪ رﻗﻢ۱/۸۹۱۳ ﻣﯽ رﺳﺪ در اﯾﻦ ﻫﻨﮕﺎم ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﮔﺮ ﺑﻨﺎ ﺑﻪ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺧﻮد ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺑﻪ ﺑﺴﺘﻦ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ وﮔﺮﻓﺘﻦ ﺳﻮد ﺧﻮد ﻣﯿﮑﻨﺪ ؟
۱۰۰/۰۰۰* ۱/۸۸۵۶=۵۳۰۳۳/۵۱ GBP ﻣﻘﺪار ﭘﻮﻧﺪ ﺧﺮﯾﺪاري ﺷﺪه در آﻏﺎز ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ
۱/۸۹۱۳ ۵۳۰۳۳/۵۱=۱۰۰۳۰۲/۲۷ USD ﻣﻘﺪار دﻻر ﺑﻪ دﺳﺖ آﻣﺪه در ﭘﺎﯾﺎن ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ
۱۰۰۳۰۲/۲۷-۱۰۰/۰۰۰=۳۰۲/۲۷ ﺳﻮد ﺑﻪ دﺳﺖ آﻣﺪه
در ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺑﺎزار ﻓﺎرﮐﺲ ﺷﺒﯿﻪ ﺑﻪ ﯾﮏ ﻣﯿﺪان ﮔﺎو ﺑﺎزي ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻪ اﯾﻦ ﻣﻌﻨﯽ ﮐﻪ ﮐﺴﺎﻧﯿﮑﻪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻗﻮاﻧﯿﻦ ﮔﺎو ﺑﺎزي آﺷﻨﺎ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺑﻪ راﺣﺘﯽ ﺑﺎ ﭼﻨﺪ ﻗﺪم ﺣﺮﮐﺖ ﺑﻪ ﺟﻠﻮ ﻋﻘﺐ ﮔﺎو را دﺳﺖ ﺑﺮﺳﺮ ﮐﺮده وﺳﺮ ﺑﻠﻨﺪ وﭘﯿﺮوز از ﻣﯿﺪان ﺧﺎرج ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ اﻣﺎ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﻬﺎرﺗﯽ در اﯾﻦ ﮐﺎرﻧﺪارد ﺑﺎ ﻫﺮ ﺳﺮﻋﺘﯽ ﮐﻪ در اﯾﻦ ﻣﯿﺪان ﺣﺮﮐﺖ ﮐﻨﺪ ﮐﺎري از ﭘﯿﺶ ﻧﻤﯽ ﺑﺮد ودرﻧﻬﺎﯾﺖ ﻣﺠﺮوح ﻣﯽ ﺷﻮد وﯾﺎ ﺟﺎن ﺧﻮد را از دﺳﺖ ﻣﯽ دﻫﺪ
دیدگاه شما